بررسی امکان تقیه در آثار مولانا – قسمت اول
رابطه مولوی با سلاطین و دولتمردان قونیه و سلجوقیان
رابطه مولوی با سلاطین و امراءِ قونیه که اکثر عمر مولوی در آنجا سپری شده کاملاً صمیمانه بوده و هیچ ضرورتی جهت تقیّه وجود نداشته است.
اکثر دوران زندگی مولوی در قونیه گذشت. پادشاهان، وزراء و دولتمردان سلاجقه در آنجا حاکمیت داشتند. برخی از این حاکمـان گرایش به تصوّف داشتند و سایرین هـم مخالفتی ابـراز نمیکردند. اصولاً محیط قونیه محیط اباحه گری بود. یهودیان و مسیحیان و . . . در کنار مسلمانان با کمال آزادی زندگی میکردند. شراب فروشی و شرابخواری، بر پائی مجالس سماع و لهو و لعب رواج داشت.
مولوی با برخی سلاطین نظیر: عزّالدّین کیکاوس (۶۴۳-۶۵۵) و رکن الدّین قلج ارسلان (۶۵۵-۶۶۴)، … مراوده و روابط کاملاً حسنه ای داشت[۱].
همچنین با وزیران و امرائی نظیر: جلال الدین قراطای وزیر، بدر الدّین گهرتاش، نور الدّین جاجا حکمران شهر قیـر[i] علم الدّین قیصر[۲]، امین الدّین میکائیل نایبالسّلطنه، مجد الدّین اتابک داماد معین الدّین پروانه و رئیس دیوان [ii] مخصوصاً تاج الدّین معتزّ خراسانی و نیز وزیر پر نفوذ و قدرتمند معین الدّین پروانه [۳] که بدون نظر او هیچ امر مهمّی از امور کشور روم نظیر عزل و نصب فرمانروایان و قضات صورت نمیگرفت، روابط خوبی داشت علاوه بر آنکه مولوی میان سلاطین و دولتمردان، با افراد قدرتمند و ذی نفوذی مرتبط بود، مریدانی از میان همسران آنها داشت.
گرجی خاتون دختر غیاث الدّین کی خسرو دوم، همسر معین الدّین پروانه، گوماج خاتون همسر سلطان رکن الدّین و نیز همسر امین الدّین میکائیل که طبق نقل احمد افلاکی شب های جمعه، زنان قونیه در منزل وی گرد می آمدند و مولوی در حضور آنها مجلس سماع بر پا می کرد[iii]، از آن جمله بودند.
از جانب این مریدان و غیر آنها، علاوه بر حمایتهای سیاسی، هدایا و کمکهای اقتصادی زیادی به دست مولوی می رسید و مولوی بنا بر نقل، میان مریدان خویش تقسیم می کرد.[iv]
با وجود این روابط حسنه و تعلّقات مراد و مریدی صوفیانه مولوی با سلاطین و دولتمردان عصر خود و با عنایت به محیط اباحیگری قونیه و نیز مطرح نبودن آیین و کیش در مرام صوفیانه (صلح کل)، چگونه ادّعای تقیّه مولوی پذیرفتنی است؟
[۱]- اخبار سلاجقه روم، مقدمه، ۱۲۴« در آن زمان که مولانا و خاندان پدریش از ایران به کشور روم مهاجرت و در بلده «قونیه» توطن کردند در دستگاه سلاطین سلجوقیه روم (۴۷۱ – ۷۰۰ هـ . ق) که یکی از آنها همان سلطانعلاءالدّینکیقباد (۶۱۶-۶۳۴) دوستدار و ارادتمند مولوی بوده است . . . » (مولوینامه، ج ۲ ، ص ۳ …)
[۲]- مولانا جلال الدّین، ۲۲۱ وی سیهزار درهم برای ساختن قبّهای بر قبر مولوی پرداخت نمود.
[۳]- اخبار سلاجقه روم ،مقدمّه ۱۲۴ این وزیر مقتدر مذاق تصوّف داشت و به گفته استاد همائی بعدها از ارادتمندان خاص مولوی شده است.
[i]- مولاناجلالالدّین، ص۳۵۰.
[ii]- پلّه پلّه تا ملاقات خدا، ص۳۲۱.
[iii]- مناقب العارفین، ص۴۲۵ به نقل از مولانا، ص۳۴۰.
[iv]- نقدی بر مثنوی، ۵۸ و ۵۹.