پیشنهادی:

مذهب حلاج- منصور حلاج شیعه بود یا سنی؟

مدیر سایت
857

در بسیاری از تذکره ها و کتب تاریخ و طبقات صوفیه، منصور حلاج فردی سنی مذهب و تابع فقه حنفی دانسته شده است.[1] خود حلاج در دادگاه محاکمه خویش، چنین اعتراف کرد:

«پشت من گرم است، خون مرا بدون اینکه گناهی بکنم، نمی توان ریخت، شما حق ندارید علیه من، تفسیری که شما را به این کار مجاز می کند به کار برید، دین من اسلام است و مذهب من مذهب سنت و تکریم و تعظیم ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعید، سعید، عبدالرحمن بن عوف، و ابوعبیده جراح ]است[. کتاب هایی از من درباره سنت، در کتابفروشی ها موجود است، خدایا خدایا خون مرا حفظ کن!»[2]

در باور صوفیان، مذهب و فقه و شریعت، پوسته و لایه بیرونی و ظاهری دین است و اهمیت چندانی ندارد و آنچه حلاج درباره مذهب فقهی خود بیان کرده است بیشتر برای اسکات خصم و احتجاج با عوام بوده است. چه اینکه صوفی، طریقت اصل را دانسته و برای شریعت اهمیت چندانی قائل نیست. لذا حلاج در پاسخ به کسی که از دین او سوال می کند، خود را بر «دین الهی» می داند.[3]

در کتاب تذکرة الاولیا عطار نیشابوری از حلاج نقل شده است :

نقل است كه در پنجاه سالگى گفت كه: «تاكنون هيچ مذهب نگرفته ‏ام امّا از هر مذهبى آنچه دشوارتر است بر نفس، اختيار كردم».[4]

این مبنای حلاج که امروزه تحت عنوان پلورالیسم دینی هم از آن یاد می شود سبب شد که حلاج از پذیرفتن هر آیینی و اظهار به هر باوری ابا نداشته باشد، زیرا همه آیین ها را حق می دانست. [5]

از طرفی حلاج برای جذب مردم به باورهای مخاطبین تظاهر می کرد. ذهبی در تاریخ الاسلام به نقل از ابوبکر صولی آورده است که «حلاج با هرگروهی همنشین می شد به دین و آیین آنان تظاهر می کرد»[6]

پس اختلاف جزئی موجود در مذهب حلاج، به این دلیل است که هدف حلاج آن بود که افراد مختلف از هر مذهبی را به سوی خود جذب کند و مریدانش را به هر قیمت و حیله ای افزایش دهد.

از همین روست که نزد علمای بزرگ شیعه رفت و خود را وکیل و نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) معرفی کرد[7].  لذا شیخ طوسی[8]، ابن اثیر[9] و ابن ندیم[10] او را در زمره مدعیان بابیت قرار داده اند.

برخی مانند کامل مصطفی شیبی و عبدالحسین زرین‌کوب نیز بدون توجه به سیاست های حلاج در جذب افراد، گمان اشتباه برده و از انتساب او به شیعه سخن گفته‌اند.

در مقابل عده ای او را از دین خارج دانسته و او را زندیق، اهل سحر و شعبده و حتی کافر خوانده‌اند. برخی دیگر او را مدعی امامت، نبوت، ربوبیت و الوهیت دانسته‌اند.[11]


[1].شمس، «حلاج»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۹۲ش، ج21، ص ۲۶۴.
الهامی، داود، عرفان و تصوف اسلامی، انتشارات مکتب اسلام، ۱۳۷۴ش، ص ۴۰۷

[2] .قاسم میر آخوری، تراژدی حلاج در متون کهن، انتشارات شفیعی، 1379ش، چ1، ص 393

[3] شمس، «حلاج»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۹۲ش، ج21، ص ۲۶۴

[4] . عطار نيشابورى‏، فريد الدين، تذكره الأولياء، مصحح: رينولد آلين نيكلسون‏، مطبعه ليدن.‏ چاپ: اول‏.1905 م ، القسم‏الثاني، ص: 138.
لویی ماسینیون، قوس زندگی منصور حلاج، ترجمه روان فرهادی، ص 29

[5]اوحدی-قندهاری، ادوار تاریخ تصوف، انتشارات دلیل ما، قم، زمستان 1396، چاپ دوم، ج1، ص261

[6]ذهبی، تاریخ الاسلام، دارالکتاب العربی، 1413ق، ج23، ص36

[7] آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص۲۷۵

[8] الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۶۲

[9] الکامل ابن اثیر ،ج۸، ص۷-۱۲۶

[10] الفهرست، ابن ندیم، چاپ مصر، ص ۲۸۴

[11]شمس، «حلاج»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۹۲ش، ج ۲۱، ص ۲۶۴

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید