پیشنهادی:

آیت الله مکارم شیرازی و نقد وحدت وجود |فایل صوتی| بخش اول و دوم

دانلود فایل صوتی بیانات آیت الله مکارم شیرازی در نقد وحدت وجود در دو بخش(تکمیل و به روز رسانی خواهد شد)

عناوین برخی مطالب مطروحه در بخش اول:

– اینکه می گویند غیر از خدا در عالم چیزی نیست، باطل است و سران صوفیه صریحا این عبارات را دارند.

– می گویند ما و خداوند، مانند موج و دریا هستیم و در واقع یک دریا بیشتر نداریم و امواج، اعتباری هستند!

– سر مگوی صوفیه همین وحدت وجود است.

– منصور حلاج هم که از سران صوفیه بود، سرّ وحدت وجود را آشکارا بیان کرد.

– ادعا می کنند که نااهلان معنای وحدت وجود را نمی دانند.

– مطالب و اشعار آنها نیز به خوبی مبنای آنها را بیان کرده است.

– یکی بودن وجود مخلوقات و خداوند متعال، باعث از بین رفتن بسیاری از اعتقادات است و اگر به لوازم وحدت وجود، ملتزم باشند، حکم آنها

ادامه مطلب

تشویق مرحوم آیت الله بروجردى بابت تالیف کتاب جلوه حق در نقد تصوف

در سایت آیت الله مکارم شیرازی درباره کتاب جلوه حق چنین نوشته شده است:

«این کتاب به در خواست علاقه مندان به زیور طبع آراسته گردید و این چاپ نسبت به چاپهاى قبلى مزایایى دارد که از جمله: افزودن یک مقاله مفصل زیر عنوان «عرفان اسلامى و عرفان التقاطى» توسط خود استاد بر اصل کتاب است.

و دیگر مقدمه و مقاله اى به نام «پیدایش تصوف در جامعه اسلامى» و پاورقى هائى است که توسط نگارنده این سطور بر این چاپ افزوده شده است.

لازم به یادآورى است منظور ما این است کسانى که میل دارند با یک مطالعه کوتاه، اطلاعات قابل توجهى از طرز فکر و عقاید صوفیه به دست آورند، گمشده خود را در این کتاب به دست آورده و درباره آنها به قضاوت بنشینند.»

واکنش مرحوم آیت الله بروجردی پس از مطالعه کتاب جلوه حق

در مصاحبه های ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت الله بروجردی به حکایت جالب و درخور توجهی از واکنش مرحوم آیت الله بروجردی به کتاب جلوه حق برخورد می کنیم که به

ادامه مطلب

شکستن حریم احکام اسلامى و تفسیر به رأى در عرفان – آیت الله مکارم شیرازی

نقد عرفان/شکستن حریم احکام اسلامى و مساله ی تفسیر به رأى/آیت الله مکارم شیرازی

همانطور که در قسمتهای قبل ذکر شد اگر بخواهیم تضادهائى را که تصوف با آن گرفتار شده بشمریم سخن به درازا مى کشد و نیاز به تألیف کتاب مفصلى دارد، برای نمونه به این قسمت توجه فرمائید :

عرفان التقاطى، حریم احکام اسلامى را مى شکند

در عرفان اسلامى احکامى که از قرآن و سنت به دست آمده کاملا محترم است، و یا به تعبیر دیگر رعایت اصول و احکام شریعت گام اول براى سیر و سلوک است، و سالکان طریقت هرگز به خود اجازه نمى دهند که براى وصول به حقیقت کمترین تخطى و انحرافى از احکام شریعت پیدا کنند، در حالى که در عرفان التقاطى (تصوف) این معنى نه تنها

ادامه مطلب

نمونه هایى از ریاضات عجیب سران عرفان و تصوف-حضرت آیت الله مکارم شیرازی

نمونه هایى از ریاضات عجیب سران عرفان و تصوف – حضرت آیت الله مکارم شیرازی

موضوع ریاضت و ترک لذایذ مادى و تحمل اعمال شاقه، از اصولى ترین ریشه هاى تصوف است که در میان عموم فرق آنها ـ با تفاوتهایى ـ دیده مى شود، حتى فرقه هایى که قبل از اسلام بودند و مخصوصاً هندوها که تصوف در میان آنها از زمانهاى بسیار قدیم وجود داشته، این خصیصه تصوف را به حد کافى داشته اند.

کارهایى از بعضى صوفیان به عنوان ریاضت نقل شده که عقل انسان را حیران مى کند، از جمله «شیخ عطار» در «تذکره الاولیاء» در شرح حال «شبلى» مى نویسد.

۱ـ یک بغل چوب را به جان خود خورد مى کرد

«نقل است که شبلى سردابه اى داشتى که در آنجا همى شدى و آغوشى چوب با خود بردى و

ادامه مطلب

نقد عرفان-از کار انداختن عقل و مخالفت با علم و درس و بحث-آیت الله مکارم شیرازی

بیان انحرافات و نقد عرفان/از کار انداختن عقل و مخالفت با علم و درس و بحث/آیت الله مکارم شیرازی

از «ابوسعید ابوالخیر» نقل شده که گفت: چون «حالت»! به ما روى داد دیگر از کتب و دفاتر خود راحت نمى یافتم، از خدا خواستم که مرا آسایش خاطرى دهد! خداوند به من تفضل کرد کتابها را از خود دور ساختم! و به تلاوت قرآن مشغول شدم از فاتحه الکتاب شروع کردم مى خواندم تا در سوره انعام به این آیه رسیدم (قل اللّه ثمّ ذرهم) اینجا کتاب را بنهادم هر چه کوشیدم که یک آیه دیگر پش روم راهى نیافتم و آن را (یعنى قرآن را) هم به گوشه اى گذاردم!

هر مکتب التقاطى خواه ناخواه گرفتار انواعى از تضاد مى شود و به اصطلاح این از قبیل قضایایى است که قیاساتها معها (دلیلش با خودش مى باشد) زیرا طبیعت التقاط ، گرفتن اصول مختلف از سرچشمه هاى ناهمگون است، فى المثل کسى که بخواهد کمونیسم را که بر اساس ماتریالیسم بنا شده با اسلام که بر اساس خدا پرستى است بیامیزد، و به اصطالح نوعى کمونیسم اسلامى! به وجود آورد، خواه ناخواه گرفتار انواع تضادها مى شود، چرا که ماتریالیسم نمى تواند با خداپرستى قرین گردد.

اگر بخواهیم تضادهائى را که تصوف با آن گرفتار شده بشمریم سخن به درازا مى کشد و نیاز به تألیف کتاب مفصلى دارد، برای نمونه به این قسمت ها اشاره مى کنیم:

از کار انداختن عقل و مخالفت با علم و درس و بحث :

از کار انداختن استدلالهاى عقلى و کنار گذاشتن «پاى چوبین استدلالیان» و دورى از مدرسه و درس و بحث به عنوان اینکه از قیل و قال مدرسه چیزى حاصل نمى شود و… .

بشوى اوراق هم اگر همدرس مائى *** که درس عشق در دفتر نباشد!

آنها در مخالفت با علم و استدلال و درس و بحث و دفتر و قلم، آنچنان راه افراط را پوئیده اند که بعضى رسماً با خواندن و نوشتن و کتاب و همه مظاهر علم، اعلان جنگ داده اند. بعضى به اندازه اى در این موضوع پافشارى کرده اند که مطالعه احوال آنها هر خواننده اى را دچار حیرت و تعجب مى کند. ممکن است بعضى این سخن را باور نکنند که کسى با علم و دانش این گونه مخالفت نشان دهد. نمونه اى از مبارزه و دشمنى و سخنان عجیب سران بزرگ آنها را از کتاب (تاریخ تصوف، صفحه ۵۰۸) تألیف دکترقاسم غنى در اینجا مى آوریم:

دکتر قاسم غنى در زیر عنوان «آثار ادبى صوفیه» (صفحه ۵۰۶) مى نویسد: از

ادامه مطلب