پیشنهادی:

تمثیل نفس، روح، تکلم و مرکّب، استاد طوبایی، سلسله مباحث نقد وحدت وجود(۹)

مدیر سایت
998

دانلود فایل صوتی بخش نهم سلسله مباحث نقد وحدت وجود در عرفان و تصوف

استاد محمد مهدی طوبایی

موضوع: تمثیل نفس، روح، تکلم و مرکّب

عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش:

– تمثیل دهمی که برای تبیین وحدت شخصیّه‌ وجود زده ­اند، تمثیل نفس و قوای آن است. به تعبیر ابن عربی، یک نفس ناطقه بیشتر نیست، که همان یک نفس ناطقه، همان قوّه‌ عاقله، مفکّره، متخیّله، حافظه، مصوّره، مغذیّه، جاذبه، دافعه، سامعه، باصره و… مدرک همه‌ این امور است.

– همینطور که یک نفس واحد، همه‌ی این قوا را دارد، به همین نحو هم خداوند متعال به صورت معادن و گیاه و حیوان و افلاک و فرشتگان یافت می ­شود و در انتها هم گفته است «سبحانَ مَن اظْهَرَ الاشیاءَ وَ هُوَ عَیْنُها»

– نقد: در واقع ما قوای متعددی را به نفس نسبت می‌دهیم. نفس ذی اجزاء است و متشکّل از این قواست. و لازمه این تمثیل ترکّب ذات خداوند و ذی اجزاء بودن آن است که در این صورت نه تنها عالم، وحدت ندارد، بلکه نستجیر بالله خودِ ذات الهی هم وحدت نخواهد داشت.

– تمثیل یازدهمی که برای وحدت شخصیّه بیان شده است، تمثیل جسم و روح است. به این صورت که کلّ هستی شامل جسم و روح است. عالمِ غیرِ خداوند متعال، به منزله‌ی جسم و خود خداوند متعال به منزله‌ روح این عالم است.

– نقد: برای نقد همین مقدار کفایت می کند که بگوییم این تمثیل در حقیقت ربطی به وحدت شخصیّه‌ وجود نخواهد داشت و بیشتر نشان­ دهنده‌ حلول است.

– تمثیل دوازدهم، تمثیل تکلّم است. همینطور که یک نَفَس واحد هنگام تکلّم کردن در برخورد با مخارج حروف و قواطع حروف، تبدیل به حروف می‌شود، کلّ عالم هم از نَفَس رحمانی که در واقع همان وجود حقّ تعالی است، به وجود آمده و تبدیل به تعیّنات و تکثّرات مختلف و تبدیل به عالَم شده است.

– نقد: این گونه تمثیل‌ها مربوط به امور متکثّر است و تکثّر حقیقی دارد. در این جا، هوا و نَفَس حقیقتاً متکثّر و ذی اجزاء هستند که از برخورد اجزاء مختلف به مقاطع حروف، حروف به وجود می آیند و همه‌ی اجزاء حقیقتاً موجودند، نه این که وجودشان عرضی باشد. وحدت نیز در این جا حقیقتاً اعتباری است و به دلیل مجانست است که ما نسبت وحدت می دهیم.

– یا این که می‌گوییم نَفَس واحد است، به خاطر قلّت زمان است. چون در زمان بسیار کوتاهی این نَفَس ایجاد شده و از درون ما خارج شده است، ما این را اعتبار می‌کنیم که یک نَفَس است و الّا در حقیقت این نَفَس، اجزاء متعدّد دارد. هوا، ترکّب حقیقی دارد. می توانیم مقداری از آن را حبس و مقداری را از دهان خارج کنیم.

– اگر بخواهیم این تمثیل را به این نحو به خداوند متعال نسبت بدهیم، لازمه‌ی آن این است که عالم و وجود حقیقتاً متکثّر باشد و وحدت، یک امر توهّمی و صرف الاعتبار است و آن چه که حقیقتاً در عالم است، وجودات متکثّره‌ حقیقی است و اشکالات دیگری هم به این مثال وارد است.

– تمثیل سیزدهم، تمثیل مرکّب و حروفی است که با آن نوشته شده است که مرکّب به اشکال مختلف و به شکل کلمات درآمده است. ذاتشان همان مرکّب است که در روی کاغذ به اشکال و حروف مختلف متمثّل شده است. خداوند متعال هم این گونه است و عالم، حقیقتاً همان وجود خداوند متعال است که به این نحو ظهور پیدا کرده است.

– نقد: این مثال، همان مثال آب است و شبیه همان مثال‌های آبی که ذکر شد است. فقط به جای آب در این جا مرکّب گذاشته ­اند. و همان اشکالاتی که ذکر شد، برای این مثال نیز وارد است. اینکه چیزی بتواند به قالب های مختلف در بیاید، دارای شکل بشود، دارای اندازه بشود… این‌ها همه خصوصیّات اشیاء و موجودات ذی اجزاء است. لذا لازمه‌ این مثال، ترکّب و تکثّر حقیقی عالم و وحدت خیالی و اعتباری آن است.

– قائلین به وحدت شخصیّه، تمثیل‌های دیگری را هم ذکر کرده اند که چون خیلی بی ­ربط تر هستند به بحث وحدت شخصیّه‌ و برای این که سبب ملالت خاطر نشود و اطاله کلام پیش نیاید، از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم.

– نتیجه‌ بحث تمثیل‌ها این شد که تنها هنر قائلین به وحدت شخصیّه وجود برای تبیین مفاد آن، آوردن مثال‌هایی است که همه‌ی آنها در حقیقت ردّ بحث وحدت شخصیّه‌ی وجود بودند و دقیقاً شاهد مثال ما، فارق آن مثال با بحث وحدت شخصیّه وجود بود و همه، دالّ بر تکثّر حقیقی عالم بودند.

– بعد از این بحث ان شاء الله، نگاهی مختصر به تاریخچه بحث وحدت شخصیّه‌ در اقوام و ملل گذشته خواهیم کرد.

– در بحث تاریخی اوّلاً معلوم می‌شود که اگر این تفکر، جزو عالی ­ترین درجات اندیشه‌ بشری است، پس باید در موطن ­های انحطاط بشری وجود نداشته باشد و مبدأ آن، موطن­ های عالی باشد. در حالی که مشاهده خواهیم که جزو ابتدایی­ ترین و بدوی­ ترین تبیین­های توحیدی است که به ذهن بشر خطور کرده است.

– ضرورت دیگر این بحث تاریخی از این جهت است که عدّه­ ای بیان کرده ­اند که بانیان این بحث وحدت وجود، ابن عربی و عرفای اسلامی هستند و آن را از بلندای معارف قرآنی و فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم استخراج کرده اند.

– در بیان بحث تاریخی ان‌ شاء الله در ابتدا نظری گذرا به بعضی از ادیان و برخی از اندیشه­ های هند باستان خواهیم کرد و سپس نظری گذرا به تاریخچه‌ وحدت شخصیّه در غرب و ایران باستان خواهیم داشت.

– کهن­ ترین سندی که از اقوام هند و اروپایی در دست ما موجود است، سرودهای “ریگ ودا” هستند و تاریخ آن را بین سه تا شش هزار سال قبل از میلاد حضرت مسیح علیه السلام ذکر کرده ­اند. در سرتاسر این سرودها، ریشه های بحث وحدت شخصیّه وجود را خواهیم دید. امّا این طور نیست که این موطن، یک موطن الهی باشد، بلکه تعدّد خدایی و مطالب دور از عقل بسیاری در آن وجود دارد. تا جایی که حتّی بعضی از مستشرقین این‌ها را جزو ابتدایی­ ترین افکار بشری ذکر کرده ­اند.

– نقل داستانی از چند خدایی در اوپانیشاد

– در این سرودها، مطالب سطح پایینی مطرح شده مانند اینکه خداوند از بیضه زرین به وجود آمده است.

– بیان شواهدی از براهمانا برای به وجود آمدن خداوند از بیضه زرین

– در جلسه‌ آینده به شواهد و آثاری که در این فضای مشتّت و دور از تعقّل نسبت به وحدت شخصیّه آمده است – ان‌ شاء الله – اشاره هایی خواهیم کرد.

 

 

پخش آنلاین

 

دانلود فایل صوتی

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید