اصرار علاءالدوله سمنانی قطب هفدهم ذهبیه بر وفات امام زمان علیه السلام
علاءالدوله سمنانی از عرفای قرن هفتم و هشتم هجری و قطب هفدهم فرقه ذهبیه با اصراری عجیب در مطالبی جداگانه و در دو کتاب مجزا بحث وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه را مطرح می کند. وی شیعیان را خارج از دین دانسته و آنها را با لقب روافض مورد خطاب قرار می دهد. او همچنین بنابر تفکرات صوفیانه خود، معتقد است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه ابتدا چند سال در دایره ابدال درآمده اند. سپس با ترقی و رشد به مرتبه قطبیت رسیده و چندین سال قطب بوده اند و پس از آن نیز وفات نموده اند!
در مطالب قبلی به برخی از انحرافات یکی از مدعیان عرفان به نام علی اکبر خانجانی پرداخته شد. در ادامه به موارد عجیب تری در مطالب خانجانی برخورد نمودیم که لازم دیدیم برای آگاهسازی افرادی که احیانا ممکن است نسبت به وی خوش بین باشند، این نوشتار را منتشر نمائیم.
سجده امام رضا علیه السلام به علی اکبر خانجانی
خانجانی در کتاب ” زندگینامه ماورای طبیعی من” در کمال قباحت و گمراهی به کفرگویی پرداخته و سجده امام معصوم علیه السلام بر خودش را شرح می دهد و می نویسد
تأملی در بیانی به غایت نادرست از جناب دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
جناب دکتر ابراهیمی دینانی در اظهاراتی احساسی با بیان مطالبی درباره ایران باستان، زادگاه اصلی فلسفه و تاثیر پذیری افلاطون از حکمت ایرانی میگوید: «حدیث جعل میکنیم و میگوییم؛ “الاسلام یجب ما قبله” قبل از اسلام هیچ خبری نبوده، نخیر خیلی خبر بوده. ما کوروش داریم.»
این بیان نادرست از جناب دکتر دینانی در باره حدیث نبوی مشهور بین شیعه و سنی واقعا جای تعجب دارد…!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی که مشهور به حدیث جب است میگوید: «إِنَّ الإِسْلامَ یَجُبُّ ما قَبْلَه؛ ایمان آوردن به اسلام، گناهان قبل از اسلام آوردن شخص را بیاثر میکند.» [۱]
ظاهرا جناب دکتر دینانی معنای این حدیث شریف و قاعده مهم فقهی جب را که از این حدیث مشهور گرفته شده است فراموش و در نتیجه، تعبیری نادرست ارائه کرده اند!
قاعده جب، از جمله قواعد مهم فقهی است که مورد اتفاق فقهای اسلامی است. این قاعده هم در حقوق کیفری مورد استناد قرار میگیرد و هم در حقوق مدنی. بر اساس این قاعده، لغزشها و خطاهای افراد با پذیرش اسلام مورد چشمپوشی قرار میگیرد. قاعدۀ جب، مورد قبول تمامى فقهاى اسلام از مذاهب مختلف است و در موارد فراوان، چه در حقوق جزاى اسلامى و چه در حقوق مدنى، بدان استناد کردهاند.
در موارد متعددی از ناحیۀ اهل سنت و از ناحیۀ شیعه، از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرموده اند:
در مطالب قبلی اشاره شد که علی اکبر خانجانی یکی از مدعیان عرفان مصطلح است که انحرافات فراوانی دارد و با اندکی تتبع در آثار وی، برخی از مطالب انحرافی وی به … ادامه مطلب
علی اکبر خانجانی یکی از مدعیان به اصطلاح عرفان است که مطالب عجیب و غریبی را بیان نموده و انحرافات بسیاری دارد. علی اکبر خانجانی و سلوک عرفانی بی نظیر طاهره قره … ادامه مطلب
ترویج فرقه ی ذهبیه در سایت حوزه علمیه (hawzah.net)
یکی از خطرناک ترین و منحرف ترین فرق صوفیه، فرقه ذهبیه است که توانسته در طی چند دهه اخیر، به صورت مخفیانه و چراغ خاموش، در بسیاری از مراکز فرهنگی-دینی نفوذ کند و به جذب عوام بپردازد.
اخیرا مشاهده شده که مراکز وابسته به حوزه علمیه از جمله سایت حوزه دات نت (www.hawzah.net) نیز خواسته یا ناخواسته به تبلیغ و ترویج این فرقه ضاله دامن زده اند.
در برخی مقالات سایت حوزه دات نت، از فرقه ضاله ذهبیه با الفاظی همچون عرفان “حقیقی” و “علّیه” یاد شده و این فرقه، تافته ی جدا بافته و کاملاً متفاوت از دیگر فرق صوفیه معرفی می شود و عملا ننگ فرقه داری و تساهل و تسامح در شریعت را از دامان ذهبیان پاک می کند. با اینکه تا قرن هفتم، تمام اقطاب فرقه ذهبیه در مذهب اهل سنت بودند این سایت برخلاف تمام گزارشات و شواهد تاریخی متقن، مقالاتی را منتشر می کند که در آنها ادعا شده تمام اقطاب فرقه ذهبیه، شیعه اثنی عشری هستند.
ادعای تشیع اقطاب ذهبیه و نجم الدین کبری!
در یکی از مقالات این سایت به اشتباه چنین نوشته شده است:
از معروفترین اقطاب ذهبیه که به نام او یعنی ذهبیه کبرویه مشهور گشته اند، شیخ نجم الدین کبری (مقتول ۶۱۸ ه . ق) است. مشایخ سلسله ذهبیه به طورکلی
عناوین کلی :سحر و تسخیر اجنه – مذمت علما – درخواست نامشروع (شاهد بازی و شرب خمر) – شمس و پلورالیسم – عاشوراء، روز فرح و خوشحالی شمس تبریزی – اهانت به حضرت صدیقه طاهره علیها سلام – سماع فریضه است !
شمس تبریزی و مقبره جعلی او در شهرستان خوی، می رفت که به تاریخ بپیوندد اما دست های پنهان صوفیان ذهبیه مانع آن شد. آری، شمس تبریزی یکی از بزرگترین مشایخ فرقه ذهبیه می باشد، نسب طریقتی شمس به بابا کمال الدین جندى، و از او به شیخ نجم الدین کبرى می رسد.[۱]
به همین جهت اعضاء این فرقه، در دهه های اخیر تمام تلاش خود را برای احیاء این شخصیت مرموز و مجهول به کار بردند تا او را از میان صفحات تاریخ بیرون کشیده و به تمام جهانیان به عنوان یک صوفی ذهبی معرفی نمایند.
آنها در قدم اول کتاب “مقالات شمس“ را برای اولین بار در تاریخ، چاپ کردند. میرزا احمد خوشنویس یکی از مشایخ پرآوازه فرقه ذهبیه در مقدمه کتاب مقالات شمس گزارش می دهد که چاپ این کتاب، به دستور قطب وقت فرقه ذهبیه یعنی “دکتر گنجویان” صورت گرفته است:
«دو سال پیش در مجمعی که سالکان طریقت حاضر بودند،(یعنی در مجلس خصوصی فرقه ذهبیه) جناب آقای دکتر گنجویان(قطب قبلی فرقه ذهبیه) … به این بنده ناچیز اشاره فرمودند که نسبت به چاپ مقالات شمس اقدام نمایم اتفاقا از توجهات معنوی اولیای حق همان روز ها یک نسخه خطی زیبایی به دستم آمد و نوید موفقیت به بنده داد و همان نسخه ملاک ورود به این امر خطیر گردید و با تطبیق آن با نسخه های متعدد عکسی موجود دانشگاه تهران، توسط شرکت مطبوعاتی عطائی، شروع به چاپ گردید اینکه پس از یک سال کوشش که این آرزو جامه عمل پوشیده و چاپ کتاب انجام گردیده است… .»[۲]
اما پس از انقلاب اسلامی، همچنان برخی از مسئولین و یا بهتر بگوییم برخی از نفوذی های فرقه ذهبیه، سعی در احیاء و بازسازی محل دفن شمس تبریزی در شهرستان خوی دارند (شهرستانی که تمام اهالی آن شیعه اثنی عشری هستند) تا این صوفی ذهبی را -که انحرافات بسیاری دارد- در کسوت یک امامزاده به مردم آن مناطق معرفی نمایند!
آیا “شمس تبریزی” برای شیعیان شخصیتی مقدس محسوب می شود که چنین تصمیمی گرفته شده است؟ آیا به طور یقین می توان شهرستان خوی را آرامگاه شمس تبریزی دانست؟ کتاب مقالات شمس سرشار از انحرافات صوفیه آمیخته با عقائد اهل سنت است. این موضوع بر خواننده کتاب مقالات پوشیده نیست. اکنون برای آشنائی بیشتر با این شخصیت مرموز تاریخ تصوف، به نقل گوشه ای از سخنان او می پردازیم تا ابعاد اعتقادات انحرافی وی برای همگان آشکار گردد.
دستگیری از محمد علی حکیم توسط وحید الاولیاء (قطب ۳۷ ذهبیه)
میرزا محمد علی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” (قطب ۳۷ ام فرقه ذهبیه) در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به تربیت برخی از اهل سیر(!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه ذهبیه[۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.
دکتر دینانی استاد دینانی استاد ابراهیمی دینانی
محمد خواجوی از شاگردان حکیم بوده و اینگونه از وی نقل می کند:
هر وقت مطلبی برایم مشکل می گشت به محضر حضرت “وحید الاولیاء” می رفتم و وی با یک نگاهش آن را می آموخت و حل می کرد. او حالات و اوصاف ضد و نقیضی داشت و زندگی با او دشوار بود تا حدی که برخی دیوانه اش می پنداشتند ولی می گفت: باطن به من چنین دستوری می دهد!![۲]
سخنان برخی از اعضای فرقه ذهبیه درباره محمد علی حکیم
سید محمد جعفر باقری دزفولی ، محمد علی حکیم را علت گرایش خود به فرقه ذهبیه دانسته و می گوید:
«حکیم چون از برجستگان فقراء سلسله(ذهبیه) نیز بود، وجود او در خانقاه مشی حقیر را به عرفان عملی از دیدگاه اکابر سلسله الذهب (یعنی فرقه ذهبیه) انتقال داد… از شگفتی های خوی و خصلت آن جناب، خضوعی بود که با داشتن آن همه معلومات نسبت به بزرگان سلسله به خصوص حضرت وحیدالاولیاء (قطب فرقه) داشت»![۳]
محمد حسین رکن زاده از دیگر تلامیذ حکیم چنین نقل می کند:
«حکیم می گفت: تا حدود سن هجده سالگی که به واسطه انقطاع از امور دنیا و اتفاق صحبت با حضرت وحیدالاولیاء