پیشنهادی:

علامه طباطبایی در مورد ابن عربی

مکاشفه ناگفته علامه طباطبایی در مورد عقیده ابن عربی درباره امام علی علیه السلام

عقیده ابن عربی درباره امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مکاشفه علامه طباطبایی

آیت الله طباطبایی و ابن عربی آیت الله طباطبائی و ابن عربی مکاشفه علامه طباطبائی و ابن عربی

به نقل از وبلاگ حجت الاسلام فلاح تفتی : تقریباً دو هفته پیش برخوردی با حجه الاسلام بخشی از اساتید اخلاق و شاگردان علامه طباطبایی (ره) داشتم و چند دقیقه ای با ایشان به گفتگو پرداختم. من از ایشان نظر علامه طباطبایی در مورد شخصیت و عقیده محی الدین ابن عربی را جویا شدم و ایشان در پاسخ، قضیه ی عجیبی را از علامه طباطبایی نقل فرمودند.

علامه طباطبایی در مورد ابن عربی

حجه الاسلام بخشی فرمودند: بنده در یک جلسه خصوصی که در خدمت علامه طباطبایی بودم، ایشان فرمودند: «یکبار در عالم بیداری (نه خواب) محی الدین را در اتاق دیدم و از او در مورد ولایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسیدم.

ادامه مطلب

ابن عربی و اعتقاد به جبر و کسب

ابن عربی و اعتقاد به جبر و کسب

جبر در لغت به معنای واداشتن کسی به کاری با زور است. جبر در اصطلاح علمای عقاید اسلامی یعنی: خدای متعال بندگانش را بر آنچه میکنند مجبور کرده است. در کار نیک باشد یا بد ، زشت باشد یا زیبا ، به گونه ای که بنده در این باره اراده و اختیار ترک فعل و سرپیچی از آن را ندارد. پیروان جبر را عقیده بر آن است که ، هر چه برای انسان پدید آید همان سرنوشت از پیش تعیین شده اوست. این سخن ، سخن اشاعره از اهل سنت است. [۱]

کسب از عقاید و نظریات اشاعره از اهل سنت است. گرچه برخی از متکلمان در بیان آرای خویش از این کلمه سود جسته اند، اما اشعری ضمن بیان معنای خاص برای کسب ، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیاری انسان قرار داد. پس از اشعری ، واژه کسب با نام او چنان پیوند خورد ، که وقتی به «کسب» یا «نظریه کسب» اشاره می شود ، بی اختیار نام اشعری را به یاد می آورد. بنابر این نظریه ، انسان آفریننده ی عمل خود نیست بلکه نقش انسان ، کسب کردن فعل است. خداوند افعال انسانی را می آفریند و انسان این افعال را که آفریده ی اوست اکتساب میکند.[۲]

ابن عربی در این موضوع میگوید :

« و در وجود هیچ طاعت یا عصیان و سود یا زیانی و … نیست مگر اینکه

ادامه مطلب

ابن عربی : کفار همان اولیاء خدا هستند!! – تاویل عجیب آیات قرآن

ابن عربی : کفار همان اولیاء خدا هستند!! – تاویل عجیب آیات قرآن

ابن عربی در جایی در موضوع «اولیاء در صفت دشمنان» میگوید:

و بنگر که خداوند چگونه اولیای خود را در صفت دشمنانش پنهان ساخته است و آن بدین گونه است که وقتی خداوند از اسم

ادامه مطلب

تعاریف فوق العاده و جنون آمیز ابن عربی از خود و ادعای مقامات پیامبری!

تعاریف فوق العاده و جنون آمیز ابن عربی از خود و ادعای مقامات پیامبری!

در این بخش مسائل و شواهدی را می آوریم که نشان میدهد ابن عربی در اعتقادات خویش از مسیر صحیح دور است. او در برخی موارد به ستایش خود پرداخته است و برای خود مقام هایی ادعا کرده که اگر بخواهیم تمام آنها را برشماریم کتابی مفصل میگردد. این موارد خواننده را به شگفتی وا میدارد و از قدرت این فرد بر تخیل خبر میدهد.

آری! گستره وسعت اوهام و رویاهای ابن عربی و جراتش بر لاف زدن و ادعای داشتن معجزات و مقام پیامبر ، آدمی را به تعجب وامیدارد.

اسرا و ابن عربی

ابن عربی در فتوحات ادعا کرده است که وی را نه! بار به

ادامه مطلب

برخی تأویلات ابن عربى نسبت به آیات قرآن مجید

برخی تأویلات ابن عربى نسبت به آیات قرآن مجید

پدر عرفان، شیخ اکبر، ابن عربى که مقلدینش او را محى الدین[۱] مى‏گویند، وى عناصر اصلى در داستان یوسف علیه‏السلام را به قواى روحانى تأویل مى‏کند و مى‏گوید:

یوسف رمزى براى قلب مستعد است و یعقوب رمزى براى عقل، و مراد از برادران یوسف، ده حس ظاهر و باطن و غضب و شهوت و… است![۲]

و درباره آیه «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[۳] مى‏گوید:

پس تو را

ادامه مطلب

آیا ابن عربی تقیه کرده است؟ – مروری کوتاه بر این مساله

آیا ابن عربی تقیه کرده است؟ – مروری کوتاه بر این مساله

عده‏اى براى شیعه نشان دادن ابن عربى دست و پا زده و از باب «الغریق یتشبّث بکلِّ حشیشٍ» متوسل به تقیه[۱] شدند.

اولاً: تقیّه خلاف اصل و صِرف ادّعاست. و بلکه باید در ابتدا تشیّع ابن عربى ثابت باشد تا بعد به سراغ توجیهات کلمات وى رفت.

ثانیاً: تقیّه را به ابن عربى مى‏توان در مطالبی نسبت داد که درباره امامان علیهم‏ السلام دارد؛ چرا که شاید وى در هنگام اعلام مودّت خود نسبت به ائمه هدى علیهم‏ السلام در جمع شیعیان بوده!

ثالثاً: مگر ابن عربى را مجبور کردند که مطالبى نسبت به خلفا و مدح شیخین بگوید.

رابعاً: تقیّه در فرضى است که فرد مطالبى را که مورد قبول خصم بوده بر زبان جارى کند نه مطالبى که در هیچ کدام از کتب اهل سنّت موجود نیست مانند ۳۰۰ خصلت نیکو در خلیفه اول! و عصمت خلیفه

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت سوم

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت سوم

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

… و ایضاً از شواهد ضلال و جنون ممیت الدین این است که در «فصوص الحکم» در فصّ هارونی و فصّ نوحی تصریح دارد که همه ی اشخاص از فرعون و شدّاد و سایر جبابره و ظلمه، همه عبادت کننده ی خدا هستند! و همه معبودند علی الحقیقة و همه مظاهر و مجالی و عین حقند!

وسیدنا الاجل علامه خویی (رحمه الله) در «شرح نهج البلاغه» بعد از این که کلام او و قیصری را نقل می فرماید، شدیداً به ایشان

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت دوم

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت دوم

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

… و نیز فاضل متبحر المولی اسماعیل الخواجوئی در بعض تعلیقات خود بنابر نقل «روضات الجنات» فرموده که محی الدین در «فتوحات» خود گفته: من از خدا سؤال نکردم که امام را به من بشناساند. اگر سؤال می کردم برای من امام را معرفی می کرد.

و همچنین علامه خویی در «شرح نهج البلاغه» همین را از محی الدین نقل کرده و همچنین فیض در اواخر کتاب «بشارات الشیعة» سپس فرمود: نظر کنید ببینید چگونه خدا او را مخذول کرده و او را به خود وا گذارده با این که شنیده است حدیث

ادامه مطلب

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت اول

نقدی جامع بر ابن عربی ، پدر عرفان اسلامی! – قسمت اول

عده ای محیی الدین ابن عربی را «پدر عرفان اسلامی» می دانند. مطلب زیر کوشیده است غبار از چهره ی این پدر! بردارد.

محی الدین عربی: المتولد 18 رمضان، المتوفی لیلة الجمعة 22 ربیع الثانی سنة 608 ق. مدفنش صالحیه در خارج دمشق شام. نامش محمد. علمای اسلام در حق او چهار فرقه اند:

یک فرقه می گویند از شیعیان خُلّص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛

فرقه ی دوم او را صوفی سنّی می دانند؛

فرقه ی سوم در حق او ساکت باشند؛

فرقه چهارم او را مخبّط و مخبّل و دیوانه می دانند و عقیده ی بنده همین است.

دلیل فرقه ی اولی برحسب آنچه قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» آورده این است که

ادامه مطلب

تمجید ابن عربی از خون خوار بزرگ تاریخ حجّاج ابن یوسف و طلب رحمت برای او

تمجید ابن عربی از حجّاج ابن یوسف و طلب رحمت برای او

حجّاج ابن یوسف (۴۰-۹۵) فرمانروای عبد الملک مروان، خلیفه اُموی بود. حجّاج بعد از قتل عبد الله بن زبیر که در کعبه متحصّن شده بود، از جانب خلیفه اموی حکمران مکّه و مدینه گردید.

حجّاج از افراد فوق العاده قسیّ القلب و خونخوار تاریخ است. گویند حجّاج می گفت هنگامی غذا برای من گوارا است که گردن کسی زده شود و خون روان گردد، به خصوص اگر این شخص علوی زاده باشد.

افراد زندانی او ( پس از مرگ حجّاج) را حدود هفتاد هزار نفر گفته اند.[۱] مأموران حجّاج از پناه آوردن زندانیان به سایه دیوار زندان مانع می شدند و زندانیان ناگزیر در زیر آفتاب سوزان به سر می بردند و چون زندانیان از دنیا می رفتند، مدّتها بدن آنان در زیر آفتاب سوزان می ماند و عفونت بدن های آن ها، برای زندانیان رنج مضاعفی بود.

حجّاج گروه کثیری از شیعیان مخلص حضرت علی علیه السلام مانند سعید بن جبیر و کمیل بن زیاد نخعی را به شهادت رساند. در ادامه به برخی از اعمال شنیع و جنایات حجاج و تمجدی ابن عربی از وی اشاره می شود.

ابن عربی در مورد حجّاج بن یوسف خونخوار بزرگ تاریخ گوید:

و لقد وفّق

ادامه مطلب