پیشنهادی:

علامه مجلسی و نقد فلاسفه مشائی و اشراقی

مدیر سایت
3,254

علامه مجلسی و نقد فلاسفه مشائی و اشراقی

« …این را بدانید که: زمانی که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش(ص) را کامل نمود فرمود: «آنچه رسول دستور دهد بگیرید و هر چه نهی کند واگذارید» [«مٰا اتیٰکُمُ الرَّسُولُ فخُذُوهُ وَ ما نَهیٰکُم عَنهُ فـَانتَهُوا» – الحشر/7]

پس به نصّ صریح خداوند تبارک و تعالی، بر ما واجب میباشد که در اصول و فروع دین و امور زندگی و آخرتمان، از آن حضرت پیروی نموده و در همه امور پیرو او باشیم .

و رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ ‌وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) از علوم و معارف و احکام الهی وآنچه را که از آیات قرآنی و معجزات ربّانی، بر او نازل شده بود، برای اهل بیتش (صلواتُ‌ اللهِ عَلَیهـِم اَجمَعینَ) به امانت گذاشت و به نصّ متواتر فرمود:

«همانا که من در میان شما، دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم) را ، آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند، تا در قیامت نزد حوض کوثر، بر من وارد شوند» [ « اِنـّي تارِکٌ فیکُمُ الثـَّقـَلـَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتي: اَهلَ بَیتی؛ لـَن یَفتـَرِقٰا حَتـّی یَرِدٰا عَلَیَّ الحَوضَ»- بـِحارُالأنوار،23/106- حدیث7].

و بتحقیق، از اخبار مُستفیضَه [=فراوان نقل شده] روشن شده است که، دانش قرآن، نزد اهل بیت پیامبر می ‌باشد، و همین خبر متواتر هم، دلالت بر این مطلب دارد.

حال با توجه به اینکه ائمه طاهرین (صلواتُ‌ اللهِ عَلَیهـِم اَجمَعینَ) احادیث خودشان را در میان ما به جای گذاشته ‌اند، ما هم در این زمان تکلیفی نداریم مگر این که به احادیث ایشان چنگ بزنیم و در آثار ایشان اندیشه و تفکر کنیم.

لٰکِن بیشتر مردم زمان ما، میراث اهل ‌بیت پیامبر شان را رها کرده و به آراء خودشان اعتماد و اکتفا کرده‌اند!! از آن جمله، کسانی هستند که پیرو مکتب فلاسفه [مثل ابن سینا و فارابی و سهروردی و…] میباشند، فلاسفه‌ ای که هم خود گمراه بوده‌اند و هم دیگران را گمراه کرده اند!

فلاسفه ای که به هیچ پیامبر و کتابی ایمان نداشته اند، بلکه بر عقل های فاسد و نظرات بی‌ رونق خودشان تکیه کرده‌اند. پس اینان، چنان فلاسفه را رهبر و پیشوای خود قرار داده‌اند؛ تا آنجا که هرجا نصوح صحیحی هم از ائمّه راستین (علیهِم‌ُ السَّلام) رسیده باشد، بجهت اینکه آن نصوص صحیحه با آنچه که حکماء ظاهراً بدان معتقدند موافق نمی ‌باشد، آنها را توجیه و تأویل می ‌کنند [مثل همان کاری که میرداماد و ملاّصدرا و اَشباه آن دو در کتب پَست و رساله های گمراه کنندۀ خود انجام داده اند – شارح (ره)]، با اینکه می ‌بینند که دلایل و شُبُهات حکماء جز وهم و گمان فایده نمی ‌دهد!

و افکارشان مانند تار عنکبوت، سست و بی ‌پایه می باشد! [مانند تصوّر”عقول عَشَرَة”(= عقلهای دهگانه)، مُبتنی بر نظام بطلمیوسی پوسیده و متروک، که با نظام مُتقـَن نجومی جدید، منسوخ و باطل گشت! –شارح (ره)]؛ و می بینند که آراء و افکار و پندار ایشان همواره مخالف یکدیگر است!

از جمله دو طایفه مَشّایی [= مَشـّائیّون: تابعین ابن سینا و اَشباه او] و اشراقی [= اشراقیّون: تابعین سُهرَوَردی و اَشباه او] که کمتر می‌شود رأی یکی از این دو طایفه با طایفه دیگر موافق باشد! [شارح – رَحِمَهُ اللهُ – گوید: و از ایشانند جماعتی که پاره ای از افکار این فرقه چیده اند و پاره ای از افکار آن فرقه، و آنگاه در هم آمیخته و نام آنرا «حکمت مُتعالیه» (!!) نهاده اند. که در رأس این جماعت بوده اند: میر داماد و ملاّ صدرا و فیض کاشانی و اَشباه ایشان…؛ پس گمراهی خلق را با چنین مکتب التقاطی باطلی، چندین برابر ساخته اند!!

و بسیاری از مباحث همین «حکمت متعالیه» (!) مخالف ضروریّ دین مبین، و مُفسِد عقائد مُسلِمین است، و گوینده و معتقد به آنرا داخل در زُمرَۀ کُفـّار میکند! … خداوند ما را از شرّ جمیع ایشان پناه دهد – شارح(ره)].

و پناه بر خدا، از آنکه بگوییم: خداوند مردم را در اصول عقاید به عقول خودشان واگذار کرده، که چنین در مراتع (جمع مَرتَع = چراگاههای) حیوانی سرگردان بمانند! و به جان خودم (=مجلسی) قسم، من متحیّرم که آنها چگونه به خود جرأت داده‌اند، نصوص آشکار اهل‌ بیت عصمت و طهارت(ع) را، بواسطۀ حُسن ظنّ به فلاسفۀ کافر یونانی، که اعتقاد به هیچ دین و مذهبی ندارند، تأویل و توجیه نمایند. »

منبع : مقدمه رسالۀ اعتقادات علاّمه محمّد باقر مجلسی (ره)

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید