پیشنهادی:

دانلود کتاب عاشورا روز سرور یا حزن؟ سید محمودرضا هاشمی نسب

دانلود فایل pdf کتاب عاشورا روز سرور یا حزن؟ بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. یکی … ادامه مطلب

پاسخی به مباحث و ادعاهای محمدحسن وکیلی درباره حجیت کشف و شهود

چندی پیش در تاریخ 7 اردیبهشت در شهر مشهد مقدس جلسه مناظره ای بین حجج اسلام آقایان سبحانی و زمانی در موضوع “حجیت کشف و شهود از منظر عقل و عرفان” برگزار گردید و دو استاد بزرگوار، نقطه نظرات و دیدگاه های خود را در این زمینه با متانت و کمال احترام و رعایت ادب به بحث و گفتگو گذاشتند. این جلسه در حالی پایان یافت که نتایج و بازخورد های مثبتی در فضای حوزه های علمیه پیرامون آن بوجود آمد و همگان از ادامه این سلسله نشست ها در موضوعات مورد نظر استقبال کردند.

به فاصله اندکی بعد از این جلسه، در تاریخ 23 اردیبهشت آقای محمد حسن وکیلی نشستی را تحت عنوان “حجیت کشف و شهود” در مشهد مقدس ترتیب داد تا اشکالات و سوالات آقای سبحانی در جلسه مذکور که عمدتا بدون پاسخ مانده بود را جواب دهد.

حجة الاسلام موسوی در این نوشتار به مباحث مطرح شده توسط آقای وکیلی درباره حجیت کشف و شهود و مسائل پیرامون آن پرداخته و مغالطات و خطاهای وی را برای مخاطبین روشن ساخته است. در مقدمه این مقاله آمده است:

صرف برگزاری این نشست توسط آقای وکیلی امری کاملا مطلوب و شایسته است و هیچ کس با این مهم مخالفتی ندارد لکن متاسفانه ایشان در طول جلسه با زیرپا گذاشتن آداب و اخلاق انسانی

ادامه مطلب

تحریف دیدگاه مرحوم آیت الله میلانی درباره مولوی و ابن عربی در برنامه حدیث سرو

در این فایل تصویری نکاتی از سوی آیت الله آقای سید فاضل میلانی، پیرامون برنامه مستند حدیث سرو در مورد زندگی‌نامه مرحوم آیت الله میلانی ارائه شده است. خلاصه آن که دست … ادامه مطلب

سرقت علمی و نشر بدون اجازه مطالب وبلاگ “آثار” توسط محمد حسن وکیلی

بی اخلاقی، انتحال و کپی برداری بدون اجازه مطالب وبلاگ “الآثار” توسط محمدحسن وکیلی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

چندی پیش آیت الله سبحانی، آقای وکیلی و دوستانش را به دلیل سوء استفاده از پیام ایشان آشکارا به «خیانت» توصیف کردند. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است) در مطالب قبلی نیز به یکی از تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی اشاره شد. و بیان گردید که وی با بی تقوایی و بی اخلاقی، در یک سخنرانی کوتاه با چندین ادعای باطل و فریبنده، شخصیت واقعی شمس و مولوی را تحریف و به مخاطبین خویش خیانت و آنان را گمراه کرده است. (در این رابطه بخوانید: تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی- آیا مناقب العارفین کتاب معتبری است؟)

اما اخیرا مطلع شدیم که ظاهرا این بی اخلاقی ها و بی تقوایی ها در اثر جدید وی نیز جلوه گر شده؛ کتابی که در این همایش به نام آقای وکیلی رونمایی شد تا حدّ زیادی کپی برداری از «وبلاگ آثار» آن هم بدون اجازه و اطلاع نویسنده و نیز سرقت علمی و تحریف مطالب بوده است.

در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۸ آقای محمد حسن وکیلی به کمک جمعی دیگر از صوفیان در مشهد مقدّس همایشی با عنوان گرامیداشت شهید اوّل برگزار و در حضور جمعی از اساتید فلسفه و عرفان از سه کتاب جدید خود رونمایی کرد. یکی از این سه کتاب، کتاب «تطهیر الشریعه عن حدیقه الشیعه» است و ۵۲۰ صفحه دارد که تقریباً ۲۰۰ صفحه آن کپی‌برداری از وبلاگ آثار است. متأسّفانه آقای محمد حسن وکیلی بدون اجازه و اطّلاع نویسنده‌ی وبلاگ آثار دست به انتشار این حجم گسترده زده که غیرمتعارف بوده و طبق قانون حمایت از حقوق مؤلّفین جرم است.

عجیب‌تر آن که در حدود نیمی از این حجم گسترده‌، بدون ارجاع به وبلاگ آثار و در حکم سرقت علمی و انتحال است. او همچنین با ایجاد تحریف در برخی عبارات وبلاگ سعی کرده، مرجع اصلی را مخفی کرده و متن را به خود نسبت دهد.

جریان وابسته به محمد حسن وکیلی با رسانه ای شدن این بی اخلاقی و سرقت مطالب، -طبق معمول- به جای عذرخواهی و پذیرش خیانت خود، اتّهامات را روانه‌ی مدیر وبلاگ آثار و سایر منتقدان کرده‌اند؛ لذا در ادامه مستندات این خیانت علمی ارائه می شود.

در صورتی که آقای وکیلی و دوستانشان بر این رفتار زشت خود پافشاری کنند، ناچار خواهیم بود که از طریق دادخواست قانونی و در دادگاه ویژه‌ی روحانیت

ادامه مطلب

تحریفات و سندسازی های جانبدارانه محمد حسن وکیلی- آیا مناقب العارفین کتاب معتبری است؟

فهرست

مقدمه

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

تقریر استاد زرین کوب از این واقعه

آیا مناقب العارفین کتابی جعلی و غیر معتبر است؟ اعتبار کتاب مناقب العارفین در تراث صوفیه

نکاتی پیرامون نسخه های مناقب العارفی افلاکی

گولپینارلی و اعتبار مناقب العارفین و برتری آن بر رساله سپهسالار (تحریف دیدگاه گولپینارلی توسط وکیلی!)

تاکید استاد فروزانفر بر اعتبار کتاب مناقب العارفین

دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین‏

استاد سید جعفر شهیدى و مناقب العارفین افلاکی

دکتر محمدعلی موحد مصحح مقالات شمس

استاد ذبیح الله صفا و اعتبار کتاب مناقب العارفین

اشکال برخی اساتید به کتاب مناقب العارفین

زیر سوال بردن اعتبار مولف کتاب (افلاکی)

آیا انحرافات مولوی و انتقادات وارده بر وی، منحصر در مناقب العارفین است؟

نتیجه

 

مقدمه

اعتراض آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی در مشهد و خیانت نامیدن حرکت مزوّرانه[۱] آنها بهانه ای شد تا با مروری کوتاه بر سخنان و نوشته جات حسن وکیلی(یکی از اعضای پر سر و صدای این روزهای جریان تصوف در مشهد) به نمونه ای دیگر از فریب کاری های این مدعیان عرفان و اخلاق بپردازیم و خیانت آشکار آنها به مخاطبان خویش را تبیین کنیم. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است)

مدتی پیش در جریان انتقاداتی که توسط یکی از بزرگان و اهل علم به جریان تصوف مشهد وارد شد، پاسخ هایی از آنها (به ویژه از محمد حسن وکیلی) به این انتقادات داده شد و در فضای مجازی منتشر گردید. که این پاسخ ها آکنده از فریب کاری و وارونه نمایی بود که در اینجا به یک نمونه از آنها اشاره می شود.

یکی از انتقاداتی که به شمس و مولوی وارد شد، این بود که شمس از مولوی درخواست زن زیبارو، شاهد زیبارو و در نهایت شراب کرده است و مولوی نیز بی درنگ درخواست وی را اجابت نموده و آنها را برای شمس فراهم می کند. این واقعه در کتبی که به شرح حال مولوی پرداخته اند چنین نقل شده است:

« روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»

حسن وکیلی چندین پاسخ جالب و به اصطلاح علمی!! به این انتقادات داده است که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.

تحریف معنای داستان شمس و مولوی

اولین ترفند وکیلی برای فرار از این اتهام بزرگ، تحریف معنای داستان بود. وی درخواست زن خوبروی و شاهد و پسر زیبارو را به طلب خدمتکار فرو می کاهد و عملا این واقعه را تحریف می کند. و پس از آنکه منتقدان این برداشت وی را ناصحیح و غیر علمی خواندند، آنها را با چماق تجهیل و تمسخر مورد عنایات عارفانه و صوفیانه خود قرار می دهد.

حال جالب است که اساتید ادبیات و مولوی شناسان برجسته ای به این داستان شمس و مولوی اشاره نموده اند و آن را دقیقا با همان معنایی که منتقدین نقل می کنند تقریر کرده اند که در ادامه به نمونه ای در این زمینه اشاره می شود. و با جستجویی که انجام شد، توجیه مضحک حسن وکیلی و تعبیر این واقعه به درخواست خدمتگذار، در هیچ کتاب ادبی و عرفانی دیده نشد.

شمس تبریزی پیش تر نیز یکی دیگر از صوفیان را با درخواستی مشابه و تقاضای نوشیدن شراب امتحان نموده بود. در مقالات شمس نقل شده که روزی

ادامه مطلب

واکنش سلطان ولد(پسر مولوی) به شیعه شدن الجایتو (سلطان محمد خدابنده)

مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) و واکنش او به شیعه شدن اولجایتو (سلطان محمد خدابنده، فرمانروای ایلخانی مغول)

مناقب العارفین افلاکیدر کتاب مناقب العارفین افلاکی[۱] گزارشِ تاریخی مهمی از واکنش سلطان ولد (فرزند مولوی) به شیعه شدن الجایتو (سلطان محمد خدابنده و فرمانروای ایلخانی مغول در آن دوره) نقل شده که جالب و درخور توجه می باشد.

بنا بر این گزارش به سلطان ولد (فرزند مولوی) خبر رسید که سلطان محمد خدابنده به واسطه روشنگری علامه حلی شیعه شده است و به ممالک تحت سلطه خود – که قونیه [۲] را نیز شامل می شد -دستور داده، تا نام سه خلیفه بر روی منابر اسلامی برده نشود.

فرزند مولوی به دلیل غیرت باطنی نسبت به مذهب تسنن شدیدا متغیر و ناراحت می شود و به فرزندش عارف چلبی دستور می دهد که عزم سفر کرده و خربنده (=توهین و ناسزا) [۳] را که گمراه شده و طریق جهنم را در پیش گرفته نصیحت نماید تا از این ضلالت نجات پیدا کند. در این حین اجل فرا می رسد و عمر سلطان ولد پایان می یابد و دستور وی برای ارشاد سلطان محمد خدابنده مسکوت باقی می ماند. نکته جالب توجه این است که سلطان ولد (فرزند مولوی) در لحظات پایانی عمر نیز به عارف چلپی توصیه می کند که خربنده خان را فراموش مکن و بر وی سهل مگیر!

عارف چلپی سه سال پس از فوت پدرش توصیه وی را به یاد می آورد و عزم سفر به سلطانیه – مرکز حکومت – می کند. اما

ادامه مطلب

بازتاب سماع مولوی در قونیه و واکنش وی به اعتراضها

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۵ |بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

واکنش گروه های مختلف به سماع مولوی در قونیه

با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و به رغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.

حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.

مناقب العارفین نقل میکند :

«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبول بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »

همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :

«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »

جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :

«ای دریغا ! اهل قونیه از

ادامه مطلب

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۳ | رقص و سماع عریان

رقص و سماع عریان مولوی

سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان مجالسی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

انرژی جنبشی و میلِ شدید او نسبت به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!

نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!

مولوی در سماع از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.

آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، مولوی را راضی نمی کرد، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴

چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و

ادامه مطلب