پیشنهادی:

چرا شرف الشمس طلسم است و دعا نیست؟ دعای شرف شمس و انگشتر آن

مدیر سایت
2

شرف الشمس چیست؟

طبق آن چیزی که در جامعه رایج شده، شرف الشمس، حرز و دعایی است که روی انگشتر عقیق زرد رنگ حک می شود و معمولا خواصی نیز برای آن ذکر می کنند. البته برخی گمان می کنند که نگین زرد رنگ همان شرف شمس است. در صورتی شرف شمس، همان عبارت حکاکی شده در پشت نگین است نه خود نگین.

مروجین شرف شمس، حکایات و آداب بسیاری برای آن ذکر می کنند و اصل و اساسِ آن را به امیرالمومنین علی علیه السلام نسبت می دهند.

اما واقعیت این است که انگشتر و نوشته ی روی آن، هیچ ارتباطی با اهل بیت علیهم السلام ندارد. هیچ اثری از این دعا (و یا به عبارت صحیح از این طلسم) در کتب دست اول و متقدم شیعی یافت نمی شود و هیچ سند معتبر و حتی معمولی برای آن وجود ندارد. معدود منابعی که شرف الشمس را نقل کرده اند، همگی مربوط به قرون اخیر و بدون سند هستند.

نکته مهم و قابل توجه این است که علاماتی که زیر انگشتر های شرف شمس حکاکی می شود، تنها در کتب سحر و طلسمات و علوم غریبه و خفیه که در میان ساحران و متصوفه رایج است، یافت می شود.

معلوم نیست چرا صوفیان به جای ادعیه معتبری که با سند های محکم و بسیار معتبر از اهل بیت علیهم السلام نقل گردیده، به ترویج اینگونه طلسمات در جامعه شیعی پرداخته اند؟

معنای شرف الشمس

«شَرَف الشّمس» اشاره به بهترین مکان خورشید دارد.

شرف، اصطلاحی است که رمالان با استفاده سعادت و نحوستی که از قرار گرفتن ستاره‌ها در برج‌های فلکی به دست می‌آورند آن را وضع کرده‌اند (مانند هبوط و شرف و …) و گفته‌اند شرف آفتاب وقتی است که در درجه ۱۹ حمل (فروردین) باشد.

اولین تابش خورشید در روز 19 برج حَمَل (ماه فروردین)، «شَرَف الشّمس» نامگذاری شده است که در آن، حروف و نشان‌هایی را با حروف ابجد و برخی علائم علوم غریبه و طلسمات، ضمن انجام اعمالی چند، بر روی سنگی زرد رنگ، حکاکی می‌کنند که مدعی‌اند آثاری دارد.

علت نامگذاری به شرف الشمس

ساحران، منجمان و ارباب طلسمات، بر اساس علم نجوم و با اعتقاد به خواص ساعات نجومی، برای هر یک از کواکب سبعه، مقامی از شَرَف و هبوط، قائل بودند.

منجمین، برکات و آثار بسیاری را برای ساعات آغازین تا انتهای شرافت شمس که مصادف است با 19 برج حَمَل (فروردین) ادعا می کنند. همچنین نقل می کنند که روز 19 فروردین، روزی است که خداوند، به همه چیز شرافت داد تا ارزش یابند و نزد یکدیگر منزلت داشته باشند. ساعات ارزانی شَرف به عالم، سحرگاه روز 19 برج حَمَل است، لذا به اولین تابش خورشید در آن روز، «شَرَف الشّمس» می‌گویند، زیرا در این روز، خورشید نسبت به سایر کواکب، قدرت بیشتری دارد و موکِلین خورشید، در روز 19 فروردین روی زمین می‌آیند و این رویداد فقط یکبار اتفاق می‌افتد، آن هم فقط در شرف خورشید مهیا می‌باشد که ساعتی سَعد و نیکو است.

این در صورتی است که بنابر صریح فرمایشات اهل بیت علیهم السلام، علم نجوم مانند کهانت و سحر است و ساحر و کاهن، کافر است، و لذا باید از آن حذر نمود. همچنین در روایاتی به عدم کارایی این علوم نیز اشاره هایی گردیده است.

در نهج البلاغه نقل شده که: آن گاه كه امام عليه السلام تصميم گرفته بود بطرف خوارج برود، كسى گفت: اگر در اين وقت حركت كنى مى ترسم بمقصود خود نرسى. علم نجوم پيروزيت را پيشگوئى نمى كند!

حضرت فرمود: آيا گمان ميكنى به ساعتى كه حركت در آن خالى از ضرر است راهنمائى ميكنى و از ساعتى كه حركت در آن زيان دارد پرهيز مى دهى؟ كسى كه حرفت را بپذيرد قرآن را تكذيب كرده است و براى رسيدن بمقصود و دفع حوادث در كمك گرفتن از خدا بى نياز شده است . تو انتظار دارى كسى كه به دستور تو عمل كرده فقط از تو ستايش كند و خدا را رها كند، زيرا هدايتش به نفع و ايمن بودنش از ضرر، به گمان تو وسيله ى تو بوده است. سپس حضرت متوجه مردم شد آن گاه فرمود: مردم از آموختن علم نجوم تا آنجا بياموزيد كه براى عبور از دريا و خشكى (فضانوردى و كشتيرانى) مورد نياز است، زيرا بيش از اين مقدار به «كهانت» و غيبگوئى مى انجامد. منجم مانند کاهن است. کاهن هم مثل جادوگر است، جادوگر هم مثل كافر است، جاى كافر هم در آتش است باين حرفها اعتنا نكنيد و حركت نمائيد .

امام علی (عليه السلام) ضمن ایراد خطبه ای، درباره فراگيرى علم نجوم هشدار مى دهد، پیروی از نجوم را مساوی تکذیب قرآن دانسته و به پيامدهاى سوء آن اشاره پرمحتوايى مى کند و مى فرمايد: «اى مردم! از فرا گرفتن علم نجوم (آنچه مربوط به پيشگويى به وسيله ستارگان است) بر حذر باشيد! جز به آن مقدار که در خشکى و دريا به وسيله آن هدايت حاصل مى شود (و راه خود را از بيراهه باز مى يابيد)» (أَيُّهَا النَّاسُ، إِيَّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ، إِلاَّ مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْر).[1]

بنابر گزارشات مسلم تاریخی، سپاهیان حضرت، به راحتی در جنگ خوارج پیروز گردیدند و پیشگویی آن منجم نیز به هیچ عنوان مطابق با واقع نبود!

همچنین در روایاتی از اهل بیت علیهم السلام وارد شده که نباید از نقوش و حروفی که معنای آن مشخص نیست در حرزها استفاده گردد.

امام صادق صلوات اللَّه علیه فرموده اند: تعویذ و حرز (برای چشم زخم و تب و دندان درد و برای (حفظ از) هر جانور زهر داری که دارای نیش است) بدون إشكال است، به شرطی که فرد بداند چه می گوید و در تعویذ و حرز خود چیزی را که نمی شناسد داخل نکند! [2]

علي بن جعفر گوید: از موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه در مورد بیماری که داغ گذاشته می شود یا حرز و تعویذ می کند سؤال کردم؛ امام فرمودند : در صورتی که با چیزی که آن را می شناسد تعویذ کند اشکالی ندارد.[3]!

علامه مجلسی در ذیل این روایت می نویسد: یا اینکه با چیزی تعویذ کند که می داند مانند سحر (و طلسم) و غیره، حرام نیست.[4]

اسناد طلسم یا دعای شرف الشمس

برخی ادعا کرده اند که روایت «شرف الشمس» برای اولین ‌بار در مصباح کفعمی (متوفی 905ق) نقل شده است، اما چنین روایتی در مصباح وجود ندارد.

در مصباح، تنها اشعاری درباره حروف و اشکالی آمده که روی نگین زرد حک می شود که آن هم بدون ذکر منبع و مصدر است. برخی گفته‌اند کفعمی در حاشیه کتاب گفته که این اشکال از امیرالمومنین نقل شده است. اولا چنین مطلبی در برخی نسخ کتاب مصباح یافت نشده است. بر فرض هم چنین چیزی نقل شده باشد، به دلیل عدم سند و عدم نقل در کتب متقدم و معتبر، هیچ اعتباری نخواهد داشت.

اما در واقع، پیش از کفعمی، احمد البونی (متوفی حدود 627ق) که یک صوفی سٌنّی مذهب از صوفیان آفریقا بوده در کتاب «شمس المعارف الکبری» عباراتی را درباره شرف الشمس نقل نموده است. او به علوم غریبه و طلسمات اهتمام جدی داشته و بیش از 40 کتاب در «علم حروف و اعداد و جفر» نگاشته است. وی بخشی از کتاب «شمس المعارف»[5] را به بحث « اسم اعظم» اختصاص داده و ذیل آن چنین می نویسد:

« محمد قنبرس أنه وجد هذا الخاتم في جامع الصوفية على هذه الصفة شمخيال خال إسرافيل بلويائيل سيططرون، توكلوا يا خدام هذه الأسماء المباركة، بكذا و كذا، و اذكر ما تريد من خير أو شر يحصل المطلوب. و هذه العزيمة تقرأ على الأعمال كلها، و فيها اسم الله الأعظم »[6]

«این دستور العمل برای خاتم، در جامع صوفیه یافت شده که برخی جن‌ها را طلب می‌کند و آنان را موکل قرار می‌دهد و آنان برای انجام اعمال خیر و شر، حاضر می‌شوند. این حروف و اسماء، از اسم اعظم محسوب می‌شوند و معروف است.»

در میان صوفیانی که شرف الشمس را با اعمال اصیل آن و بر مبنای دستورات اقطاب و اساتید خود انجام می دهند، نیز رایج است که این انگشتر، موکلی از جن دارد که همیشه با انگشتر و صاحب آن است.

طبیعتا استفاده از چنین طلسماتی با تمام آداب آن (که موکلی از جن را نیز به دنبال خود خواهد داشت)، راه نفود جنیان و شیاطین به فرد و شئونات زندگی وی باز نموده و آثار سوء و خطرات سهمگینی به دنبال خواهد داشت.

البته خوشبختانه تمامی انگشتر های رایج در بازار که تحت عنوان شرف الشمس فروخته می شود، با تمام آداب و اعمال مخصوص آن تولید نشده است. اما قطعا استفاده از طلسمات و عبارات آن، بدون آثار وضعی سوء نخواهد بود و توصیه اکید می شود که آن عبارات را محو و از بین ببرید.

البونی، آن اسماء و حروف را به شکل رمز در قالب شعر آورده که برخی از آن‌ها همان اشعاریست که مصباح در کفعمی نقل کرده است. سپس می‌گوید «این‌ها از اسرار و غوامض است و نباید هر کسی برآن اطلاع یابد» و شرح و بسط می‌دهد و در نهایت، خواص و برکات فراوانی برای این دستور ذکر کرده و دعای ذیل را برای شرف الشمس نقل می‌کند:

«اللهم انی أسألک بالهاء من اسمک الأعظم و بالثلاث العصی و الالف المقوم و بالمیم الطمیس الأبتر و بالسلم و بالأربعه التی هی کالکف بلا معصم و بالهاء المشقوقه و الواو المعظم صوره اسمک الشریف أن تصلی علی سیدنا محمد بعدد کل حرف جری به القلم و تقضی حاجتی و هی کذا و کذا.»

در این دعا، خداوند به همان حروف موجود در شعر سوگند داده شده است. چنین دعایی از معصومین علیهم السلام نقل نشده است و اثری از مضامین عالیه ادعیه اهل بیت علیهم السلام در این عبارات، دیده نمی‌شود. زیرا جاعل آن، خداوند را تنها به حروف الفبا سوگند داده تا حاجاتش برآورده شود. در این دعا فقط بخش صلوات، دارای محتوا و مضمون ارزشمند است که آن نیز تحریف شده، زیرا عبارت «آل محمد علیهم السلام» را از قلم انداخته‌ است، به این دلیل که وی سُنی مذهب است و در جای جای کتابش نیز همین رویه را داشته است.

نحوه نوشتن و عبارات نوشته شده شرف شمس (تصویر شرف شمس)، آداب و شرایط نوشتن و استفاده و نگهداری از انگشتر شرف الشمس

برای حکاکی و نوشتن شرف الشمس آداب مختلف و گاه متناقضی ذکر شده است. برخی نوشته اند که حکاک، باید روزه باشد. گاهی نقل کرده اند که باید سه روز روزه باشد و ترک حیوانی کرده باشد! برخی برای شرف الشمس نمازی ابداع و ذکر نموده اند. همچنین گفته اند که اندازه الف‌ها یکسان بوده و واو آخر روی تمام نقش ها کشیده شود. سوراخ های ستاره و واو در نوشتن شرف الشمس نباید بسته باشد و نیز در حین حکاکی می‌بایست یخور یا عود در عمل باشد. خطوط ابتدا و انتهای ستاره یکدیگر را قطع نکنند و اگر روی کاغذ نوشته میشود شرف الشمس با گلاب و زعفران نوشته شود.

طلسم شرف الشمس
طلسم شرف الشمس

برخی نیز تلاش نموده اند اعمالی مطابق با ذائقه شیعیان به شرف الشمس اضافه کنند، در حالی که این طلسمات و علوم غریبه به اعتراف سران همین فنون، مأخوذ از روایات نیست و هیچ نسبتی با معارف اهل بیت علیهم السلام ندارد.

خواص سنگ شرف شمس

خواص زیادی برای شرف الشمس ادعا شده است مانند گسترش رزق و روزی و دفع چشم زخم و…. همانگونه که پیش تر ذکر کردیم، هیچ کدام از این آثار، ثابت شده نیست بلکه خلاف آن انتظار می رود و این طلسم می تواند اثرات سوء و ناگواری را برای نگهدارنده ی آن به همراه داشته باشد.

نقد و بررسی

أولا: اعمال عبادی، توقیفی است به این معنی که تمامی اذکار، ادعیه و نمازها و … باید مطابق با دستورات اهل بیت علیهم السلام باشد و کسی حق دخل و تصرف و کاستی و اضافه در آنها را ندارد. لذا اگر غسل و نماز و دعایی که برای شرف الشمس ذکر شده، به دین نسبت داده شود، مصداق بارز بدعت است، زیرا هیچ پشتوانه دینی ندارد و جعل در عبادات محسوب می‌شود.

ثانیا: در نوع کشیدن و نوشتن این أشکال، نظرات، مختلف است، نحوه پر و خالی شدن میم و هاء، مدّ روی ألف‌، میم قوس دار و… مورد اتّفاق نیست و هرکسی آن را به شکلی رسم نموده است، که این خود نیز، نشانگر غیر مستند بودن آن است. برخی ستاره اولی را 5 پَر و برخی 6 پَر (ستاره داود) نقش می‌کنند و برخی تمدید را در هر سال شرط کرده‌اند، برخی خلاف آن را معتقدند، برخی گفته‌اند نویسنده طلسم باید عامل و مؤمن باشد و برخی دیگر شرط ندانسته‌اند. برخی گفته‌اند باید مزاج اختری شخص بر اساس طوالع استخراج شود برخی گفته‌اند روی لوح برنجی نوشته شود و برخی گفته‌اند روی طلا، منقش شود.

جالب است که هر یک از این به اصطلاح صاحب نظران، نیز ادعا می کنند که اگر مطابق نظر آنها عمل نشود، این طلسم نتیجه معکوس خواهد گذاشت و شخص را به خاک مذلت خواهد نشاند!! حال از کجا باید نسبت به صحت این اشکال، اطمینان حاصل کرد؟ و بر فرض اعتماد به شرف الشمس(که خلاف عقل و نقل است)، چگونه می توان فهمید که مطابق با نظر کدام یک از مدعیان، باید اشکال را رسم نمود تا اثر عکس نگذارد؟

ثالثا: تطبیق دادن آن أشکال، با اهل بیت علیهم السّلام، ذوقی و بدون پشتوانه بوده، و متأخرین، چنین ارتباطی را جعل کرده‌اند، و اصلا جاعلین این حروف و رموز (مانند احمد البونی) سُنّی مذهب بوده و حتّی ذکر صلوات را بدون «آل محمد» می‌نوشتند که این امر شاخه‌ای از ناصبی‌گری محسوب می‌شود.

رابعا: اهل بیت علیهم السلام حتی در یک روایت ضعیف، به این مطلب اشاره نکرده‌اند، و صرفاً استفاده از عقیق و یاقوت و درّ نجف و فیروزه را به شیعیان خود توصیه فرموده‌اند.[7]

خامسا: شرف الشمس، یک طلسم است که مستنَد آن، کتب صوفیان اهل سنت می‌باشد.

سادسا: علمای شیعه دستور به پرهیز از این گونه اعمال و طلسمات و نقوش را داده‌اند. علامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد: «آنچه به طلسمات و اعداد باشد، سِحر است، و أشکالی که در آن‌ها تکسیر (شکستن و پراکنده کردنِ) اسماء اللّه و آیات کریمه می‌کنند، محل اشکال است، و احتیاط آن است که آن‌ها را انجام ندهند.» [8]

نظر علما درباره شرف الشمس

مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی: نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهم‌السلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، اما مراجعه به فال‌گیرها یا دعانویسانی که به صورت‌های مختلف، از منابعی که اعتبار شرعی ندارد نقل می‌کنند یا می‌نویسند، جایز نیست و پول گرفتن این گونه، اکل مال به باطل و حرام است. والله العالم. [9]

آیت‌الله مکارم شیرازی: نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، اما دعا نویسی حرفه‌ای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتاب‌هایی که به آن استناد می‌کنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، اما شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند. همچنین فال‌گیری از خرافات است و گرفتن پول برای گرفتن فال، جایز نیست.

آیت‌الله مکارم شیرازی: انگشتر و حرز شرف‌الشمس، در روایات معتبر نیامده است و اعتباری ندارد. سزاوار است مومنین برای حفظ خود، از آیات و روایاتی که از معصومین علیهم‌ السلام در کتب معتبر وارد شده است، استفاده نمایند.

آیت‌الله نوری همدانی: سند صحیحی در انتساب آن به ائمه معصومین علیهم‌السلام رؤیت نشده است.

آیت‌الله شبیری زنجانی: سندی بر این مطلب نیافتیم. البته منقول است مرحوم کفعمی در مصباح در مورد این حروف فرموده اسم اعظم است اما سند معتبری بر این مطلب ذکر نکرده است.[10]


[1] نهج البلاغه، خطبه شماره 79

[2] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرُّقَی مِنَ الْعَیْنِ وَ الْحُمَّی وَ الضِّرْسِ وَ کُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا یَقُولُ لَا یُدْخِلْ فِی رُقْیَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَیْئاً لَا یَعْرِفُهُ. )وسائل الشيعة، ج‏6، ص236(

[3] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِیضِ یُکْوَی أَوْ یَسْتَرْقِی قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَی بِمَا یَعْرِفُهُ (وسائل الشيعة، ج‏6، ص: 239).

[4] ای بما یعرف انه لا یحرم کالسحر و غیره

[5] شمس المعارف الكبرى‏، احمد بن على البونى‏، موسسة النور للمطبوعات‏، بيروت‏، 1427 ق‏، چاپ دوم، صص99-105

[6]: شمس المعارف الكبرى‏، احمد بن على البونى‏، موسسة النور للمطبوعات‏، بيروت‏، 1427 ق‏، چاپ دوم، ص99

[7] حلیه المتّقین، محمدباقر مجلسی، ترجمه خلیل رزق العاملی، ذوی القربی‌، قم، 1424ق، فصل دوم

[8] رساله اختیارات(بیست وپنج رساله فارسی: اعتقادی، فقه، تفسیر، حدیث، هیئت و…)، محمدباقر مجلسی، تحقیق مهدی رجائی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ش، ص54

[9] خبرگزاری دانشجو؛ فتاوای مراجع عظام تقلید درباره رمالی، فال‌گیری و دعانویسی

[10] خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)؛ نظر مراجع شیعه درباره «شرف‌الشمس» چیست؟

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید