یکی از مسائلی که در آثار و سخنان عبدالکریم سروش بسیار برجسته می نماید، علاقه و شیفتگی وافر وی نسبت به ملای رومی است! تا جائی که می توان گفت چارچوب های نظری و اعتقادی وی بر اساس مبانی صوفیانه و آموزه های مولوی می باشد.
برای این امر، شواهد بسیاری در سخنان و آثار سروش وجود دارد که در ذیل به اندکی از آنها اشاره می شود :
سروش می گوید: «من خوشبختانه هیچ وقت به دام مداحی از کسی نیفتادهام. من اگر شیفته یک شخصیت در کل تاریخ باشم، آن «مولانا جلالالدین» است در مورد کس دیگری شیفتگی و خیرگی نداشتم.»[۱]
وی در پاسخ به میشل هوبینگ خبرنگار رادیو هلند می گوید :
«بسیاری از دیدگاههای من ریشه در اندیشه سدههای میانی اسلام دارد. این سخن را که نبوّت مقولهای است بسیار عام و نزد اصناف مختلف آدمیان یافت میشود، هم در اسلام شیعی و هم نزد عارفان وجود دارد… عارفان عمدتاً معتقدند که تجربه آنها از جنس تجربههای پیامبران است…»!
وابستگی وی به مولوی و تفکراتش آنقدر شدید است که