پیشنهادی:

گزارشاتی از صوفیان عصر صفوی/ نهی از تسبیح تربت سیدالشهداء (ع)/ جهل مشایخ به اصول و فروع دین

احادیث بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام در استحباب استفاده از تسبیح تربت وارد شده است (حتی صرف در دست داشتن تسبیح تربت و بدون گفتن ذکر) تا جایی که شهید اول این احادیث را متواتر خوانده است. (رک به شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص۷۳۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۷۵-۷۶؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۵۸۳؛ شیخ مفید، المزار، ص۱۵۰-۱۵2؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۲۸۱؛  ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص۳۶۶-۳۶۸؛  شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۶، ص۴۵۵-۴۵۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۲، ص۳۳۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۲، ص۳۴۰؛  شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج۲، ص۲۶)

برای نمونه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده: هر که با تسبیحی که از تربت امام حسین علیه السلام ساخته شده استغفار کند، خداوند متعال برای او ثواب هفتاد ذکر استغفار را می نویسد و اگر تسبیح را در دست نگاه دارد و هیچ ذکری نگوید از برای هر دانه «هفت مرتبه» ذکر برای او نوشته می شود. (شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص۷۳۵)

“عبدالحی رضوی” از علمای نیمه نخست قرن دوازدهم، در فصل سيزدهم کتاب خود بنام “حديقة الشيعة” به طبقه بندى صوفيان و انتقاد از صوفیه عصر خویش پرداخته و در آن بین، گزارشات جالب توجهی از آنان ارائه می کند که در یکی از گزارشات، به منع سران و مشایخ صوفیه از تسبیح تربت اشاره گردیده است. وی می‌نویسد:

«صوفيان زمان ما همه اصول و فروع و محكمات و متشابهات را به مشايخ خود ارجاع مى دهند كه واقعا جاهلند، با اين كه ادعا مى كنند كه امور هستى و مرگ و زندگى دست آن هاست. اگر كسى مسأله اى از اصول دين از آنان بپرسد، چيزى نمى دانند، چه رسد به فروعات. از يكى از آن ها درباره شك ميان سه و چهار پرسيدند، گفته بود: فتوا آن است كه نماز را از ابتدا آغاز كنيد! آنان تسبيح از تربت كربلا و مشهد الرضا علیه السلام را كنار گذاشته، با دانه خرما و چوب، تسبيح درست مى كنند. وقتى در اين باره از يكى از ايشان پرسيدم، گفت: مشايخ گفته اند كه تسبيح از تربت سبب سودا مى شود.

جالب آن كه اصلا عربى نمى دانند و معناى اذكارى را كه در مجلس خود مى گويند، نمى فهمند. من بارها اذكار آنان را شنيده ام، كم و زيادى آن بر حسب جور شدن با غنا و آوازشان است. فرد موثقى مى گفت كه من در ماه رمضان، يكى از اين افراد را ديدم كه خرما مى خورد. گفتم: ماه رمضان است، چرا روزه مى خورى؟ پاسخ داد: نماز مقدم بر همه عبادات است و ما به همان بسنده مى كنيم. روى آوردن مردم به آنان هم، به خاطر كراماتى است كه از آنان سر مى زند. وقتى رياضت مى كشند و قلبشان صاف مى شود، با عقل فعال ارتباط برقرار كرده، كراماتى از آنان سر مى زند. اين براى هر نفسى كه خالى از مشغله هاى دنيوى شود و خيالات نفسانى را از خود دور كند و … ممكن است. در هند هم فرقه اى با نام جوكى هست كه اين قبيل كرامات از آنان سر مى زند، با آن كه كافرند.

در همين روزگار ما مردى عالم فاضل از شاگردان پدرم، شخصى را در خواب ديد كه مى گفت: من رسول خدا هستم، تو را در امور دنيا و دين به پيروى از فلان شيخ فرا مى خوانم. بعد از بيدار شدن، پيرو آن شخص شد، آن گونه كه اگر وى را در بازار مسلمانان مى ديد، خود را از سر خضوع، به خاك مى انداخت؛ با اين كه آن شيخ، فردى جاهل به اصول و فروع بوده، بويى از شرع نبرده بود. فيض كاشانى اين عالم مريد را خواست و او را موعظه فراوان كرده گفت: تو از علما هستى و اين زشت است كه در امور دين خود از اين شيخ جاهل پيروى كنى. در جواب گفت: من در خواب رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديدم و مأمور به امر او هستم؛ در حالى كه در روايت هست كه شيطان نمى تواند در صورت پيامبر و ولى درآيد. فيض به او گفت: آيا تو صورت پيامبر صلى الله عليه و آله را مى شناسى تا بدانى آن را كه در خواب ديده اى همان پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است يا نه؟»

منابع: عبد الحى رضوى، حديقة الشيعه، نسخه خطى كتابخانه مجلس، شماره 25778، ص 205-207؛ رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، 1389، ج3، صص 1088-1089

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید