اعتراض به حکام و سلاطین جور، بی ادبی به خداوند و موجب از میان رفتن اجر و ثواب است!
ابن عربی برای اینکه راه ستمگران را هموار کند و زبان اعتراض را بر حکام جور ببندد، می گوید:
«إن تکلّمنا فی ولاتنا و ملوکنا بما هم علیه من الجور سقط ما هو لنا فی جورهم و أسأنا الأدب مع الله حیث رجحنا نظرنا علی فعله فی ذلک لأنّ لنا الذی هو فی جورهم هو نصیب أخروی بلا شکّ فقد حرّمناه نفوسنا و من حرم نفسه أجر الآخره فهو من الخاسرین… ؛» [۱]
ترجمه: «پس اگر در مورد ظلم و ستم سلاطین و حکام جور خود سخن بگوییم ثوابی که از ستم آنها به ما میرسد از دست داده ایم و نسبت به خدا بی ادبی کرده ایم زیرا نظر خود را بر خدا که ستمگر را بر ما مسلط کرده است، مقدم داشته ایم چون بهره ما از ستم آنان بدون شک اجر اخروی است که خود را از آن محروم کرده ایم و هر کس خود را از پاداش اخروی محروم کند از زیان کاران است.»
أولی الأمر در قرآن، همان خلفاست
ابن عربی با تأکید بر اینکه «أولی الأمر» در آیه شریفه: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ﴾ [۲] خلفا و حکام هستند، حکم جواز مقاتله و قتل مخالفان این خلفا را صادر میکند؛ او دشمنان خلفا را همچون دشمنان خدا معرفی میکند و میگوید:
«(وَ أوُلِی الأَمرِ مِنکُم) و هم الخلفا و… ثمّ أنّ الله جعل له أعداء ینازعون فی أولوهیّه کفرعون و أمثاله کذلک جعل الله للخلفاء منازعین فی رتبتهم و جعل له أن یقاتلهم و یقتلهم إذا ظفر بمن ظفر منهم کما یفعل سبحانه مع المشرکین…؛» [۳]
ترجمه: «أولی الأمر خلفای اند… و همان گونه که خدا برای خود دشمنانی قرار داده است که در الوهیتش با او در ستیزند؛ برای خلفا هم کسانی را قرار داده است که با مقام آنان میستیزند و خدا برای خلیفه مقرر فرموده است که با آنان بجنگند و بر هر یک از آنان پیروز شد او را بکشد، همان گونه که خدا با مشرکان میکند.»
به این ترتیب ابن عربی آیه «أُولی الأَمرِ» که یکی از مهمترین ادله امامت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام است را به گونه ای تفسیر میکند که بتواند آن را وسیله توجیه جنایات یزید و سایر خلفای بنی امیه و بنی عباس در قتل و ظلم به خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرار دهد.
برگرفته از کتاب ارزشمند ابن عربی از نگاهی دیگر
[۱] الفتوحات المکیّه، محیى الدین بن عربى، دار الصادر، بیروت، ج ۱، ص ۷۵۱
[۲] النساء: ۵۹
[۳] الفتوحات المکیّه، محیى الدین بن عربى، دار الصادر، بیروت، ج ۳، ص ۴۷۵