پیشنهادی:

اشعار مولوی درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

دیدگاه مولوی درباره حضرت فاطمه زهرا علیها سلام…

مولوی از شخصیت های بنام تاریخ تصوف و مورد احترام و ستایش بسیاری از فرقه های صوفیه حال حاضر در جهان است. سران تصوف تا حدود قرن هشتم، همگی سنی مذهب بوده اند. با اینکه صوفیان بر عدم تعصب مذهبی تاکید نموده و مدعی صلح و آشتی با تمام مذاهب هستند، اما بسیاری از مطالب موجود در گفتار و آثار آنها، حاکی از تعصب بر مذهب و اندیشه خود است. این تعصبات، گاهی به صورت طعن و تحقیر سایرین و حتی فرقه های دیگر صوفیه و گاهی نیز به صورت کتمان حقایق، ظهور و بروز نموده است. مولوی نیز همانگونه که از آثارش پیداست، از این قاعده مستثنی نبوده است و  در آثارش هم بر شیعیان طعن و کنایه زده و هم فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام را کتمان نموده است.

همچنین بخوانید: توهین های عجیب مولوی به شیعیان

از سوی دیگر، جایگاه برترین بانوی خلقت یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها آنقدر والا و عظیم است که سران اهل سنت نیز به ناچار، روایات فضایل ایشان را در کتب خویش نقل نموده اند. با این وجود، با تحقیق و پژوهشی که در اشعار مولوی انجام دادیم، هیچ اثری از فضایل و مناقب و حتی نقل داستانی عادی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یافت نشد.

اشعار مولوی درباره عایشه

در مقابل، این عایشه است که مورد توجه و عنایت مولوی قرار گرفته، تا جایی که فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها تحریف و به نام عایشه مصادره شده است.

مولوی و جعل داستان حجاب عایشه از فردی نابینا

در روایات معتبر، نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ادامه مطلب

شطحیات صوفیه در سنجۀ آیات و روایات (مطالعۀ موردی: شطحیات ابوالحسین مزین و ابوالقاسم نصر‌آبادی)

شطحیات صوفیه در سنجۀ آیات و روایات – (مطالعۀ موردی: شطحیات ابوالحسین مزین و ابوالقاسم نصر‌آبادی)

درجه علمی: علمی-پژوهشی | نویسندگان: سیده ‌هانیه حسینی[1] – سید‌سعید‌رضا منتظری [2]

چاپ شده در: مجله نقد و نظر، دوره 26، شماره 102، تابستان 1400، صفحه 150-176

 

فهرست

چکیده

مقدمه

معنا و تاریخچه شطح

شطحیات ابو‌الحسین المزیّن

شطحیات ابوالقاسم النصرآبادی

نتیجه‌گیری

فهرست منابع

 

چکیده

صوفیان و عارفان مسلمان، گفتارها و سخنانی از خود بر جای گذاشته ­اند که جنجال ­آفرین و پرمسئله بوده است؛ زیرا دست‌کم در‌ظاهر مخالف دین و درک آدمی قلمداد می‌­شده است. روزبهان بقلی شیرازی نیز با نگارش کتاب شرح شطحیات، در تأویل و توجیه آن دسته از سخنان صوفیه که خارج از حد معروف بوده، کوشیده است. در این نوشتار ضمن پرداختن به معنا و تاریخچه «شطح»، شطحیات دو تن از صوفیان در کتاب یاد‌شده، یعنی ابوالحسین مزیّن و ابوالقاسم نصرآبادی به دلیل اهمیت محتوا بررسی شده است. محتوای شطحیات این دو تن، شامل مباحثی در باب عبودیت، ربوبیت و استغفار است که از چالشی ­ترین

ادامه مطلب

دستور خلاف شرع محمد حسین طهرانی به قطع رحم با منتقدین سیدهاشم حداد

دستور خلاف شرع آقای محمد حسین طهرانی: قطع رحم با منتقدان و مخالفان سید هاشم حداد

محمد صادق طهرانی فرزند محمد حسین طهرانی در کتاب نور مجرد می نویسد:

«روزی به بنده فرمودند: «آقا سید محمدصادق اگر فرزند خود من نیز با کسانی که با مبانی توحیدی و عرفانی حضرت آقای حداد… مخالفند، مراوده و آمد و شد کند، با او هم قطع رابطه میکنم!»

و حقيقتا حضرت علامه والد اینچنین بودند و بر توحيد و أهل آن غیرت ورزیده و با أهل عناد و لجاج، تسامح و مداهنه نداشتند.

روزی خدمت ایشان عرض کردم: بعضی از أرحام در طهران با مرام شما و حضرت آقای حداد مخالفند و بنده متمایل

ادامه مطلب

تحلیلی از دیدگاه صوفیه دربارۀ ولی پنداری خود و امکان مخاطبۀ مستقیم با خداوند

شیوه های ارتباطی خداوند با انسان؛ تحلیلی از دیدگاه صوفیه درباره ولیّ پنداری خود و امکان مخاطبه مستقیم با خداوند

درجه علمی: علمی-پژوهشی | نویسنده: دکتر امداد توران[1]

چاپ شده در: مجله نقد و نظر، دوره 26، شماره 101، بهار 1400، صفحه 93-119

 

فهرست:

چکیده

مقدمه

  1. وحی و الهام
  2. وحی برای انبیا و حدیث یا الهام برای اولیا
  3. باواسطه‌بودن وحی و بی‌واسطه‌بودن حدیث و الهام
  4. تعمیم وحی و رسالت به غیر انبیا
  5. مروری بر معراج بایزید
  6. تحلیل مضمونی گزارش معراج بایزید
  7. مروری بر اسراء ابن‌عربی
  8. تحلیل مضمونی گزارش اسراء ابن‌عربی

نتیجه‌گیری

منابع و ماخذ

 

چکیده

صوفیان با تفکیک میان سلسله انبیا و سلسله اولیا، ویژگی دسته اول را مخاطبه با واسطۀ خداوند با ایشان و ویژگی دسته دوم را که خود را نیز جزو ایشان معرفی کرده‌اند، مخاطبه بی‌واسطۀ خداوند با ایشان دانسته‌اند؛ بر این اساس این پرسش مطرح می‌شود که مبنای نظری صوفیان بر اینکه اولیای غیرپیامبر در جایگاهی برتر از مقام انبیا قرار گیرند و به طور مستقیم با خداوند سخن بگویند چیست؟ و نیز این مخاطبۀ مستقیم با چه مضامینی صورت می‌گیرد. در نوشتار حاضر با هدف پاسخ به این دو پرسش، افزون بر ایضاح ولایت صوفیانه، دو تجربۀ معراج­گون صوفیان که در آن مدعی مخاطبه مستقیم با خداوند شده است، به روش توصیفی_تحلیلی بررسی می‌گردد: یکی معراج بایزید و دیگری اسراء ابن‌عربی. تحلیل این دو تجربه نشان می‌دهد که اولاً صوفیان برای خود امکان تجربه‌ای مشابه تجربۀ معراج پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) قائل‌اند؛ به گونه‌ای که در طی آن چنان خود را به لحاظ وجودی به خداوند نزدیک می‌دیدند که هیچ واسطه‌ای، اعم از انس و ملک، میان ایشان و خداوند باقی نمی‌ماند و ثانیاً محور اصلی و نهایی گفتگوی ایشان با خداوند این‌همانی دو طرف گفتگو بوده است.

کلید‌واژه‌ها

وحی، الهام، نبوت، ولایت، بایزید، ابن‌عربی.

 

مقدمه

از جمله تجربه‌های باطنی صوفیان که در آثار خود فراوان از آن سخن گفته‌اند سخن‌گفتن مستقیم خداوند با ایشان است. در بسیاری از این تجربه‌ها صوفیِ‌ مورد خطاب الهی فقط شنونده نیست؛ بلکه

ادامه مطلب

مذهب عطار نیشابوری – تحریف آثار عطار برای انحراف اذهان از مذهب وی

مذهب عطار نیشابوری – عطار شیعه بود یا سنی؟

مذهب عطار نیشابوری

بر اهل تحقیق پوشیده نیست که عطار سنی مذهب بوده، او اشعار بسیاری درباره فضیلت خلفا، ابوحنیفه و شافعی دارد که به گفته سعید نفیسی[1] و بدیع‌الزمان فروزانفر[2]، نشان می‌دهد بر مذهب اهل سنت بوده است.

استاد بدیع الزمان فروزانفر معتقد است که غلو عطار در عقاید اهل سنت و دفاع از خلفا به قدری تند است که به هیچ روی نمی توان مطالب او را تاویل نمود:

«آثار عطار گواهي مي دهد او مذهب اهل سنت داشته است. اظهار عشق و علاقه آتشين به خلفاي سه گانه و مدح و ستايش شافعي و ابوحنيفه و مثنوي خسرونامه و تكريم ائمه سنت در تذكره الاولياء دليلي است ظاهر و غير قابل انكار، اندرزهاي عطار به متعصبان كه روي سخن با شيعيان است و غلوّ او در دفاع از عقايد سنيان و صحت خلافت ابوبكر و عمر به حدي صريح و تند است كه به او هيچ روي تاويل نمي پذيرد و حمل آن بر تقيه مكابره با عيان است.»[3]

عطار در جای جای آثارش به مدح عمر و ابوبکر و عثمان و امامان چهار گانه اهل سنت پرداخته و عشق و ارادتش به آنها را فریاد زده است.

در ادامه من باب نمونه به چند مورد اشاره می شود:

در فضيلت صدّيق (منظورش ابوبکر است) ‏[4]

در فضيلتِ فاروق (منظورش عمر است) [5]

ذكر امام جهان ابو حنيفه[6]

ذكر امام اعظم، شافعى[7]

و موارد بسیار دیگری که ذکر همه آنها در این مقال نمی گنجد! بخش های دیگر کتب عطار نیز بر اساس مبانی، اعتقادات و آداب اهل سنت است.

اما عطار به مدح خلفا

ادامه مطلب

پاسخی به مباحث و ادعاهای محمدحسن وکیلی درباره حجیت کشف و شهود

چندی پیش در تاریخ 7 اردیبهشت در شهر مشهد مقدس جلسه مناظره ای بین حجج اسلام آقایان سبحانی و زمانی در موضوع “حجیت کشف و شهود از منظر عقل و عرفان” برگزار گردید و دو استاد بزرگوار، نقطه نظرات و دیدگاه های خود را در این زمینه با متانت و کمال احترام و رعایت ادب به بحث و گفتگو گذاشتند. این جلسه در حالی پایان یافت که نتایج و بازخورد های مثبتی در فضای حوزه های علمیه پیرامون آن بوجود آمد و همگان از ادامه این سلسله نشست ها در موضوعات مورد نظر استقبال کردند.

به فاصله اندکی بعد از این جلسه، در تاریخ 23 اردیبهشت آقای محمد حسن وکیلی نشستی را تحت عنوان “حجیت کشف و شهود” در مشهد مقدس ترتیب داد تا اشکالات و سوالات آقای سبحانی در جلسه مذکور که عمدتا بدون پاسخ مانده بود را جواب دهد.

حجة الاسلام موسوی در این نوشتار به مباحث مطرح شده توسط آقای وکیلی درباره حجیت کشف و شهود و مسائل پیرامون آن پرداخته و مغالطات و خطاهای وی را برای مخاطبین روشن ساخته است. در مقدمه این مقاله آمده است:

صرف برگزاری این نشست توسط آقای وکیلی امری کاملا مطلوب و شایسته است و هیچ کس با این مهم مخالفتی ندارد لکن متاسفانه ایشان در طول جلسه با زیرپا گذاشتن آداب و اخلاق انسانی

ادامه مطلب

اختیار خبیث؛ نقدی بر دیدگاه مولوی درباره حضرت ابوطالب علیه السلام – دکتر احمد احمدی

اختیار خبیث؛ نقدی بر دیدگاه مولوی درباره ی حضرت ابوطالب علیه السلام

فصلنامه تخصصی مطالعات قرآن و حدیث سفینه، سال سیزدهم، زمستان 1394، شماره 49 «ویژه حضرت ابوطالب (علیه السلام)»

نویسنده: دکتر احمد احمدی استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران [1]

فهرست

چکیده

مقدمه

دیدگاه صوفیه در بحث ایمان ابوطالب

رویکرد مولوی به این مسئله

ایمان‌ ابوطالب‌ در آینه قرآن و حدیث

مهمترین دلایل قائلان به ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام

تحلیل علل و عوامل تاریخی و سیاسی رویکرد مخالفان

دیدگاه‌هایی درباره‌ خاستگاه‌ رویکرد مولوی به عدم ایمان ابوطالب

نقد و بررسی دیدگاه‌های یاد شده

منابع

 

چکیده

این مقاله به بررسی دیدگاه رایج اهل تسنن در مورد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام و تاثیر آن بر کتب صوفیه می پردازد، و بطور خاص بر مثنوی مولوی تاکید می کند. دیدگاه مولوی در این مورد و دیدگاه های مختلف شارحان مثنوی در این مقاله بررسی شده و بطور تطبیقی، از یک سوی با کلمات خاندان پیامبر علیهم السلام و از سوی دیگر با سیاست های دولت های بنی امیه و بنی عباس تحلیل شده است.

کلمات کلیدی: مولوی, تحلیل تاریخی, ایمان ابوطالب, نقد دیدگاه صوفیه, نقد و بررسی دیدگاه ها, نقد دیدگاه اهل تسنن, مقامات ابوطالب

مقدمه

ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام

ادامه مطلب

جایگاه احادیث نبوی در فتوحات مکیه ابن عربی و نقد تعامل علم الحدیثی او با روایات

جایگاه احادیث نبوی در فتوحات مکیه ابن عربی و نقد تعامل علم الحدیثی او با روایات

درجه علمی: علمی-پژوهشی | نویسندگان[1]: مجید معارف[2] ، مصطفی آذرخشی[3]

منبع: تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال دهم بهار و تابستان 1392 شماره 1

 

فهرست

چکیده

١. بیان مسئله

۲. شناخت و آگاهی ابن عربی از حدیث و سنت

٣. جایگاه حدیث در فتوحات مكية ابن عربی.

۳ – ۱. نگرش متفاوت ابن عربی به روایت های فقهی و احادیث اعتقادی

۳ – ۲. اصالت بخشیدن به مکاشفه های عرفانی در بررسی روایت ها

۴. دیدگاه های علم الحدیثی ابن عربی

۴ – ۱. ابن عربی و احادیث اهل بیت (علیهم السلام)

۴ – ۲. ابن عربی و سخنان صحابه

۴ – ۳. نظر ابن عربی درباره نقل به الفاظ و نقل به معنی در حدیث

۴ – ۴. ملاکهای صحت و تأیید حديث نزد ابن عربی

۴ – ۵. دیدگاه ابن عربی درباره تعارض روایت ها با قرآن یا احادیث دیگر

۵. نقد و بررسی تعامل علم الحدیثی ابن عربی با روایتها

۵ – ۱. تبعیض غیر موجه درباره احادیث

۵ – ۲. مصون نبودن کشف و شهود غیر معصوم از خطا

۵ – ۳. اختلاف های اهل مکاشفه

۵ – ۴. میزان کارآیی روش ابن عربی در تشخیص صحت و سقم احادیث

۶. نتیجه گیری

کتابنامه

چکیده

بررسی مهم ترین تألیف در حوزه عرفان نظری، یعنی فتوحات مکیه ابن عربی، گویای آن است که مؤلف این کتاب، رویکردهایی مختلف به احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته است؛ چنان که در بیان موضوع های فقهی، به احادیث کاملا توجه کرده و کنکاش هایی فقه الحدیثی، اعم از بررسی های سندی و متنی انجام داده است؛ اما درباره روایت های اعتقادی، هرگز چنین دقت هایی صورت نگرفته و مؤلف به انواع احادیث جعلی، ضعیف یا تقطيع و تأویل شده استناد کرده است؛ بدان سبب که از دیدگاه ابن عربی، مکاشفه های عرفانی اصالت دارد؛ تا بدانجا که ملاک تشخیص صحت و سقم احادیث نیز همین یافته های عارفان است؛ حال آنکه آموزه های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره راه هدایت از طرفی، مصون نبودن کشف و شهود عرفانی غیر معصومان از خطا و انحراف از طرف دیگر و نیز شواهد دال بر کار آمدنبودن شیوه عارفان، دیدگاه و عمل کرد ابن عربی را درباره احادیث به چالش کشیده است.

واژه های کلیدی: روایات، فتوحات مکیه، ابن عربی، حدیث پژوهی

ادامه مطلب

ملاصدرا چگونه روایات را تفسیر می کند؟ فهم بسیار ضعیف ملاصدرا از روایات

از جمله اشکالاتی که منتقدین صدرای شیرازی بر او وارد می کنند، نا به جا بودن اسلامی خواندن مطالب و مبانی فلسفی اوست. و البته این گذشته از ایرادات عقلی بسیاری است که بر مبانی فلسفی او ذکر می شود.[۱]

بسیاری از مدافعین این نظام فکری نیز همواره بر عمق دانش دینی و حدیثی سران این جریان تأکید می ورزند. از همین روی ارائه شواهد متعدد بر ضعف مستندات روایی سردمداران این جریان اهمیت بسزایی دارد. به نظر می آید امثال صدرا چنانکه برخی از پیروان معاصر او اذعان نموده اند، در استناد به اخبار بیشتر به دنبال یافتن شاهد مثال بر یافته های ذهنی خود هستند، و لذا چندان اهتمامی به دقت در دلالت و اسناد اخبار ندارد. ملاصدرا با در آمیختن فلسفه با عرفان ابن عربی، در سهل انگاری در زمینه استفاده از نصوص نیز راهی مشابه ابن عربی را در پیش گرفت. در ادامه به چند نمونه از کج فهمی های عجیب وی از روایات اشاره می شود.

 

نمونه اول: …انا النذیر العریان

ملاصدرا برای اثبات تجرد روح به حدیث «أنا النذیر العریان» استناد کرده است.[۲] او مدعی است در این حدیث «عریان» به معنای عاری از مادیت است:

«روی عن النبی (صلی الله علیه و آله) : أنا النذیر العریان، و هذا إشاره إلى تجرد النفس عن علائق الأجرام.»[۳]

 

بررسی:

تعبیر «انا النذیر العریان» در بین عرب ضرب المثل متداولی است. ابن منظور می نویسد:

«عن ابن درید قال: سأَلت أَبا حاتم عن قولهم أَنا النَّذِیرُ العُرْیان‏، فقال: سمعت أَبا عُبیده یقول: هو الزبیر بن عمرو الخثْعَمی، و کان ناکِحاً فی بنی زُبَیْد، فأَرادت بنو زبید أَن یُغِیروا على خَثْعَمَ فخافوا أَن یُنْذِر قومَه فأَلقَوْا علیه بَراذِعَ و أَهْداماً و احتَفَظوا به فصادف غِرّه فحاضَرَهم و کان لا یُجارَى شَدًّا، فأَتى قومَه فقال: «أنا المُنْذِرُ العُرْیان یَنْبِذ ثَوبَه // إِذا الصَّدْقُ لا یَنْبِذْ لَکَ الثَّوبَ» کاذِبُ‏ الأَزهری: من أَمثال العرب فی الإِنذار: أَنا النَّذِیرُ العُرْیان‏؛ قال أَبو طالب: إِنما قالوا أَنا النذِیرُ العریان‏ لأَنّ الرجُل إِذا رأَى الغاره قد فَجِئَتْهُم و أَراد إِنذار قومه تجرّد من ثیابه و أَشار بها لیُعلم أَن قد فَجِئَتْهُم الغاره، ثم صار مثلًا لکل شی‏ء تخاف مُفاجأَته.» [۴]

ابن منظور همچنین می نویسد: «[قال]ابن السکیت فی قولهم أَنا النَّذیر العُریان‏: هو رجل من خَثْعَم، حَمَل علیه یومَ ذی الخَلَصه عوفُ بنُ عامر بن أبی عَوْف بن عُوَیْف بن مالک بن ذُبیان ابن ثعلبه بن عمرو بن یَشْکُر فقَطع یدَه و ید امرأَته، و کانت من بنی عُتْواره بن عامر بن لیث بن بکر بن عبد مناه بن کنانه. و فی الحدیث: أَن النبی، صلى الله علیه و سلم، قال‏: إنما مَثَلی و مَثَلُکم کمثل رجل أَنْذَر قومَه جَیْشاً فقال: أَنا النَّذیر العُرْیان‏ أُنْذِرکم جَیْشاً.» [۵]

بنابراین مفهوم این جمله، انذار از امری مهم، ناگهانی و قریب الوقوع با دلیل آشکار است. حدیثی که ابن منظور نقل کرده، کاملا گویا است؛ ولی ملاصدرا و پیشنیان او با تقطیع نادرست معنای آن را مختل کرده اند.

 

نمونه دوم: …کن اباذر

ملاصدرا در آغاز سفر سوم از کتاب اسفار، پس از تعریف و تمجید بسیار از خود و تکرار دعاوی بلند پروازانه و تحقیر مخالفان و توهین به جمهور علماء، به توصیف مقاماتی پرداخته که انسان با فلسفه و تصوف به آن دست می یابد:

«و لذلک‏ ورد فی بعض الصحف المنزله من الکتب السماویه أنه قال سبحانه: یا بن آدم خلقتک للبقاء و أنا حی لا أموت أطعنی فیما أمرتک و انته عما نهیتک أجعلک مثلی حیا لا تموت‏ و ورد أیضا عن صاحب شریعتنا ص فی صفه أهل الجنه أنه: یأتی إلیهم الملک فإذا دخل علیهم ناولهم کتابا من عند الله بعد أن یسلم علیهم من الله فإذا فی الکتاب من الحی القیوم الذی لا یموت‏ إلى الحی القیوم الذی لا یموت أما بعد فإنی أقول للشی‏ء کن فیکون و قد جعلتک الیوم تقول للشی‏ء کن فیکون‏ فهذا مقام من المقامات التی یصل إلیها الإنسان بالحکمه و العرفان و هو یسمى عند أهل التصوف بمقام کن کما ینقل‏ عن رسول الله ص فی غزوه تبوک فقال کن أبا ذر فکان أبا ذر و له مقام فوق هذا یسمى بمقام الفناء فی التوحید …»[۶]

 

بررسی:

ملاصدرا سخن رسول خدا (ص) را که در سفر تبوک فرمود: «کن اباذر» دلیل بر مقام «کن» نزد صوفیه دانسته که در آن انسان به هر چه بگوید: «باش» ، می شود!

ماجرا از این قرار است که در سفر تبوک، ابوذر به دلیل ضعف شترش از سپاه عقب ماند و سرانجام پس از سه روز با پای پیاده خود را به سپاه رساند. سپاهیان از دور شخصی را دیدند که به سمت سپاه می آید. پیامبر فرمود: «کن اباذر» چیزی نگذشت که مردم گفتند: او ابوذر است. [۷]

ملاصدرا و پیشنیان او که هیچ شناختی از اصطلاحات عربی و لسان روایات ندارند –یا اطلاع دارند و مردم را فریب می دهند- ادعا کرده اند که در این جا پیامبر با گفتن «کن اباذر» در واقعیت، تصرف و «کن فیکون» کرده است! در حالی که برای هر عاقلی با خواندن این داستان مشخص می شود که چنین چیزی نبوده و ابوذر از پیش به سمت سپاه در حال حرکت بود و به نزدیکی سپاه که رسید پیامبر فرمود: «کن اباذر» پس چگونه می توان کلام پیامبر را به منزله تصرف و مقام کن فیکون تلقی کرد؟!

اما تعبیر «کن فلاناً» تعبیر رایجی بین عرب است و هنگامی به کار برده می شود که شبحی از دور می بینند و گمان می کنند و امیدوارند فلان شخص باشد. چنان که در همین داستان تعبیر «کن اباخثیمه» نیز به کار رفته است.[۸] و یا در شرایط مشابهی تعبیر «کن علیّاً» به کار رفته است.[۹]

ابن منظور در لسان العرب می نویسد:

ادامه مطلب

تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی- آیا مناقب العارفین کتاب معتبری است؟

فهرست

مقدمه

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

تقریر استاد زرین کوب از این واقعه

آیا مناقب العارفین کتابی جعلی و غیر معتبر است؟ اعتبار کتاب مناقب العارفین در تراث صوفیه

نکاتی پیرامون نسخه های مناقب العارفی افلاکی

گولپینارلی و اعتبار مناقب العارفین و برتری آن بر رساله سپهسالار (تحریف دیدگاه گولپینارلی توسط وکیلی!)

تاکید استاد فروزانفر بر اعتبار کتاب مناقب العارفین

دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین‏

استاد سید جعفر شهیدى و مناقب العارفین افلاکی

دکتر محمدعلی موحد مصحح مقالات شمس

استاد ذبیح الله صفا و اعتبار کتاب مناقب العارفین

اشکال برخی اساتید به کتاب مناقب العارفین

زیر سوال بردن اعتبار مولف کتاب (افلاکی)

آیا انحرافات مولوی و انتقادات وارده بر وی، منحصر در مناقب العارفین است؟

نتیجه

 

مقدمه

اعتراض آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی در مشهد و خیانت نامیدن حرکت مزوّرانه[۱] آنها بهانه ای شد تا با مروری کوتاه بر سخنان و نوشته جات حسن وکیلی(یکی از اعضای پر سر و صدای این روزهای جریان تصوف در مشهد) به نمونه ای دیگر از فریب کاری های این مدعیان عرفان و اخلاق بپردازیم و خیانت آشکار آنها به مخاطبان خویش را تبیین کنیم. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است)

مدتی پیش در جریان انتقاداتی که توسط یکی از بزرگان و اهل علم به جریان تصوف مشهد وارد شد، پاسخ هایی از آنها (به ویژه از محمد حسن وکیلی) به این انتقادات داده شد و در فضای مجازی منتشر گردید. که این پاسخ ها آکنده از فریب کاری و وارونه نمایی بود که در اینجا به یک نمونه از آنها اشاره می شود.

یکی از انتقاداتی که به شمس و مولوی وارد شد، این بود که شمس از مولوی درخواست زن زیبارو، شاهد زیبارو و در نهایت شراب کرده است و مولوی نیز بی درنگ درخواست وی را اجابت نموده و آنها را برای شمس فراهم می کند. این واقعه در کتبی که به شرح حال مولوی پرداخته اند چنین نقل شده است:

« روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»

حسن وکیلی چندین پاسخ جالب و به اصطلاح علمی!! به این انتقادات داده است که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

اولین ترفند وکیلی برای فرار از این اتهام بزرگ، تحریف معنای داستان بود. وی درخواست زن خوبروی و شاهد و پسر زیبارو را به طلب خدمتکار فرو می کاهد و عملا این واقعه را تحریف می کند. و پس از آنکه منتقدان این برداشت وی را ناصحیح و غیر علمی خواندند، آنها را با چماق تجهیل و تمسخر مورد عنایات عارفانه و صوفیانه خود قرار می دهد.

حال جالب است که اساتید ادبیات و مولوی شناسان برجسته ای به این داستان شمس و مولوی اشاره نموده اند و آن را دقیقا با همان معنایی که منتقدین نقل می کنند تقریر کرده اند که در ادامه به نمونه ای در این زمینه اشاره می شود. و با جستجویی که انجام شد، توجیه مضحک حسن وکیلی و تعبیر این واقعه به درخواست خدمتگذار، در هیچ کتاب ادبی و عرفانی دیده نشد.

شمس تبریزی پیش تر نیز یکی دیگر از صوفیان را با درخواستی مشابه و تقاضای نوشیدن شراب امتحان نموده بود. در مقالات شمس نقل شده که روزی

ادامه مطلب