پیشنهادی:

تحلیلی از دیدگاه صوفیه دربارۀ ولی پنداری خود و امکان مخاطبۀ مستقیم با خداوند

شیوه های ارتباطی خداوند با انسان؛ تحلیلی از دیدگاه صوفیه درباره ولیّ پنداری خود و امکان مخاطبه مستقیم با خداوند

درجه علمی: علمی-پژوهشی | نویسنده: دکتر امداد توران[1]

چاپ شده در: مجله نقد و نظر، دوره 26، شماره 101، بهار 1400، صفحه 93-119

 

فهرست:

چکیده

مقدمه

  1. وحی و الهام
  2. وحی برای انبیا و حدیث یا الهام برای اولیا
  3. باواسطه‌بودن وحی و بی‌واسطه‌بودن حدیث و الهام
  4. تعمیم وحی و رسالت به غیر انبیا
  5. مروری بر معراج بایزید
  6. تحلیل مضمونی گزارش معراج بایزید
  7. مروری بر اسراء ابن‌عربی
  8. تحلیل مضمونی گزارش اسراء ابن‌عربی

نتیجه‌گیری

منابع و ماخذ

 

چکیده

صوفیان با تفکیک میان سلسله انبیا و سلسله اولیا، ویژگی دسته اول را مخاطبه با واسطۀ خداوند با ایشان و ویژگی دسته دوم را که خود را نیز جزو ایشان معرفی کرده‌اند، مخاطبه بی‌واسطۀ خداوند با ایشان دانسته‌اند؛ بر این اساس این پرسش مطرح می‌شود که مبنای نظری صوفیان بر اینکه اولیای غیرپیامبر در جایگاهی برتر از مقام انبیا قرار گیرند و به طور مستقیم با خداوند سخن بگویند چیست؟ و نیز این مخاطبۀ مستقیم با چه مضامینی صورت می‌گیرد. در نوشتار حاضر با هدف پاسخ به این دو پرسش، افزون بر ایضاح ولایت صوفیانه، دو تجربۀ معراج­گون صوفیان که در آن مدعی مخاطبه مستقیم با خداوند شده است، به روش توصیفی_تحلیلی بررسی می‌گردد: یکی معراج بایزید و دیگری اسراء ابن‌عربی. تحلیل این دو تجربه نشان می‌دهد که اولاً صوفیان برای خود امکان تجربه‌ای مشابه تجربۀ معراج پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) قائل‌اند؛ به گونه‌ای که در طی آن چنان خود را به لحاظ وجودی به خداوند نزدیک می‌دیدند که هیچ واسطه‌ای، اعم از انس و ملک، میان ایشان و خداوند باقی نمی‌ماند و ثانیاً محور اصلی و نهایی گفتگوی ایشان با خداوند این‌همانی دو طرف گفتگو بوده است.

کلید‌واژه‌ها

وحی، الهام، نبوت، ولایت، بایزید، ابن‌عربی.

 

مقدمه

از جمله تجربه‌های باطنی صوفیان که در آثار خود فراوان از آن سخن گفته‌اند سخن‌گفتن مستقیم خداوند با ایشان است. در بسیاری از این تجربه‌ها صوفیِ‌ مورد خطاب الهی فقط شنونده نیست؛ بلکه

ادامه مطلب

دانلود سخنرانی استاد معاونیان درباره مخالفت صوفیه با خوف الهی

دانلود سخنرانی استاد حامدرضا معاونیان درباره انحرافات تصوف و مخالفت صوفیه با خوف الهی، روز سوم فاطمیه ۱۳۹۷، بیت آیت الله یثربی

رئوس مطالب مطروحه در این فایل صوتی:

  • بیان فضائل امیرالمومنین علیه السلام؛ تبیین و تفسیر آیه ۸ سوره انسان (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً)
  • چندین برابر کرامات امثال ابوالحسن خرقانی در فضائل اهل بیت علیهم السلام بیان شده است.
  • اهمیت خوف من الله (إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛ إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً)
  • جامعه امروز و حتی حوزه از خوف و خشیت الهی تهی شده است
  • متاسفانه برخی از سخنوران(ظاهرا منظور ایشان آقای آقامیری است) نیز مردم را از مکر خداوند ایمن می کنند و حتی صریح آیات الهی درباره عذاب را منکر می شوند.
  • لزوم وجود خوف و رجاء به صورت مساوی در قلب مومن؛ آیات قرآن کریم به صورت توامان خوف و رجاء را طرح می کند.
  • مکتب تصوف در ذات خودش نمی تواند خوف الهی را پرورش دهد. خوف در تصوف، نکوهش شده است. وقتی می گویند عذاب از عذب(به معنی شیرینی) است (سخن ابن عربی و ملاصدرا)، دیگر نمی توانند خوف را ایجاد کنند.
  • نویسنده ممد الهمم نقل کرده که در جهنم گیاهی به نام جیرجیر می روید. در صورتی که در اصول کافی نقل شده که امام کاظم علیه السلام فرمودند: کسانی که می گویند در جهنم جیرجیر می روید،

    ادامه مطلب

راز قتل شمس- جاسوسی مولوی و شمس- پروفسور میکائیل بایرام+فیلم

جاسوسی شمس تبریزی و مولوی برای مغول ها

پرفسور میکائیل بایرام (میکاییل بایرام) که اسناد شخصی کتابخانه مولوی در ترکیه را اداره می کرد، متوجه شده که مولوی جاسوسی مغول ها را می کرده است.

پروفسور میکائیل بایرام درباره جاسوسی شمس و مولوی

راز قتل شمس تبریزی چیست؟

او بر اساس پژوهش های خود بر روی اسناد، علت قتل شمس تبریزی توسط فرزندان مولوی را این گونه می داند:

مولوی و شمس در خدمت ظلم و ستم حکومت سلجوقیان و معین الدین پروانه بودند و فرزندان مولوی به دو نهضت مهم فقرای آن دوران، جنبش اخی ها یا برادران و جنبش زنان به نام باجیان گرایش داشتند که اندیشه های انقلابی داشتند و با دولت وقت مخالف بودند.

شمس تبریزی و مولوی مخالف مردم و حامی دولت سلجوقی و مغول بودند. به همین دلیل شمس توسط فرزندان مولانا به قتل رسید.

بی دلیل نبود که برای ساخت گنبد خضرا به وسیله علم الدین قیصر از ثروتمندان قونیه به قیمت ۳۰۰۰۰ درم پرداخت و معین الدین پروانه ۸۰۰۰۰ درم به این مبلغ افزود و مجددا ۵۰۰۰۰۰ درم دیگر نیز بر آن افزود تا مرقد قبه خضرای مولوی بر پا شود.

زندگی و عاقبت پروانه – دوست مولوی – نیز عبرت انگیز و قابل توجه بوده و قتل او در تاریخ خواندنی است.

حمایت شدید مولوی از مغول ها و بر حق دانستن حکومت آنها

پروفسور بایرام درباره حمایت عجیب مولوی از مغول ها می گوید:

شمس تبریزی ، رابط مذاکره بین مولوی و مغول ها بوده است .

به مولوی و اطرافیانش در حمله مغول ها، هیچ آسیبی وارد نشد. زیرا آنها در حمایت مغول ها بودند. اما ترک ها خسارت بسیاری دیدند و افراد بسیاری از آنها کشته شد و کتابخانه های آنها نیز به آتش کشیده شد.

مولوی اطاعت از مغولان را واجب می دانست و در کتب خود نیز

ادامه مطلب

اصرار شمس تبریزی به جسارت بر حضرت زهرا علیهاسلام+مستندات

اصرار شمس تبریزی به توهین بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و استخفاف مقام ایشان

در مطالب قبلی عنوان شد که شمس تبریزی با جسارت به ام الائمه علیهم السلام، مقام معرفت و خوف و خشیت ایشان را خوار و پست شمرده، حضرت را زاهده خطاب نموده و عارفه نمی داند و مى‏ گوید:

«مردم را سخن نجات خوش نمی ‏آید، سخن دوزخیان خوش مى آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم که بمیرد از بیم! فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى»

نکته: زهاد در اصطلاح و ادبیات عرفان صوفیانه، افرادی ظاهربین، خشک مقدس، قشری و فاقد مقام معرفت می باشند و مقام عرفا بسیار بالاتر از آنهاست.

اما در تعلیقات مقالات شمس نسخه محمد علی موحد، مطلبی در همین راستا از وی نقل شده که حاکی از اصرار قبیحانه بر جسارت و بی ادبی به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. شمس ضمن نقل داستانی جعلی و موهوم چنین می گوید:

«(پیغمبر) از معراج آمده بود، هر کسی از آنچه در آن بود سوال می کرد، یکی دیدار، یکی صفت بهشت، فاطمه رضی الله عنها گفت من آن ندانم، من خوفی دارم، صفت دوزخ کن»

 

اسناد و تصاویر هر دو عبارت شمس تبریزی در دو نسخه از مقالات شمس را می توانید در ذیل مشاهده

ادامه مطلب

جسارت شمس تبریزی به ساحت قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

اهانت شمس تبریزی به قرآن و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله

پیشتر و در مطالب قبلی به برخی انحرافات شمس تبریزی من جمله :

سحر و تسخیر اجنه – مذمت علما – درخواست نامشروع (شاهد بازی و شرب خمر) – اعتقاد به لورالیسم – اعتقاد به فرح و خوشحالی در روز عاشوراء – اهانت به حضرت صدیقه طاهره علیها سلام – اعتقاد به فریضه و واجب بودن سماع اشاره نمودیم.

برای نمونه بیان شد که شمس تبریزی ، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را خوار و پست شمرده و ضمن اهانت صریح به ایشان، عبادت ام الائمه علیهم السلام را ناشی از محبت و شوق نمی داند و چنین مى‏ گوید:

«مردم را سخن نجات خوش نمى‏ آید، سخن دوزخیان خوش مى ‏آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم . که بمیرد از بیم! فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.» [۱]

شمس تبریزی: خواندن قرآن مرا تاریک می کند!

اما شمس پا را فراتر نهاده و در کمال بی ادبی و جسارت به قرآن و ساحت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله توهین می کند و می گوید که

ادامه مطلب

مذهب شمس تبریزی-شیعه یا سنی|ستایش و مدح عجیب خلفای اهل سنت

شمس تبریزی شیعه بود یا سنی؟

shams4

شمس تبریزی سنی و شافعی مذهب بود. در کتاب مقالات شمس، که گزارشی معتبر و دست اول از سخنان شمس تبریزی است، می بینم که وی در مواقع مختلف، به شافعی بودن خود تصریح می ‎کند؛ به ستایش از خلفا و شخصیت های اهل سنت می پردازد، مقام حضرت زهرا سلام الله علیها را تحقیر می کند، شأن نزول آیه ای را به نفع ابوبکر تحریف می نماید تا برایش مناقبی دست و پا کند و از جهل و بت پرسی عمر نیز برای او فضیلت می تراشد. اما در مقابل، بنابر جستجو و تحقیقی که در این زمینه داشتیم، هیچ فضیلتی از امیر مومنان علی علیه السلام و حسنین علیهماالسلام در مقالات شمس یافت نشد!

شمس تبریزى، که وجود خود را کیمیا می داند ، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را خوار و پست شمرده و ضمن اهانت صریح به ایشان، عبادت ام الائمه علیهم السلام را ناشی از محبت و شوق نمی داند و چنین مى‏ گوید:

«مردم را سخن نجات خوش نمى‏ آید، سخن دوزخیان خوش مى ‏آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم . که بمیرد از بیم! فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.» [1]

شمس تبریزی و مدح عجیب و غریب خلفاء

اما همین شخص هنگامی که به خلفای اهل سنت می رسد تعصب خود را نشان داده و چنین می گوید :

وقتی پیامبر به معراج رفت جبرئیل به ایشان گفت: اگر چهار برابر عمر نوح فرصت داشته باشم و فضائل عمر بن خطاب را بشمرم، مناقب او تمام نخواهد شد، اما عُمر با همه فضیلت هایی که دارد تنها یک خوبی از خوبی های ابوبکر است. [2]

این فرد که حضرت زهرا علیها سلام را به قصور در معرفت خدا متهم می کند می گوید: خداوند متعال با زبان عمر بن خطاب

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت سوم

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت سوم

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

… و ایضاً از شواهد ضلال و جنون ممیت الدین این است که در «فصوص الحکم» در فصّ هارونی و فصّ نوحی تصریح دارد که همه ی اشخاص از فرعون و شدّاد و سایر جبابره و ظلمه، همه عبادت کننده ی خدا هستند! و همه معبودند علی الحقیقة و همه مظاهر و مجالی و عین حقند!

وسیدنا الاجل علامه خویی (رحمه الله) در «شرح نهج البلاغه» بعد از این که کلام او و قیصری را نقل می فرماید، شدیداً به ایشان

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت دوم

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت دوم

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

… و نیز فاضل متبحر المولی اسماعیل الخواجوئی در بعض تعلیقات خود بنابر نقل «روضات الجنات» فرموده که محی الدین در «فتوحات» خود گفته: من از خدا سؤال نکردم که امام را به من بشناساند. اگر سؤال می کردم برای من امام را معرفی می کرد.

و همچنین علامه خویی در «شرح نهج البلاغه» همین را از محی الدین نقل کرده و همچنین فیض در اواخر کتاب «بشارات الشیعة» سپس فرمود: نظر کنید ببینید چگونه خدا او را مخذول کرده و او را به خود وا گذارده با این که شنیده است حدیث

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت اول

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت اول

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

محی الدین عربی: المتولد 18 رمضان، المتوفی لیلة الجمعة 22 ربیع الثانی سنة 608 ق. مدفنش صالحیه در خارج دمشق شام. نامش محمد. علمای اسلام در حق او چهار فرقه اند:

یک فرقه می گویند از شیعیان خُلّص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛

فرقه ی دوم او را صوفی سنّی می دانند؛

فرقه ی سوم در حق او ساکت باشند؛

فرقه چهارم او را مخبّط و مخبّل و دیوانه می دانند و عقیده ی بنده همین است.

دلیل فرقه ی اولی برحسب آنچه قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» آورده این است که

ادامه مطلب

حضرت آیت الله وحید خراسانی: عمرمان تمام شد اما قرآن را نشناخته‌ایم.

حضرت آیت الله وحید خراسانی: عمرمان تمام شد اما قرآن را نشناخته‌ایم.

حضرت آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی با بیان اینکه قرآن کریم تجلی رب برای خلق است گفت: ما عمرمان را تمام کرده ایم ولی قرآن را نشناخته ایم و آنچه برای ما قابل دستیابی است تنها رسیدن به شعاعی از این کتاب آسمانی است.
حضرت آیت الله حسین وحید خراسانی از مراجع تقلید در درس تفسیر خود که روزهای چهارشنبه با حضور گسترده طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار می شود با بیان اینکه قرآن ناشناخته است و ما آن را نشناخته ایم ابراز داشت: درک عمیق مطالب قرآن کریم برای ما میسر نیست، آن چه برای ما قابل دستیابی است تنها شعاعی از قرآن است نه همه آن.
وی تصریح کرد: ما عمرمان را تمام کرده ایم ولی قرآن را نشناخته ایم، این چنین مخلوقی تحمل این را داشت که بار این وحی را به دوش بکشد، اهل دقت و نظر باید روی این مطالب دقیق و لطائف و ظرائف قرآن دقت کرده و روی آن کار کنند.
حضرت آیت الله وحید خراسانی تصریح کرد: این مطالب عقل انسان را مبهوت می کند، تمام ملائک و فرشتگان آسمان ها مطیع امین هستند، مطاع تنها یک نفر است و آن حضرتِ

ادامه مطلب