پیشنهادی:

گرایش به کتب محی الدین عربی و امثال آن یک روش معمول در حوزه شده است

دیدار آیت الله بحرالعلوم(دام ظله) با مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد امین مامقانی(دام ظله) در نجف – گرایش به کتب محی الدین عربی و امثال آن یک روش معمول در حوزه شده است

 

 

آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی (دام ظله ) در دیدار با مرجع عالیقدر آیت الله شیخ محمد امین مامقانی (دام ظله) که در نجف اشرف صورت گرفت در سخنانی با بیان اینکه متاسفانه در حوزه مباحث کلامی و اصول اعتقادات به ندرت مطرح می شود، ابراز داشتند: لزوم طرح بیشتر این مباحث در حوزه ها به این جهت است که شبهات و مطالب مخالفین به صورت روزافزون در حال طرح است و باید با آن مقابله شده و به سوالات و شبهات مطرح شده پاسخ گفت.

ایشان ادامه دادند: اخیراً در بعضی از حوزه ها

ادامه مطلب

هشدار آیت الله بحرالعلوم میردامادی درباره همايش عرفان شرق در شاهرود

هشدار آیت الله بحرالعلوم میردامادی درباره همايش عرفان شرق در شاهرود

دنیای عجیبی است یکی بنام عرفان و شور عرفانی، با سر تکان دادن و حرکات عجیب، شطحیات ارائه می دهد و در عالمی به دور از «عقل و نقل» کلمات ناشایست و – بقول اهل خرقه- عاشقانه می گوید، دیگری به نام اندیشمند و متفکر ماتریالیست، این کلمات بی دلیل و خارج از نظام عقل و نقل را نُقل مجلس ملحدین کرده و نظم منطقی داده با صغری و کبری به این نتیجه می رسد که باید خلائق را از دین و دیانت و از دست الهیون نجات داد.

به گزارش شیعه آنلاین، پس از آنکه حضرت آیت الله شیخ «لطف الله صافی گلپایگانی» از مراجع عظام تقلید نسبت به همایش ملی عرفان شرق هشدار داده بودند، اکنون آیت الله بحرالعلوم میردامادی از اساتید حوزه علمیه نجف اشرف نیز به برگزاری این همایش اعتراض کرده و نسبت به برگزاری آن هشدار دادند. متن اعتراض این استاد حوزه علمیه نجف اشرف به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم،

یریدون لیطفئوا نورالله بأفواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون .. طبق اطلاعات واصله عده ای در صدد برگزاری مراسمی با عنوان اولین همایش ملی عرفان شرق و توسعه گردشگری در شاهرود، شهر فقهاء عظیم الشأن و علماء ربانی هستند که بنا باطلاعیه همایش، بنا دارند عرفان شرق را در معرض نگاه گردشگران و توریستها (و مستشرقین) قرار دهند و زمینه ایجاد پژوهشگاه عرفان شرق را فراهم نمایند.

دنیای عجیبی است یکی بنام عرفان و شور عرفانی، با سر تکان دادن و حرکات عجیب، شطحیات ارائه می دهد و در عالمی به دور از «عقل و نقل» کلمات ناشایست و – بقول اهل خرقه- عاشقانه می گوید، دیگری به نام اندیشمند و متفکر ماتریالیست، این کلمات بی دلیل و خارج از نظام عقل و نقل را نُقل مجلس ملحدین کرده و نظم منطقی داده با صغری و کبری به این نتیجه می رسد که باید خلائق را از دین و دیانت و از دست الهیون نجات داد.

راستی، چه ارتباطی بین این عرفان و نفی خالق جهان عزّ اسمه وجود دارد که «میرفطروس» ملحد سیه دل، عاشق «حلاج»

ادامه مطلب

زندگی نامه و انحرافات عجیب منصور حلاج | از سحر و جادو تا تقدیس ابلیس

زندگینامه و سخنان منصور حلاج از موارد مهمی است که در تنظیم این نوشتار از آنها بهره برده شده است.

زندگی نامه منصور حلاج مدعی دروغین نیابت امام زمان علیه السلام

حسین بن منصور در سال ۲۴۴ هجری قمری در قریه طور از قرای بیضای فارس در خانواده ای جدید الاسلام و سنی مذهب دیده به جهان گشود و در دارالحفاظ شهر واسط به کسب علوم مقدماتی پرداخت و در ۱۲ سالگی حافظ قرآن کریم شده و سپس جهت درک مفاهیم قرآن به تُستر (شوشتر) رفت آن گاه دو سال در خدمت سهل بن عبدالله تستری درآمد و راه و رسم تصوف را از او فرا گرفت و خرقه پوشید.

در هجده سالگی عازم بغداد شد و از آنجا به سوی بصره رفت و با عمرو بن عثمان مکی همنشین شد و این مجالست هجده ماه به طول انجامید. در این ایام شطحیات حلاج آغاز شد از این رو عمرو از او رنجید و او را از خود راند. حلاج نیز رهسپار بغداد شد و در حلقه درس جنید وارد شد اما جنید او را به سکوت و خلوت نشینی فرا خواند.

مدتی بدین منوال – خلوت گزینی – گذراند اما تاب نیاورد و به قصد زیارت کعبه راهی حجاز شد.[۱] یک سال مجاور بیت الحرام ماند و در این مدت غذایش در هر روز سه لقمه نان و اندکی آب بود.(بر خلاف دستورات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ترک رهبانیت).

بسیاری از مشایخ صوفیه زبان به طعن حلاج گشوده اند که در ادامه برخی از آنها نقل خواهد شد. و نیز در تمام تذکره ها و کتب صوفیه او را سنی می دانند. [۲]

حلاج پس از مجاورت کعبه به بغداد بازگشت و دوباره به حلقه یاران جنید بغدادی پیوست اما به جهت دعوی “انا الحق از جانب آنها طرد شد و رابطه خود را با صوفیه برید. بعد از سفر سوم خود به حج، پدر زنش ابویعقوب و استادش عمروبن عثمان نیز از او بیزاری جستند.[۳]

جنید نیز پس از ایجاد اختلاف و شنیدن سخنان حلاج به او گفت: تو در اسلام رخنه ای و شکافی افکنده ای که سر جدا شده از پیکرت می تواند آن را مسدود کند.[۴] (البته جنید نیز به نوبه خود، از صوفیان منحرف بود!)

عطار در تذکره الاولیا می نویسد: « نقل است که (حلاج) در پنجاه سالگى گفت که‏: تا کنون هیچ مذهب نگرفته ام اما از هر مذهبى آنچه دشوارتر است بر نفس، اختیار کردم. تا امروز که پنجاه‏ ساله ام، نماز کرده ام و به هر نمازى غسلى کرده‏ »[۵]

او در کتب خود ادعای خدایی می کرد. گویند او پیروان خود را ذکر نام خدا باز می داشت و می گفت: گفتن لا اله الا الله ممنوع است. [۶]

قشیری از صوفیان متقدم در کتاب خویش می نویسد: «عمرو بن عثمان المکى، حسین منصور را دید چیزى مى نوشت، گفت این چیست؟ گفت قرآن را معارضه مى کنم، دعاء بد کرد بر وى و مهجور[ش‏] کرد، پیران گفتند هرچه به حسین(حلاج) رسید از بلاها، [همه‏] بدعاء آن پیر بود. »[۷]

سخنان شطح گونه، رفتار خارق العاده و انحرافات دیگر حلاج باعث شد که در سال ۲۹۶ معتزلیان او را به حیله گری و شعبده محکوم کنند. در اصفهان نیز که زعامت صوفیان آن بر عهده علی بن سهل اصفهانی (وفات۲۸۰) بود، هنگامی که سهل سخن از معرفت می کرد، حلاج گفت: ای بازاری، شاید که من زنده باشم و تو سخن معرفت گویی؟ علی سهل به فارسی گفت: هر آن شهری که مسلمانان در آن باشند، البته امثال ترا در آن شهر رها نکنند و حلاج که فارسی نمی دانست نفهمید. مردم اصفهان قصد جان حلاج را کردند و حلاج نیز به ناچار از اصفهان خارج شد و به شیراز رفت.[۸]

حلاج در جستجوی سحر و جادو (کرامات منصور حلاج یا شعبده و سحر؟)

حلاج مسافرت های فراوانی به هند ، خراسان، ماوراء النهر، ترکستان، چین و …. کرد. [۹]

روزبهان بقلی در شرح شطحیات خود می نویسد: «شیخ ابو عبد الله بن خفیف گوید- قدس الله سره- که از بعضى از عمال معتضد خلیفه عباسی شنیدم که: مرا بفرستاد أمیر المؤمنین بجانب هند، تا بر امور آن ناحیت واقف شوم. با ما در کشتى مردى بود، او را بحسین منصور شناختندى. نیکوعشرت بود و خوش صحبت. چون برسیدیم، و از مرکب بیرون آمدیم، بساحل نشسته بودیم، پیرى را دیدیم که روى در ساحل داشت. حسین ازو پرسید که آنجا کس هست که سحر داند؟ آن پیر کُبّه ریسمان بیرون آورد، و از همدیگر باز کرد، و در هوا بینداخت. آن ریسمان را باد مى برد. طرف ریسمان بگرفت، و به ریسمان سوى هوا رفت. گفت: ازین چنین مى‏خواهى؟ گفت:

ادامه مطلب

متن کامل مناظره آقایان نصیری و غرویان در برنامه زاویه(شبکه چهار) درباره عرفان و تصوف

متن کامل مناظره آقایان نصیری و غرویان درباره عرفان و تصوف و رابطه آنها با اسلام

مناظره آقایان نصیری و غرویان که چهارشنبه ، ۱۳ مهرماه در برنامه زاویه شبکه چهارم سیما برگزار شد ، بازتاب گسترده ای در بین علاقه مندان به مباحث فلسفی و عرفانی و نیز سایتهای خبری داشته است.

آنچه در زیر از نظر می گذرانید متن کامل مناظره آقایان محسن غرویان و مهدی نصیری است :

مجری: در سنت عرفان اسلامی ادعا این است که عرفان برآمده از قرآن و روایات است و دقیقا مقابل این نظر عده ای بر این عقیده هستند که عرفان در تضاد با قرآن و روایات است.برای اطلاع بیشتر از این تقابل با ما باشید. ما در خدمت دو استاد بزرگوار هستیم از دو موضع متفاوت . اما این تکته را بگویم که این دو بزرگوار هر دو از قم با همدیگر داخل یک ماشین به اینجا آمدند. امیدواریم این با هم آمدن تأثیری در به اصطلاح سلب این تقابل و گفتگوی موثر نداشته باشد . جناب آیت الله غرویان . جناب استاد خدمت شما سلام عرض می کنم . به برنامه خوش آمدید . اگر صحبتی با بینندگان دارید بفرمایید .
غرویان: بسم الله الرحمن الرحیم . سلام عرض می کنم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز این برنامه. در خدمت شما هستم .
مجری: و جناب آقای مهدی نصیری نویسنده و پژوهشگر. جناب آقای نصیری سلام عرض می کنم خدمت شما . به برنامه خوش آمدید .
نصیری : بسم الله الرحمن الرحیم. من هم سلام عرض می کنم خدمت بینندگان عزیز . امیدوارم که بحث خوبی داشته باشیم و به گونه ای باشد که دوباره به اتفاق حاج آقا با همدیگر به قم برگردیم!
مجری: جناب آقای نصیری به عقیده شما دین سه تا حجاب دارد: حجاب مدرنیته، حجاب فلسفه و حجاب عرفان ، و اساسا شما نشریه سمات را برای این راه

ادامه مطلب

سؤالات پانزده گانه شاگردی از استاد حسن زاده آملی – قسمت سوم

سؤالات پانزده گانه شاگردی از استاد حسن زاده آملی – قسمت سوم

12222حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای خیرالله مردانی در سال 1328 شمسی متولد و در سال 1379 وارد حوزه ی علمیه شد پس از اتمام سطح عالی حوزه نزد آیت الله مکارم شیرازی تلمذ نمود، ایشان صاحب قلم و بیان شیوا و دارای تألیفات ارزنده ای می باشد، هم اکنون در حوزه ی علمیه ی قم به تدریس و تألیف و ارشاد مشغول است، مبارزات ایشان با فرقه های انحرافی مثل صوفیه از طریق مناظره، سخنرانی و تألیفات معروف است.

متن حاضر آخرین بخش از نامه ی ایشان است به آقای حسن زاده ی آملی حاوی پرسش های اعتقادی که از لابه لای کتاب های وی به نظر ایشان رسیده و با کمال تأسف از تاریخ 10/10/1384 که این سؤالات به ایشان ارسال شده تا کنون جوابی دریافت نشده؟!

قسمت سوم

استاد بزرگوار جناب آقای حسن­زاده دام عزه

سؤال 13: حضرتعالی درباره ی کتابهایی مانند: مشارق الانوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید:

(اگر به زبان حدیث آشنا باشیم،

خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق انوارالیقین،

تألیف الحافظ رجب البرسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح

است و غلوی در کار نمی باشد.) (1)

در پاسخ جنابعالی مطالب زیر خدمت شما ارائه می شود:

در مشارق انوارالیقین خطبة البیان ذکر شده است که بنا به قول محققین، خطبة البیان با سه نقل متفاوت و با متن های گوناگون آمده است که هیچ یک از آنها سند معتبر و قابل توجّهی ندارد. (2)

محقّق بزرگ شیعه مرحوم سیّد مصطفی آل حیدر درباره خطبة البیان نوشته است:

مستند صحیحی برای این خطبه نیافته اند و هیچ کدام از محدّثان بزرگ مانند: شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی آنرا نقل نکرده اند و از اینکه علامه مجلسی با همه اطلاع و احاطه بر حدیث، این خطبه را نیاورده است، نشانگر بی اعتمادی وی به این خطبه است، علاوه بر اینها خطبه مشتمل است بر کثرت تکرار، الفاظ غریب و متنی سست و دور از بلاغت. (3)

نکته قابل توجه در مورد خطبة البیان آن است که راوی، این خطبه را

ادامه مطلب