محیی الدین ابن عربی در فتوحات: عمر بن خطاب معصوم است
در بین مسلمین تنها کسانی که مقام عصمت را برای خود ذکر نموده اند و کسی از آنها معصیت و خطیئه ای ندیده است پیامبر و اهل بیت او علیهم السلام بوده اند.
عصمت مقامی است که از ناحیه خداوند اعطا می شود که به سبب آن فرد گناه و سهو و اشتباه نمی کند یعنی چه عمدی و چه سهوی عمل نادرست انجام نمی دهد. که البته لازمه یک نماینده و سفیر الهی است چون اگر او عمدا و سهوا مرتکب عمل نادرست شود نقض غرض از برای حق تعالی محسوب شده و سبب انحراف مردم می شود.
مثلا اگر سهوا دستوری را اشتباه بیان کنند مردم به انحراف می افتند و اگر عمدا خلاف دستور عمل کنند اعتماد مردم از او سلب می شود.و ادله قرآنی و حدیثی زیادی داریم که ائمه علیهم السلام معصوم بوده اند که الآن در جهت ارائه آنها نیستیم.
و باز ادله تاریخی زیادی را اهل سنت و شیعه نقل کرده اند که اعمال نادرستی از خلیفه دوم اهل سنت یعنی عمر بن الخطاب سر زده است که یکی از آنها هجوم به خانه حضرت فاطمه علیها سلام است و شهادت طفلی که در شکم داشتند،که آنقدر این مطلب در صفحات تاریخ نوشته شده و مشهور است که حتی بزرگان اهل تسنن نتوانستند آن را رد کنند تا جایی که محمد حسین هیکل نویسنده ی بنام سنی در کتاب الصدیق ابوبکر صفحه ۱۶۳ می نویسد که:
هجوم به خانه زهرا و آزار و اذیت نمودن او مشهور است و حتی روایاتی را اهل سنت آورده اند که حکایت از سقط محسن علیه السلام هنگام هجوم به خانه فاطمه دارد، از جمله ابن قتیبه دینوری در کتاب مثالب النواصب صفحه ۴۱۹ و شهرستانی در کتاب الملل والنحل جلد۱ صفحه ۵۷ و ذهبی در میزان الاعتدال جلد ۱ صفحه ۱۳۹ و ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان جلد ۱ صفحه ۲۶۸ و۰۰۰ این مطلب را تصریح نموده اند و حتی مکرر اهل سنت ذکر کرده اند که ابوبکر، عمر را به سوی منزل فاطمه علیها السلام فرستاد.
از باب مثال بلاذری که از علمای بزرگ اهل تسنن است در انساب الاشراف جلد ۱ صفحه ۵۸۷ می نویسد: ابوبکر، عمر را به سوی علی علیه السلام فرستاد و به وی دستور داد علی را با بدترین صورت نزد من حاضر کن و عجیبتر آنکه ابن ابی الحدید بعد از تایید وقایع هجوم به خانه فاطمه علیها السلام می گوید این اعمال نزد اصحاب ما از گناهان صغیره می باشد{شرح نهج البلاغه}
در جواب ابن ابی الحدید می گوییم چگونه اعمالی چون کتک زدن دخت گرامی پیغمبر و قتل طفل او گناه صغیره محسوب می شود؟ این تنها یکی از جنایات ابوبکر و عمر است.
آنوقت جای حیرت دارد با اینهمه جنایت هایی که آنها مرتکب شده اند، جناب ابن عربی مظهر عرفان مصطلح اسلامی در کتاب فتوحات مکیه می گوید که عمر معصوم بوده است.
در هیچ جای تاریخ، عمر چنین ادعایی را نکرده و حتی علمای اهل سنت بر خلاف این تصریح داشته اند.
ابن عربی در فتوحات خود می نویسد:
«و من أقطاب هذا المقام، عمر بن الخطاب و أحمد بن حنبل. و لهذا قال- ص!- فی عمر بن الخطاب، یذکر ما أعطاه الله من القوه:” یا عمر! ما لقیک الشیطان فی فج إلا سلک فجا غیر فجک”- فدل (هذا) على عصمته، بشهاده المعصوم. و قد علمنا أن الشیطان ما یسلک، قط، بنا إلا إلى الباطل. و هو غیر فج عمر بن الخطاب. فما کان عمر یسلک إلا فجاج الحق بالنص. فکان ممن لا تأخذه، فی الله، لومه لائم، فی جمیع مسالکه.- و للحق صوله!» الفتوحات المکیه(عثمان یحیى)، ج۳، ص: ۲۵۲
ترجمه عبارات ابن عربی از مرحوم آیت الله محمد حسین بروجردی آورده شده تا این شائبه ایجاد نشود که عبارت خوب معنی نشده است:
«یکی از اقطاب رکبان عمر بن الخطاب و دیگری احمد بن حنبل است و بدین جهت پیامبر صلی الله علیه و آله راجع به نیروی خدادادی عمر فرمود:ای عمر ملاقات نکرد شیطان تورا در راهی مگر آنکه راه خود را تغییر داده و طریق دیگری را پیش گرفت،سپس میگوید:این سخن پیامبر گواه بر عصمت عمر است زیرا پیامبر معصوم شهادت(بر عصمت او)داده و ما میدانیم که شیطان به جز راه باطل پیش نگرفته به تصدیق پیامبر و او(عمر)کسی است که در راه خدا سرزنش ملامتگران جلوگیرش نخواهد بود.»
لذا جا دارد شیعه بر این مصیبت عظمی گریه کند که برخی از شیعیان دنباله رو افکار نادرست کسی هستند که عمر را منزه از هر گناهی کرده بلکه از این بالاتر، او را معصوم معرفی می کند و برای مطلب غلط خود استناد به روایتی جعلی از پیامبر صلی الله علیه و آله می کند و با فرض صحت چنین حدیثی منظور این نیست که او برداشت نموده، بلکه این از فرط گناه عمر است که شیطان از او فراری است.
آری وضعیت ما باید به جایی کشیده شود که عرفان ائمه علیهم السلام کنار زده شود یا با عرفان ابن عربی و مقلدین او تفسیر به رای شود.
پس بیاییم همیشه تعقل را میزان تشخیص قرار دهیم و از تقلید کورکورانه جدا پرهیز کنیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
وحید باقر پور