پیشنهادی:

نقد تفسیر به رای در عرفان؛ آیت الله مکارم شیرازی- بخش اول

مدیر سایت
1,949

انتقاد شدید آیت الله مکارم شیرازی از ابن عربی در باب تفسیر به رای

از جمله آسیب هایى که در مسیر عرفان نظرى بر اثر فاصله گرفتن از تعلیمات قرآن و کلمات معصومین (علیهم السلام) و بیگانگى از عقل، دامن گروهى از پویندگان این راه را گرفته، افتادن در مسیر تفسیر به رأى است، یعنى نصوص قرآنى و حدیث را به میل خود تفسیر کردن و بر خواسته هاى خود تطبیق نمودن و به جاى تبعیت از خدا و معصومین (علیهم السلام) آن ها را به پیروى از افکار نادرست خویشتن خواندن …

برخی روایات مذمت تفسیر به رای آیات قرآن

در حالى که در احادیث اسلامى به شدّت درباره تفسیر به رأى و تطبیق آیات و روایات بر خواسته هاى خویش هشدار داده شده به گونه اى که در حدیثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَقَدِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ؛ کسى که قرآن را با آراء شخصى خود تفسیر کند بر خدا افترى بسته است». [۱]

در حدیث دیگرى هشدار شدیدترى داده شده و امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : «وَمَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ؛ کسى که حتى یک آیه از قرآن را مطابق میل شخصى خود تفسیر کند کافر شده است». [۲]

همچنین در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرآنَ بِرَأْیِهِ، اِنْ أَصَابَ لَمْ یُوجَرْ، وَاِنْ أَخْطَأَ خَرَّ (سَقَطَ) أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ؛ کسى که قرآن را به رأى خود تفسیر کند اگر به واقع هم برسد اجر و پاداشى ندارد و اگر خطا کند، به اندازه بیش از فاصله آسمان تا زمین سقوط مى کند». [۳]

این سخن منحصر به روایات شیعه و اهل بیت (علیهم السلام) نیست. در صحاح اهل سنت نیز از تفسیر به رأى نکوهش شدیدى شده است. از جمله ترمذى در سننن خود بابى تحت عنوان تفسیر به رأى باز کرده و در آن، احادیث متعددى آورده است، از جمله از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل مى کند: «من قال فى القرآن بغیر علم فلیتبوّأ مقعده من النار؛ آن کس که بدون آگاهى درباره قرآن چیزى بگوید، جایگاه خود را در آتش دوزخ مهیا ساخته است». [۴]

تفسیر عجیب ابن عربی از آیات قرآن درباره هدایت کفار توسط حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

هنگامى که به کتب و نوشته هاى این گونه عارفان مراجعه مى کنیم تفسیر به رأى هایى را مى بینیم که به راستى وحشتناک است. به عنوان نمونه محیى الدین عربى در جلد اول فتوحات مکیه در تفسیر آیه ۶ و ۷ سوره بقره: (اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَه وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ) عبارتى دارد که ترجمه اش چنین است: خداوند مى فرماید: اى محمد! کسانى که کافر شدند محبت خود را در من خلاصه کرده اند و بدین علت براى آن ها تفاوت نمى کند که آن ها را از عذاب هایى بیم دهى که من تو را به ابلاغ آن مأموریت داده ام یا بیم ندهى. آن ها به گفتار تو ایمان نمى آورند زیرا غیر مرا درک نمى کنند.

تو آن ها را از مخلوقات من بیم مى دهى در حالى که آن ها مخلوقات مرا نه درک مى کنند و نه مى بینند و چگونه ممکن است آن ها به تو ایمان بیاورند در حالى که بر دل هاى آنان مهر نهاده ام (غیر من در دل هاى آن ها ورود نمى کند) و در دل آن ها جایگاهى براى غیر من نیست و بر گوش هاى آن ها نیز مهر نهاده ام و بدین علت سخنى در جهان جز از من نمى شنوند و بر چشم هاى آن ها پرده اى از نور و بَهایَم (درخشندگى ام) به هنگام مشاهده من افکنده ام که غیر از مرا نمى بینند؟ آن ها عذاب عظیمى نزد من دارند (و آن اینکه) آن ها را بعد از این مشاهده نورانى به انذار تو باز مى گردانم و آن ها را از خودم محجوب مى سازم همان گونه که تو را (اى پیغمبر!) بعد از قاب قوسین او ادنى (نزدیک ترین قرب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به خداوند در داستان معراج) از آن منزلت فرود آوردم و گرفتار کسانى ساختم که تو را تکذیب مى کنند و آنچه را که از سوى من براى آن ها آورده اى در برابر تو رد مى نمایند و به خاطر من سخنانى مى شنوى که سینه تو تنگ مى شود.[۵]

از عبارات مذکور روشن مى شود که تفسیر به رأى چه بلاى عظیمى در فهم معانى کتاب و سنت ایجاد مى کند تا آن جا که افراد کافر بسیار منحرفى را که قرآن در جاى دیگر آن ها را از چهارپایان هم پست تر شمرده، مؤمن ترین افراد به خدا و مقرب ترین بندگان معرفى مى کند! کفر را به ایمان و ظلمت را به نور و بدترین را به بهترین تبدیل مى کند. [۶]

مفهوم عذاب از دیدگاه ابن عربی(=شیرینی و لذت)

نیز محیى الدین عربى در فصوص الحکم در ذیل فصّ کلمه «اسماعیلیه» مى گوید: خداوند حضرت اسماعیل را در قرآن به عنوان صادق الوعد مدح کرده نه صادق الوعید (صادق بودن در تهدیدها) و خداوند خودش نیز چنین است چون فرموده است: (وَنَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ)؛ «از گناهان آن ها صرف نظر مى کنیم»[۷] ، با این که گنهکاران را تهدید به عذاب کرده است و در ذیل آن اشعارى آورده که یک بیتش این است:

یسمى عذاباً من عُذوبه طَعمه وذلک له کالقشر والقشر صائن

«عذاب نامیده مى شود به دلیل شیرینى طعمش (از ماده عَذب) و این عذاب نسبت به عذب (که به معنى شیرینى است) مانند پوست است نسبت به مغز و مى دانیم که پوسته هر دانه یا میوه اى حافظ و نگهدارنده آن است». [۸]

شرح قیصری بر کلام ابن عربی درباره عذاب

قیصرى، شارح معروف فصوص الحکم در شرح این کلام محیى الدین در فصوص مى گوید: نعمت هاى الهى به شقاوت مندان عذاب نامیده شده به علّت عذوبت و گوارایى طعم آن براى آنان، زیرا عذاب در اصل از «عَذب» گرفته شده و این لفظ معناى واقعى آن را (که شیرینى و گوارایى است) از درک کسانى که محجوب وغافل از حقایق اشیاءاند مى پوشاند و یا این که اشاره به نعمت هاى دوزخیان است که آن نعمت ها همچون پوسته اى است براى نعمت هاى اهل بهشت چرا که بهشت، پیچیده شده در میان ناراحتى هاست. آیا نمى بینى که کاه نعمت حیوان است و گندم نعمت انسان و گندم به وسیله کاه حفظ مى شود. [۹]

استدلال آیت الله مکارم در رد و نقد کلام ابن عربی و قیصری

این تفسیر در تضاد آشکار با تمام آیاتى از قرآن است که درباره عذاب دوزخیان نازل شده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را نذیر معرفى مى کند و اگر چنین تفسیر مضحکى را بپذیریم باید درباره عذاب دنیا یعنى زلزله هاى ویرانگر و صاعقه ها و طوفان هاى مرگبار که بر امت هاى پیشین نازل شد و قرآن آن ها را عذاب دنیا مى شمرد و عذاب آخرت را از آن شدیدتر معرفى مى کند[۱۰] ، نیز معتقد باشیم که آن عذاب هاى دنیوى هم گوارا و شیرین و جالب بوده است!

راستى مایه حیرت است که آن ها گویا به آیات قرآن حتى نگاهى گذرا نکرده اند چرا که قرآن بیش از پنجاه بار عذاب آخرت را «الیم» (دردناک) توصیف کرده در حالى که چیزى که شیرین است دردناک نیست و بارها آن را «مُهین» به معناى خوارکننده ذکر مى کند، آیا آنچه عذوبت و شیرینى دارد مى تواند خوارکننده باشد؟

باز در جایى دیگر از قرآن مجید مى خوانیم که دوزخیان دست به دامان مالک دوزخ مى شوند و از او تقاضا مى کنند: آیا ممکن است مرگ ما فرا رسد و از این عذاب خلاصى یابیم؟ و او در جواب مى گوید: شما باید در این جا همچنان معذّب بمانید. [۱۱]

و در توصیف عبادالرحمن مى فرماید: «آن ها کسانى هستند که مى گویند : خداوندا! عذاب دوزخ را از ما دور کن که عذابى سخت و پردوام است! مسلّماً آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محلّ اقامتى است!». [۱۲]

و اگر تمام آن آیات قرآن را که درباره دوزخ و دوزخیان و عذاب هاى گوناگون آن ها سخن مى گوید بررسى کنیم خواهیم دید که تفسیر مزبور با صدها آیه از قرآن مجید در تضاد آشکار است.

ابن عربی و توجیه پرستش گوساله توسط بنی اسرائیل

نمونه دیگر که بسیار شگفت انگیز است این است که محیى الدین در فصوص الحکم در فصّ هارونیه مى گوید: عدم توانایى هارون براى جلوگیرى از گوساله پرستان آن گونه که موسى بر آن ها مسلط شد حکمت آشکارى از سوى خداوند داشته است و آن این که خدا در هر صورتى پرستیده شود (حتى در صورت گوساله).[۱۳]

قیصرى در شرح کلام محیى الدین مى گوید: عدم تأثیر سخنان هارون در جلوگیرى از گوساله پرستى و عدم سلطه بر گوساله پرستان آن گونه که موسى سلطه یافت حکمتى آشکارا از سوى خداوند بوده است تا خداوند در تمامى صورت هاى عالم هستى پرستیده شود هر چند این صورت از بین مى رود و فانى مى شود ولى از بین رفتن صورت و فناء آن بعد از آن بوده که به الوهیت نزد پرستندگان شناخته شده است. [۱۴]

روشن است که تمام این استنباط ها و تفسیرهاى نادرست از اعتقاد به وحدت وجود (به معناى وحدت وجود و موجود) سرچشمه گرفته و آن ها معتقدند که به توحید حقیقى راه یافته اند در حالى که در پرتگاه شرکى افتاده اند که از اعتقاد همه مشرکان بدتر است. مشرکان بت هاى خاصى را پرستش مى کردند اما این گونه وحدت وجودى ها تمام موجودات عالم را بتى براى خود مى دانند و آن را شایسته پرستش مى شمرند؛ مشروط به این که محدود به بت خاصى نباشیم.

اوج تفسیربه رأى را در کلام یکى دیگر از طرفداران این مکتب انحرافى مى توان مشاهده کرد. طبق نقل ابن ابى الحدید… ادامه متن در پست های بعدی


[۱] بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۲۷، ح ۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸، باب ۱۳ از ابواب صفات قاضی، ح ۳۷.

[۲] تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۸

[۳] وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۹، ابواب صفات قاضی، باب ۱۳، ح ۶۶

[۴] سنن ترمذی، ج۴، ص ۲۶۸

[۵]فتوحات المکیه، ج ۱، ص ۱۷۸، انتشارات دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ستروا محبتهم فی عنهم ف (سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ) بوعیدک الذی أرسلتک به (أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ) بکلامک فإنهم لا یعقلون غیری و أنت تنذرهم بخلقی و هم ما عقلوه و لا شاهدوه و کیف یؤمنون بک و قد ختمت على قلوبهم فلم أجعل فیها متسعا لغیری و على سمعهم فلا یسمعون کلاما فی العالم إلا منی (وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ) من بهائی عند مشاهدتی فلا یبصرون سواى و لهم عذاب عظیم عندی أردهم بعد هذا المشهد السنی إلى إنذارک و أحجبهم عنی کما فعلت بک بعد (قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى)‏ قربا أنزلتک إلى من یکذبک و یرد ما جئت به إلیه منی فی وجهک و تسمع فی ما یضیق له صدرک‏

[۶]وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ)؛ به یقین ، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دلها [ عقلها ] یی دارند که با آن ( اندیشه نمی کنند ، و) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند ( چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت ، باز هم گمراهند ) ! (اعراف، آیه ۱۷۹)

[۷] احقاف، آیهٔ ۱۶

[۸] شرح فصوص الحکم، ص ۱۹۴، چاپ المکتبه الزهراء علیها سلام

[۹] شرح فصوص الحکم، همان

[۱۰] فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الآخِرَهِ أَخْزَى وَهُمْ لا یُنْصَرُونَ؛ سرانجام تندبادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم و عذاب آخرت از آن هم خوارکننده تر است ، و ( از هیچ طرف ) یاری نمی شوند! (فصلت، آیهٔ ۱۶).

[۱۱] (وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ)؛ آنها فریاد می کشند: «ای مالک دوزخ! ( ای کاش ) پروردگارت ما را بمیراند ( تا آسوده شویم ) !» می گوید: «شما در این جا ماندنی هستید!»

[۱۲] (وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً ، إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً). فرقان، آیه ۶۵ و ۶۶

[۱۳] فصوص الحکم، ص ۱۹۴

[۱۴] شرح فصوص الحکم، ص ۱۱۰۰، چاپ المکتبه الزهراء سلام الله علیها

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید