پیشنهادی:

دیدگاه ابن عربی درباره غدیر خم و ولایت و وصایت امیرالمومنین علیه السلام

مدیر سایت
582

ابن عربی و غدیر خم

ابن عربی در مواضع بسیاری نشان داده در عداوت نسبت به اهل بیت و کوتاهی در نشر فضائل ایشان علیهم السلام از عموم اهل سنت افراط نموده است، به گونه ای که جای هیچ شبهه ای برای محقق منصف باقی نمی ماند که او علاوه بر اینکه بر مذهب تسنن بوده بلکه در این مسیر تعصب شدیدی نیز داشته است.

یکی از این مواضع، ماجرای خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم است. حدیث غدیر خم در میان اهل سنت از طرق متعددی نقل و ثبت گردیده است. احمد بن حنبل: ۴۰ سند، ابن حجر عسقلانی: ۲۵ سند، نسایی: ۲۵۰ سند و ابوسعید سجستانی: ۱۲۰ سند برای طرق مختلف حدیث غدیر ذکر کرده اند. از همین رو، حتی متعصب ترین عالمان سنی مذهب نیز نتوانسته اند آن را کتمان نمایند و ضمن نقل حدیث غدیر، به صحت اسناد آن اعتراف نموده اند. برخی نیز تواتر این روایت را پذیرفته اند. برای نمونه:

  1. شمس الدين ذهبي (متوفاي748هـ)
  2. ابن حجر عسقلاني (متوفاي 852 هـ )
  3.  ابن حجر الهيثمي (متوفاي974هـ)
  4. جلال الدين سيوطي (متوفاي 911هـ)
  5.  ملا علي قاري (متوفاي1014هـ)
  6. علامه شمس الدين الجزري الشافعي (متوفاي833هـ)
  7. سبط بن جوزي (متوفاي 654هـ)
  8. علامه اسماعيل بن محمد العجلوني الجراحي (متوفاي 1162هـ)
  9. محمد بن اسماعيل صنعاني (متوفاي1182هـ)
  10. محمد بن جعفر الكتاني (متوفاي1345هـ)
  11.  محمد ناصر الباني (1332هـ . 1914م ؛ 1420هـ – 1999م)
  12. و شعيب الأرنؤوط (معاصر)

از جمله عالمان سنی مذهب هستند[1] که قائل به تواتر حدیث غدیر شده اند.

  1. ترمذي از أبو طفيل
  2. ابن ماجه قزويني از سعد بن أبي وقاص
  3. ابن ماجه قزويني از براء بن عازب
  4. ابن حجر عسقلاني از امير مؤمنان عليه السلام
  5. احمد بن حنبل از رياح بن الحرث
  6. احمد بن حنبل از أبي طفيل
  7. احمد بن حنبل از سعيد بن وهب و زيد بن يسع
  8. نسائي از زيد بن أرقم
  9. نسائي از سعد بن أبي وقاص
  10. حاكم نيشابوري از زيد بن أرقم
  11. بزار از زيد بن يثيع
  12. بزار از سعد بن أبي وقاص
  13. ابن أبي عاصم از امير مؤمنان عليه السلام
  14. و طبراني از زيد بن أرقم

نیز حدیث غدیر را نقل و به صحت آن اعتراف نموده اند.

اما در کمال تعجب، ابن عربی هیچ نامی از غدیر در آثارش نمی آورد و در ماجرای حجة الوداع و خطبه رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی جایی که باید پس از آن، به ماجرای غدیر خم بپردازد، نیز هیچ اشاره ای به آن نمی کند و بدین گونه مهم ترین واقعه در حج آخر رسول اکرم صلی الله علیه و آله را سانسور و حذف می کند. او نه تنها هیچ نامی از غدیر در آثارش نمی آورد، بلکه همانگونه که در ادامه بیان خواهد شد، مدعی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را برای جانشینی خویش انتخاب ننمود.

ابن عربی در فتوحات می گوید:

«و كما أشهدت الله و ملائكته و جميع خلقه و إياكم على نفسى بتوحيده، فكذلك أشهده- سبحانه- و ملائكته و جميع خلقه و إياكم على نفسى، بالايمان بمن اصطفاه و اختاره، و اجتباه من وجوده، ذلك سيدنا محمد- ص- الذي أرسله إلى جميع الناس كافة بشيرا و نذيرا* و داعيا إلى الله بإذنه و سراجا منيرا. فبلغ- ص- ما أنزل من ربه إليه. و أدى أمانته. و نصح أمته و وقف في حجة وداعه، على كل من حضر من أتباعه. فخطب‏ و ذكر. و خوف‏ و حذر. و بشر و أنذر و وعد و أوعد. و أمطر و أرعد، و ما خص بذلك التذكير أحدا من أحد. عن إذن الواحد الصمد. ثم قال: ” ألا! هل بلغت”؟- فقالوا:” بلغت، يا رسول الله!” فقال- ص-:” اللهم، اشهد”»[2]

«همانطور که شما را بر توحید شاهد گرفتم، شما را شاهد می گیرم بر ایمان به کسی که خداوند او را برگزید، پیامبری که خدا او را بشیر و نذیر قرار داده و به سوی تمام مردم فرستاد و دعوت کننده ای به سوی خدا با إذن او و سراج منیر. و پیامبر نیز هر چه را از سوی خداوند نازل شده بود، ابلاغ کرد و امانت را به مردم رساند و برای امت خیرخواهی نمود. و پیامبر همان پیامبری است که در حجةالوداع ایستاد بر تمام کسانی که از پیروانش بودند و برای ایشان خطبه خواند و به مردم تذکر داد و ایشان را بیم داد و بشارت داد و باران بارید و رعد زد (کنایه از اینکه در آن هم بشارت و هم تخفیف بود) هیچ کسی را نیز استثناء ننمود، با اذن الهی و بعد به مردم گفت: آیا من به شما رساندم ؟ گفتند: بلی رساندید یا رسول الله.»

نتيجه : حديث غدير نه تنها با سند‌هاي صحيح نقل شده، بلكه به اعتراف بزرگان اهل سنت متواتر است و حتي كتاب‌هاي مستقلي در باره آن توسط علماي سني نوشته شده است، اما پذيرش و اعتراف به آن نيازمند ذره ای انصاف است كه متأسفانه برخي از متعصبین در انحراف از مسیر اهل بيت عليهم السلام من جمله ابن عربی و ابن تيميه از داشتن آن محروم بوده اند.

برای مطالعه بیشتر درباره اسناد حدیث غدیر در کتب اهل سنت بخوانید: تواتر حديث غدير از ديدگاه دانشمندان اهل سنت

 

ابن عربی و انکار انتخاب بلافصل امیر المومنین علیه السلام

ابن عربی در جای دیگری نیز تاکید می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و کسی را به عنوان جانشین خویش انتخاب نکرد.

او در فصوص الحکم می نویسد:

«و لهذا مات رسول الله صلى الله علیه و سلم و ما نص بخلافه عنه إلى أحد. و لا عینه لعلمه أن فی أمته من یأخذ الخلافه عن ربه فیکون خلیفه عن الله مع الموافقه فی الحکم المشروع. فلما علم ذلک صلى الله علیه و سلم لم یحجر الأمر.»[3]

این عبارت بسی جای تعجب دارد. حتی عده ای از علمای اهل سنت تصریح داشته اند که پیامبر صلی الله علیه و اله در زمان حیاتشان در مواقع مختلف به جانشینی امیر المومنین علیه السلام تاکید داشته اند و در منابع شیعه نیز مکرر آمده است، از آن جمله در ماجرای غدیر خم و حدیث منزلت و آیات متعددی که در شان حضرت نازل شده بود و… که علامه امینی در الغدیر در سطح وسیعی از مدارک اهل سنت این مطلب را ثابت کرده اند.

در مطالب پیشین سایت نیز به نمونه های دیگری از تحریف و سانسور فضائل اهل بیت علیهم السلام توسط ابن عربی اشاره گردیده است.

ابن عربی و تحریف حدیث ثقلین

برای نمونه ابن عربی حدیث ثقلین را تحریف و اهل بیت را به کلی از متن حدیث حذف می نماید.

ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه چنین می آورد:

«من بعد از خودم برای شما چیزی گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نشوید و آن کتاب خداست. شما در باره این سفارش من (از سوی خداوند) مورد سئوال قرار خواهید گرفت، پس چه می گویید؟ گفتند: شهادت می دهیم که تو آن را به ما رسانده و ابلاغ کرده ای»[4]

این در حالی است که روایت ثقلین و وصیت رسول خدا به اهل بیت علیهم السلام، در معتبرترین کتب اهل سنت نقل شده است.

بزرگان اهل سنت(من جمله مسلم در صحیح خود) چنین نقل می کنند:

« حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ المُنْذِرِ الكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنْ عَطِيَّةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ، وَالأَعْمَشُ، عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِي ثَابِتٍ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ. وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا

رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: من چیزی بین شما بر جای می نهم که اگر بدان چنگ زنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری عظیم تر است: کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده است. و دیگری عترت که اهل بیت منند. این دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا بر سر حوض (کوثر) نزد من وارد شوند. پس بنگرید بعد از من با ایشان چگونه رفتار می کنید.»[5]

« حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ الحَسَنِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي حَجَّتِهِ يَوْمَ عَرَفَةَ وَهُوَ عَلَى نَاقَتِهِ القَصْوَاءِ يَخْطُبُ، فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: ” يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ”

رسول الله را در حجة الوداع، در روز عرفه دیدم که بر ناقه قصوای خود سوار بود و خطبه می خواند. از او شنیدم که می گفت ایها الناس! همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر نگاه دارید و بدان عمل کنید هرگز گمراه نخواهید شد. آن کتاب خدا و عترت من یعنی اهل بیت من است.»[6]

«… وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ” فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي…

من بین شما دو چیز گرانبها از خود بر جای می گذارم. نخستین آنها کتاب خداست که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را محکم در دست بگیرید و آن را رها نکنید پس درباره قرآن سفارش بسیار نمود و بدان تشویق و ترغیب فرمود سپس گفت: و اهل بیت من. درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید (این جمله را سه بار فرمود)»[7]

بیشتر بخوانید: ابن عربی و تحریف عجیب حدیث متواتر ثقلین و انکار مقام اهل بیت علیهم السلام

ابن عربی و تخریب مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

با اینکه اهل سنت با نقل روایات بسیار، بر مقام سیادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر تمام زنان عالم (یا نساء اهل الجنه) تاکید نموده اند، اما ابن عربی به نحوی عجیب و با نادیده گرفتن روایات اهل سنت(و به طریق اولی نادیده گرفتن روایات شیعه)، مقام ایشان را انکار می کند و تاکید می کند که از زنان تنها مریم و آسیه کامل شده اند!

ابن عربی : «رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مردان زیاد، کامل می شوند ولی از زنان غیر از مریم و آسیه کسی کامل نشده است.»[8]

او گفته است: «… همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد کمال، یادآور شده که در زنان نیز ممکن است، و از میان آنان مریم دختر عمران و آسیه زن فرعون را معین نموده است.»[9]

و نیز گفته: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به کمال مریم و آسیه شهادت داده است.»[10]

بیشتر بخوانید: ابن عربی و تخریب مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا و اهل بیت علیهم السلام

با تمام این اوصاف، این طبیعی است که ابن عربی واقعه مهم غدیر خم را حذف و سانسور نموده و هیچ اشاره ای در کتب خویش به آن نکند.

در انتها مناسب است که مطلبی از مرحوم مطهری در این زمینه نقل شود:

«محیی الدین عربی، اندلسی است و اندلس جزء سرزمینهایی است كه اهالی آن نه تنها سنی بودند بلكه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبی گری در آنها بود. علتش این است كه اندلس را ابتدا امویها فتح كردند و بعد هم خلافت اموی تا سالهای زیادی در آنجا حكومت می كرد. امویها هم كه دشمن اهل بیت بودند و لهذا در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی كم است.»[11]

پانویس ها

که در میان آنان علمای سلفی نیز حضور دارند
الفتوحات المكية(عثمان يحيى)، ج‏1، ص: 170
فصوص الحكم‏، ابن عربى‏، دار إحياء الكتب العربية، قاهره‏، 1946 م‏، ‏‏ج۱، ص۱۶۳
الفتوحات المکیّه، ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۹۹۴م‏، ج ۱۰، ص ۲۱۵
سنن الترمذي ج5 ص663 المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، تحقيق وتعليق:أحمد محمد شاكر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ 3)، وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ 4، 5)، الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر، الطبعة: الثانية، 1395 هـ – 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء. أسد الغابة في معرفة الصحابة ج2 ص13 المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم بن عبد الواحد الشيباني الجزري، عز الدين ابن الأثير (المتوفى: 630هـ)، المحقق: علي محمد معوض – عادل أحمد عبد الموجود، الناشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الأولى، سنة النشر: 1415هـ – 1994 م، عدد الأجزاء: 8 (7 ومجلد فهارس). الدر المنثور ج7 ص349 المؤلف: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)، الناشر: دار الفكر – بيروت، عدد الأجزاء: 8
سنن الترمذي ج5 ص663 المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، تحقيق وتعليق:أحمد محمد شاكر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ 3)، وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ 4، 5)، الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر، الطبعة: الثانية، 1395 هـ – 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء. المصنف في الأحاديث والآثار ج6 ص309 المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، المحقق: كمال يوسف الحوت، الناشر: مكتبة الرشد – الرياض، الطبعة: الأولى، 1409، عدد الأجزاء: 7، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج1 ص172 و 186 و 187 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني – صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م.
صحیح مسلم ج4 ص1873 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، عدد الأجزاء: 5. مسند الإمام أحمد بن حنبل ج23 ص10 و 11 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ – 2001 م.
الفتوحات المکیّه، ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۹۹۴م‏، ج ۱۲، ص ۲۶۹
الفتوحات المکیّه، ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۹۹۴م‏، ج ۱۳، ص ۵۸۳
الفتوحات المکیّه، ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۹۹۴م‏، ج ۱۰، ص ۳۴۹
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 944؛البته ایشان در ادامه با بی دقتی تمام، مطالبی را به ابن عربی منتسب می کند که به هیچ وجه صحیح نیست. من جمله این که ابن عربی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را زیارت کرده است. در صورتی که ابن عربی در آثارش گفته است، قطب زمان را دیدم؛ و با اوصافی که برای آن قطب ذکر کرده به به وضوح مشخص است که آن قطب صوفیه هیچ ربطی به حضرت حجت ارواحنا فداه ندارد.
پانویس ها
  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید