حاصل سالها تعلیم و تعلّم فلسفه و عرفان و تکرار بدون تعقل و تسلیم در برابر عبارات ابن عربی این خواهد بود که فردی مانند آقای دکتر دینانی مدعی شود، صرف بت پرستی، شرک نیست. بلکه انحصار خداوند در بت شرک است!
«وجود در من ظاهر میشود و اگر من نباشد چه کسی میتواند از وجود صحبت کند. من چون خود را مییابم میفهمم که وجود است. من ابتدا خود را مییابم سپس اشیاء را مییابم. اولین تجلی وجود، من است و عرفا سعی میکنند این من را نابود کنند. اشکال بتپرست این نیست که بت میپرستد، بلکه اشکال این است که خداوند را در اینها منحصر میکند. بت پرستیدن شرک نیست، بلکه انحصار خداوند در بت شرک است. هر گونه محدودیت کفر است. انی عبدت کل ما عبدو . مادامیکه من، من متعین است کفر است. تمام عرفان و فلسفه الهی شرح انالحق حلاج است.»[1]
اولا مطلبی که آقای دینانی به عنوان پیش فرض درباره مشرکان در نظر گرفته، اساسا اشتباه است. بنا بر صریح آیات قرآن کریم، اشکال مشرکان، انحصار خداوند در بت نبوده است. بلکه مشکل اساسی آنان این بود که علاوه بر اعتقاد به وجود خداوندی متعال از بت ها[2]، برای بت ها شأن ربوبی و… نیز قائل بودند و آنها را شریک برای خداوند می دانستند و اصلا از همین جهت خطاب کفر به آنها نشده و مشرک خوانده شده اند.
ثانیا؛ بنابر محکمات آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، وجود خداوند منزه از وجود مخلوقات و ماسوی الله است و لذا بطلان این حرف که خداوند وجود کل باشد یا همان اعتقاد به وحدت موجود (و موجود) از بدیهیات خواهد بود.
برای مطالعه بیشتر رک به: نقد وحدت وجود – توحید از منظر عرفان و تصوف در مقایسه با توحید اهل بیت علیهم السلام
همچنین بخوانید: پرستش کنندگان ذَکَر و فرج (آلات تناسلی) و….تمام اینها خدا پرست هستند!
[1] منبع: مصاحبه با دکتر دینانی
[2] وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ (زخرف: 83)؛ ترجمه: و بىگمان اگر از آنان (مشرکان) بپرسى چه کسى آنها را آفریده است؟ بیگمان خواهند گفت: خدا. بنابراین، [از پرستش خدا] به کجا بازگردانده مىشوند؟