پیشنهادی:

گزارشاتی از صوفیان عصر صفوی/ نهی از تسبیح تربت سیدالشهداء (ع)/ جهل مشایخ به اصول و فروع دین

احادیث بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام در استحباب استفاده از تسبیح تربت وارد شده است (حتی صرف در دست داشتن تسبیح تربت و بدون گفتن ذکر) تا جایی که شهید اول … ادامه مطلب

دانلود کتاب عاشورا روز سرور یا حزن؟ سید محمودرضا هاشمی نسب

دانلود فایل pdf کتاب عاشورا روز سرور یا حزن؟ بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. یکی … ادامه مطلب

سرقت علمی و نشر بدون اجازه مطالب وبلاگ “آثار” توسط محمد حسن وکیلی

بی اخلاقی، انتحال و کپی برداری بدون اجازه مطالب وبلاگ “الآثار” توسط محمدحسن وکیلی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

چندی پیش آیت الله سبحانی، آقای وکیلی و دوستانش را به دلیل سوء استفاده از پیام ایشان آشکارا به «خیانت» توصیف کردند. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است) در مطالب قبلی نیز به یکی از تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی اشاره شد. و بیان گردید که وی با بی تقوایی و بی اخلاقی، در یک سخنرانی کوتاه با چندین ادعای باطل و فریبنده، شخصیت واقعی شمس و مولوی را تحریف و به مخاطبین خویش خیانت و آنان را گمراه کرده است. (در این رابطه بخوانید: تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی- آیا مناقب العارفین کتاب معتبری است؟)

اما اخیرا مطلع شدیم که ظاهرا این بی اخلاقی ها و بی تقوایی ها در اثر جدید وی نیز جلوه گر شده؛ کتابی که در این همایش به نام آقای وکیلی رونمایی شد تا حدّ زیادی کپی برداری از «وبلاگ آثار» آن هم بدون اجازه و اطلاع نویسنده و نیز سرقت علمی و تحریف مطالب بوده است.

در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۸ آقای محمد حسن وکیلی به کمک جمعی دیگر از صوفیان در مشهد مقدّس همایشی با عنوان گرامیداشت شهید اوّل برگزار و در حضور جمعی از اساتید فلسفه و عرفان از سه کتاب جدید خود رونمایی کرد. یکی از این سه کتاب، کتاب «تطهیر الشریعه عن حدیقه الشیعه» است و ۵۲۰ صفحه دارد که تقریباً ۲۰۰ صفحه آن کپی‌برداری از وبلاگ آثار است. متأسّفانه آقای محمد حسن وکیلی بدون اجازه و اطّلاع نویسنده‌ی وبلاگ آثار دست به انتشار این حجم گسترده زده که غیرمتعارف بوده و طبق قانون حمایت از حقوق مؤلّفین جرم است.

عجیب‌تر آن که در حدود نیمی از این حجم گسترده‌، بدون ارجاع به وبلاگ آثار و در حکم سرقت علمی و انتحال است. او همچنین با ایجاد تحریف در برخی عبارات وبلاگ سعی کرده، مرجع اصلی را مخفی کرده و متن را به خود نسبت دهد.

جریان وابسته به محمد حسن وکیلی با رسانه ای شدن این بی اخلاقی و سرقت مطالب، -طبق معمول- به جای عذرخواهی و پذیرش خیانت خود، اتّهامات را روانه‌ی مدیر وبلاگ آثار و سایر منتقدان کرده‌اند؛ لذا در ادامه مستندات این خیانت علمی ارائه می شود.

در صورتی که آقای وکیلی و دوستانشان بر این رفتار زشت خود پافشاری کنند، ناچار خواهیم بود که از طریق دادخواست قانونی و در دادگاه ویژه‌ی روحانیت

ادامه مطلب

تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی- آیا مناقب العارفین کتاب معتبری است؟

فهرست

مقدمه

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

تقریر استاد زرین کوب از این واقعه

آیا مناقب العارفین کتابی جعلی و غیر معتبر است؟ اعتبار کتاب مناقب العارفین در تراث صوفیه

نکاتی پیرامون نسخه های مناقب العارفی افلاکی

گولپینارلی و اعتبار مناقب العارفین و برتری آن بر رساله سپهسالار (تحریف دیدگاه گولپینارلی توسط وکیلی!)

تاکید استاد فروزانفر بر اعتبار کتاب مناقب العارفین

دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین‏

استاد سید جعفر شهیدى و مناقب العارفین افلاکی

دکتر محمدعلی موحد مصحح مقالات شمس

استاد ذبیح الله صفا و اعتبار کتاب مناقب العارفین

اشکال برخی اساتید به کتاب مناقب العارفین

زیر سوال بردن اعتبار مولف کتاب (افلاکی)

آیا انحرافات مولوی و انتقادات وارده بر وی، منحصر در مناقب العارفین است؟

نتیجه

 

مقدمه

اعتراض آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی در مشهد و خیانت نامیدن حرکت مزوّرانه[۱] آنها بهانه ای شد تا با مروری کوتاه بر سخنان و نوشته جات حسن وکیلی(یکی از اعضای پر سر و صدای این روزهای جریان تصوف در مشهد) به نمونه ای دیگر از فریب کاری های این مدعیان عرفان و اخلاق بپردازیم و خیانت آشکار آنها به مخاطبان خویش را تبیین کنیم. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است)

مدتی پیش در جریان انتقاداتی که توسط یکی از بزرگان و اهل علم به جریان تصوف مشهد وارد شد، پاسخ هایی از آنها (به ویژه از محمد حسن وکیلی) به این انتقادات داده شد و در فضای مجازی منتشر گردید. که این پاسخ ها آکنده از فریب کاری و وارونه نمایی بود که در اینجا به یک نمونه از آنها اشاره می شود.

یکی از انتقاداتی که به شمس و مولوی وارد شد، این بود که شمس از مولوی درخواست زن زیبارو، شاهد زیبارو و در نهایت شراب کرده است و مولوی نیز بی درنگ درخواست وی را اجابت نموده و آنها را برای شمس فراهم می کند. این واقعه در کتبی که به شرح حال مولوی پرداخته اند چنین نقل شده است:

« روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»

حسن وکیلی چندین پاسخ جالب و به اصطلاح علمی!! به این انتقادات داده است که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

اولین ترفند وکیلی برای فرار از این اتهام بزرگ، تحریف معنای داستان بود. وی درخواست زن خوبروی و شاهد و پسر زیبارو را به طلب خدمتکار فرو می کاهد و عملا این واقعه را تحریف می کند. و پس از آنکه منتقدان این برداشت وی را ناصحیح و غیر علمی خواندند، آنها را با چماق تجهیل و تمسخر مورد عنایات عارفانه و صوفیانه خود قرار می دهد.

حال جالب است که اساتید ادبیات و مولوی شناسان برجسته ای به این داستان شمس و مولوی اشاره نموده اند و آن را دقیقا با همان معنایی که منتقدین نقل می کنند تقریر کرده اند که در ادامه به نمونه ای در این زمینه اشاره می شود. و با جستجویی که انجام شد، توجیه مضحک حسن وکیلی و تعبیر این واقعه به درخواست خدمتگذار، در هیچ کتاب ادبی و عرفانی دیده نشد.

شمس تبریزی پیش تر نیز یکی دیگر از صوفیان را با درخواستی مشابه و تقاضای نوشیدن شراب امتحان نموده بود. در مقالات شمس نقل شده که روزی

ادامه مطلب

واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است

آیت الله جعفر سبحانی، فریب و نیرنگ مدعیان اخلاق و متصوفان حوزوی در مشهد را تخطئه و آنها را خیانتکار دانستند. جریان تصوف حوزوی در مشهد که اخیرا فعالیت خود را به … ادامه مطلب

صوتی کوتاه در پاسخ به شبهه صوفیان درباره عزاداری در عاشورا | استاد معاونیان

دلیل گریه‌ مدام امام سجاد علیه السلام پس از واقعه‌ عاشورا در این پست فایل صوتی کوتاهی از سخنرانی استاد معاونیان قرار داده شده که پاسخی است به شبهه صوفی مسلکان درباره … ادامه مطلب

آیا روز عاشورا، روز شادی و فرح است؟ پاسخی به مقاله آقای محمدحسن وکیلی

پاسخی به مقاله محمد حسن وکیلی با عنوان: عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهداء علیه السلام

 

فهرست

مقدمه

برداشت های ناصحیح از روایات و نصوص دینی

شادی و سرور سیدالشهدا علیه السلام در روز عاشورا

مقام انسان کامل و مقام امام معصوم علیه السلام و لقاء خداوند از منظر صوفیه

شادی و سرور امام حسین علیه السلام در زیارات

اسارت و فرار در بیابان و سوختن خیمه‌ها، همه نعمت و رحمت و از بعدی موجب سرور است

حضرت زینب علیها سلام فرمودند : ما رأیت الا جمیلا

سرور اصحاب در شب عاشورا و پیش از وقایع و جنایت ها

عزادران غافل هستند

علت عزاداری شیعیان

مبنای کلامی و اعتقادی صوفیه در نفی عزاداری

مغالطه در تعمیم شرایط یک موضوع به موضوعات دیگر

نفی عزاداری به علت قرار گرفتن در برخی منازل سلوکی است

استناد به روایتی دیگر در آرام کردن اصبغ بن نباته

نتیجه گیری

 

مقدمه

در مطالب پیشین به دیدگاه برخی سران صوفیه درباره عزاداری امام حسین علیه السلام به صورت تفصیلی پرداخته شد.(ر ک به: نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا) برای نمونه بیان شد که مولوی واقعه عاشورا را صرفا یک حادثه ی تاریخی می داند که اساسا دوران آن گذشته و امروز دیگر سخن از یزید نیست. مولوی می گوید کسانی که عمری برای امام حسین علیه السلام عزاداری کرده اند در خواب غفلت به سر برده اند و حقیقت عاشورا را نفهمیده اند و روز عاشورا، روز جشن و شادی است[۱]. شمس تبریزى (استاد مولوی) نیز گریه بر خاندان عصمت و طهارت را به استهزا می گیرد.[۲]

عبدالقادر گیلانی (قطب اعظم و سرسلسله فرقه صوفیه قادریه) درباره عزاداری در روز عاشورا همین باور را ابراز کرده است؛ عبدالقادر گیلانی در صدد پاسخ به اشکالِ شیعیان بر اهل تسنن درباره روزه روز عاشورا و سرور این روز بر می آید و می گوید: «قومی (شیعیان) به روزه گرفتن و بزرگداشت روز عاشورا ایراد گرفته اند و گمان کرده اند به خاطر قتل امام حسین رضی الله عنه در این روز، روزه گرفتن جایز نیست و گفته اند به خاطر شهادت ایشان باید در این روز هر ساله عزاداری کرد و طعنه می زنند که شما این روز را روز فرح و شادی قرار می دهید… کسی که قائل به این حرف باشد خطا کار است و مذهبش قبیح است زیرا خداوند خواسته است به خاطر قرار دادن شهادت سبط نبی صلوات الله علیه [و آله] و سلم در این روز مبارک بر مقام ایشان بیفزاید و او را به مقام خلفای راشدین برساند[۳]» همچنین بیان شد که با توجه به تعلیقات اساتیدی مانند بدیع الزمان فروزانفر، اشعاری چون کجائید ای شهیدان خدائید از مولوی نیست و در نسخ معتبر خطی قونیه و … وجود ندارد.[۴]

و در مطلب دیگری از سید محمد حسین حسینی تهرانی نقل شد که سید هاشم حداد با استناد به اشعار مولوی عزادارن را غافل خطاب می نموده و روز عاشورا را روز شادمانی و سرور می دانسته است. سید محمد حسین حسینی تهران در کتاب روح مجرد در این باره می نویسد:

«در تمام دهه عزاداری، حال حضرت[سیدهاشم] حداد بسیار منقلب بود. چهره سرخ میشد و چشمان درخشان ونورانی؛ حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمیشد؛ سراسر ابتهاج و مسرت بود. میفرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه میخورند و ماتم و اندوه بپا می دارند… تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است»[۵]

اما آقای وکیلی که از صوفیان حوزوی و مدافعان سرسخت آنان است در مطلبی مفصل، تلاش نموده تا به این اشکالات پاسخ دهد و تخطئه عزاداری امام حسین علیه السلام توسط برخی از عرفا و صوفیه را توجیه و تطهیر نماید. او ابتدا واقعه عاشورا را واقعه ای دو بعدی معرفی می کند که یک بعد آن مسرت بخش و بعد دیگر آن حزن آور است. سپس با تمسک به برخی مطالب بی سند و تحریف معانی برخی روایات، همچنین نتیجه گیری نادرست و مغالطه آمیز از مطالبی دیگر، سعی می کند تا سرور در روز عاشورا را در کنار عزاداری توجیه نماید و بلکه آن را در جایگاه والاتری قرار دهد. او همچنین مدعی می شود که مصائبی چون آتش زدن خیمه ها و کتک خوردن اهل بیت امام حسین علیه السلام و…، رحمت و نعمت است. او عملا با تنزل مقامات ائمه معصومین علیهم السلام تلاش می کند تا سخنان اولیای صوفیه را توجیه کنید که این ناشی از قصور معرفت و درک عارفان صوفی مسلک نسبت به ائمه هدی علیهم السلام است. در این نوشتار، ادعاهای جناب وکیلی نقل و سپس نقد و بررسی می گردد.

برداشت های ناصحیح از روایات و نصوص دینی

آقای وکیلی می نویسد: «واقعه عاشورا یک واقعه دو بعدی است. در روایات أئمه علیهم السلام فرموده‌اند: یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»

نویسنده روایاتی را در ادامه ذکر می کند و

ادامه مطلب

شادی و مسرت و عدم حزن سید هاشم حداد در روز عاشورا – عزادران غافل هستند!

شادی و مسرت سید هاشم حداد در روز عاشورا – سید هاشم حداد: عزادران حسینی غافل هستند! برگرفته از کوتاه نگاریهایی درباره فلسفه و عرفان (۱۴) – مهدی نصیری

اساسی ترین مشکل مدرسه فلسفه و عرفان مصطلح، خود بنیادی نظری و اعتقادی آن و بی توجهی و بلکه مخالفت با تعالیم برهانی و عرفانی اصیل و صحیح اهل بیت علیهم السلام است. این خود بنیادی و بی توجهی فلاسفه و عرفا به آموزه های اهل بیت علیهم السلام، در عرصه های گوناگون اعم از اصول و فروع دین خود را نشان می دهد که از جمله این موارد نحوه برخورد عارفان صوفی مسلک با حادثه عظیم عاشورای حسینی علیه السلام است.

مولوی در اشعارش با استناد به حکایتی در مورد عزاداری شیعیان شهر حلب به نفی و تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا می پردازد و از منظری عارفانه! مدعی است که چون امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا به وصال معشوق خود رسیده اند، پس دیگر چه جای نوحه و ماتم و عزاداری بلکه هنگامه شادی است و عزاداران باید به دین و دل خراب خود گریه کنند! :

روز عاشورا همه اهل

ادامه مطلب

نگاه عجیب مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین و واقعه کربلا

موضع مولوی و شمس تبریزی درباره عزاداری عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام

انحراف مولوی از موضع اهل بیت علیهم السلام درباره کربلا

مقدمه

واقعه دردناک و شگفت آور عاشورا از وقایع متواتر تاریخ اسلام است که حکایت از انحراف عظیم امت اسلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد. اهمیت این واقعه به اندازه ای بوده که همواره عالمان و اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی در دوران و زمانهای مختلف اثار مستقل و غیر مستقلی در این باب نگاشته‌ و به بررسی و تحلیل این واقعه و علل وقوع این فاجعه و درس آموزی و عبرت گیری از آن پرداخته اند و خطبا و وعاظ نیز در طول تاریخ همواره بر تریبونها و منابر جانفشانی عده ای اندک برای بقاء اسلام را وصف کرده و درباره پاسداشت این روز مهم سخن رانده اند.

اشعار مولوی درباره امام حسین علیه السلام

جلال الدین مولوی بلخی نیز از این قافله عقب نمانده و اشعاری در این باب سروده است. جلال الدین بلخی در دفتر سوم مثنوی به سرزمین کربلا و رفتن به آنجا اشاره می‌کند و در دفتر ششم در قالب حکایتی به ترسیم عزدارای امام حسین علیه السلام پرداخته و سپس آن را به نقد کشیده است. برای بررسی این اشعار سزاوار است نخست اشاره ای به متن این اشعار داشته باشیم. جلال الدین در دفتر ششم چنین سروده است :

روز عاشورا همه اهل حلب ### باب انطاکیه اندر تا به شب‏

گرد آید مرد و زن جمعى عظیم ### ماتم آن خاندان دارد مقیم‏

ناله و نوحه کند اندر بکا ### شیعه عاشورا براى کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان ### کز یزید و شمر دید آن خاندان‏

نعره ‏هاشان مى‏رود در ویل و وشت ### پر همى‏ گردد همه صحرا و دشت‏

یک غریبى شاعرى از ره رسید ### روز عاشورا و آن افغان شنید

شهر را بگذاشت و آن سو راى کرد ### قصد جستجوى آن هیهاى کرد

پرس پرسان مى‏شد اندر افتقاد ### چیست این غم بر که این ماتم فتاد

این رئیس زفت باشد که بمرد ### این چنین مجمع نباشد کار خرد

نام او و القاب او شرحم دهید ### که غریبم من شما اهل دهید

چیست نام و پیشه و اوصاف او ### تا بگویم مرثیه ز الطاف او

مرثیه سازم که مرد شاعرم ### تا از اینجا برگ و لالنگى برم‏

آن یکى گفتش که هى دیوانه‏اى ### تو نه‏اى شیعه عدوى خانه‏اى‏

روز عاشورا نمى‏دانى که هست ### ماتم جانى که از قرنى به است‏

پیش مومن کى بود این غصه خوار ### قدر عشق گوش عشق گوشوار

پیش مومن ماتم آن پاک روح ### شهره‏تر باشد ز صد طوفان نوح‏

نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه‏ ى حلب‏

گفت آرى لیک کو دور یزید ### کى بدست این غم چه دیر اینجا رسید

چشم کوران آن خسارت را بدید ### گوش کران آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا

پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### ز انکه بد مرگى است این خواب گران‏

روح سلطانى ز زندانى بجست ### جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست‏

چون که ایشان خسرو دین بوده ‏اند ### وقت شادى شد چو بشکستند بند

سوى شادُروان دولت تاختند ### کنده و زنجیر را انداختند

روز ملک است و گش و شاهنشهى ### گر تو یک ذره از ایشان آگهى‏

ور نه‏اى آگه برو بر خود گرى ### ز انکه در انکار نقل و محشرى‏

بر دل و دین خرابت نوحه کن ### که نمى‏بیند جز این خاک کهن‏

ور همى ‏بیند چرا نبود دلیل ### پشت دار و جان سپار و چشم سیر

در رخت کو از مى دین فرخى ### گر بدیدى بحر کو کف سخى‏

آن که جو دید آب را نکند دریغ ### خاصه آن کاو دید آن دریا و میغ [۱]

جلال الدین در دفتر سوم اشعار دیگری سروده و می گوید:

هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا

که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [۲]

برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:

کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [۳]

البته این بیت در نسخه نیکلسون یافت نشد و

ادامه مطلب