پیشنهادی:

نقد کتاب قبول اهل دل آقای موسوی مطلق – بخش اول

مدیر سایت
2,358

انحرافات کتاب قبول اهل دل سید عباس موسوی مطلق – بخش اول

همانگونه که پس از انتشار پاسخ صریح آیت الله نوری همدانی به پرسشی درباره کتاب قبول اهل، وعده داده بودیم، در سلسله مقالاتی به نقد علمی محتوای کتاب “قبول اهل دل” تالیف آقای موسوی مطلق خواهیم پرداخت. متنی که در ذیل می آید بخشی از مقاله حجت الاسلام داوودی (از محققین و فضلای حوزه علمیه قم) در نقد محتوای این کتاب است که با ویرایش و کمی اضافات در چند قسمت، منتشر خواهد شد:

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمانه ای بس عجیب قرار داریم، عمرها و جان ها به جای خدمت به معارف اهل بیت علیهم السلام، صرف پرداختن به موضاعاتی بی ارزش می شود. قلم ها و بیان ها به جای بیان اهم مسائل اعتقادی و اخلاقی، به کشف و کرامت های خالی از فایده و چه بسا مضر می پردازد.

ارزش اشخاص با دیدن فلان عارف و صوفی سنجیده می شود. اگر کسی اهل مکاشفه باشد مقام والایی دارد و الا او را ارزشی نیست و چقدر این معیار با معیار حجت خدا در تعارض است که امام صادق علیه السلام می فرمود:

بشناسید منزلت مردم را به قدر روایتشان از ما اهل بیت. [۱]

بله آخر الزمان است، زمانه غیبت حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه) با اختصاصات خودش.

چندی پیش به کتابی با عنوان “قبول اهل دل” برخورد نمودم که علاوه بر ساختار ضعیف، دارای محتوایی منحرف کننده بود. لذا بر آن شدیم بر حسب وظیفه شرعی و برای آگاهی مؤلف و دیگران، نقدی منصفانه و علمی برآن داشته باشیم، و در این کار ، جز انجام وظیفه و رضای حق تعالی، منظور و مقصودی نداریم.

قبل از ورود به محتوای کتاب به چند اشکال ساختاری اشاره می شود.

در هر کتاب و نوشتار علمی – دینی می بایست به مواردی توجه داشت:

  1. استفاده از منابع صحیح (قرآن و روایات)
  2. استفاده از منابع قابل اعتماد(روایات معتبر)
  3. ارائه آدرس و مصادر مطالب

متأسفانه در کتاب مذبور هیچکدام از موارد فوق رعایت نشده است و مؤلف برای اثبات نظر خود به داستانهای خیالی و مجهول و خواب و مکاشفه – که نزد علمای شیعه در اثبات و نفی موضوع، حجتیتی ندارد – استناد می کند. برای نمونه استناد وی در داستان ملاقات شمس و مولوی تنها به سخن استادش آقای شوشتری است و مقداری از داستان، در مصادر یافت نمی شود. داستانی که به اعتراف مولف برخی آن را داستانی عوامانه می دانند.[۲]

در موضوعاتی هم که در آن زمینه روایاتی در منابع ما وارد شده، به جای نقل مستقیم روایت از کتب معتبر، آن را به افراد غیرمعصوم مستند می کند.

به عنوان نمونه درباره درجات شکر به سخن مرحوم مولوی قندهاری استشهاد می کند، در حالی که همین مضمون در روایات ما وارد شده است.[۳]

در ذکر آدرس ها و منابع تغافل می کند و این مساله، کار را برای تحقیق دشوار می سازد. در بعضی موارد نیز آدرس هایی عجیب می دهد به عنوان نمونه برای آدرس روایت افتراق امت به کتاب المکتبه الشامله [!!] آدرس می دهد. المکتبه الشامله در واقع اسم نرم افزار جامع کتب اهل سنت است و نه کتاب!

برخی منابع روایت افتراق امت در منابع اهل سنت عبارتند از: مسند احمد/۴/۱۰۲و سنن ابن ماجه/۲/ج۱۳۲۱ و …

در استناد به روایات هم به جای ارجاع به مصادر دست اول و معتبر، به کتب غیر قابل استناد و دست چندم صوفیانه مانند بحرالمعارف عبدالصمد همدانی و … ارجاع می دهد که از اعتبار روایت مورد استناد به شدت می کاهد. البته اینگونه روایات، در منابع دسته اول و دوم و حتی سوم شیعی یافت نمی شود و ساخته و پرداخته سران و مشایخ صوفیه است. لذا مولف ناچار بوده که همان کتب سران صوفیه را به عنوان منبع معرفی نماید.

از دیگر اشکالات ساختاری کتاب می توان به عدم همخوانی عنوان کتاب با نیت تألیف کتاب و همچنین محتوای ارائه شده در آن اشاره کرد. عنوان کتاب اهل بیت (علیهم السلام) در آثار ابن عربی و مولوی و عطار و… از مشایخ صوفیه است. در حالی که مؤلف، نیت تألیف خود را شیعه شناساندن این صوفیان می داند و حقیقتاً هم در همین راه تلاش می کند. و در برخی موارد، مطلقاً بحثی از اهل بیت (علیهم السلام) در آثار این افراد دیده نمی شود، برای نمونه رجوع کنید به مباحثی که ذیل ابن فارض، نجم الدین کبری و شمس تبریزی ارائه می شود. البته مؤلف در این مورد تقصیری ندارد چرا که این اشخاص، مطلب قابل توجهی درباره اهل بیت (علیهم السلام) ندارند.

از دیگر موضوعات مانند جمله بندی های نامناسب و ناصحیح می گذریم… ادامه دارد


[۱] کافی/۱/۷۰

[۲] ص/۲۴

[۳] الوافی۴/۳۵۰ باب الشکر

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید