یکی از ادعاهای عجیب و غریب آقای یعقوبی قائنی(که در کتاب خودش به نام سفینة الصادقین آمده است)، توانایی رویت چهره زنان و تشخیص میزان سن آنهاست. وی ادعا می کند بعد از اینکه به گمان خود، مراحل سلوک را پشت سر گذاشت، به این توانایی دست یافته که بدون نظر به صورت خانم ها، سن و سال و زیبایی و زشتی و حتی بکارت و عدم بکارت آنها را تشخیص دهد! یعنی چهره زنان محجبه که با نقاب یا برقع از کنارش عبور می کنند، برای او آشکار و نمایان می بود.
اما عجیب تر اینکه در یک مورد خاص او نقل می کند که از وجود این زنان محجبه و چادری لذت برده و عملا این زنان را به سوی خود جذب نموده است.
[بعد هم توجیه مضحکی می آورد که وقتی ایمان بنده زیاد شود، از چیزی که پرتو وجود به آن تابیده لذت می برد. اینجا این سوال مطرح می شود که آیا آقایان و پیرمردها از پرتو وجود بهره ای ندارند؟! و این پرتو وجود تنها بر بانوان تابیده است؟!]
چنانچه خود می نویسد:
«به کنار جاده آمده منتظر آمدن ماشین ایستادم، دو بانوی محجبه نیز در آنجا به انتظار ماشین ایستاده بودند. ناگهان بنده متوجه شدم بدون اینکه نگاه کنم می فهمم که یکی از آنها پیر زن و دیگری دختر و بسیار زیبا است…. اتفاقا در داخل اتوبوس نیز آنها پشت سر من نشستند و با اینکه به هیچ کس نگاه نمی کردم از وجود آنها یک لذت خاصی می بردم … اگر ایمان زیاد شود انسان از هر چیزی که پرتو وجود به آن تعلق گرفته باشد لذت می برد… به هر حال وقتی پیاده شدیم یکی از آنها که جوان تر بود بدون مقدمه برای خداحافظی جلو آمد و گفت: ابوهاشم! فی امان الله! گویا او نیز از حال حقیر متاثر شده بود.» (سفینة الصادقین، ص 306)
البته یعقوبی قائنی پیش تر نیز نقل کرده بود که در دروان تحصیل دروس طلبگی در نجف اشرف، به حرم امیرالمومنین علیه السلام می رود و برای یافتن گزینه مناسب برای متعه، به بانوان نگاه می کند که البته خود متوجه می شود که گرفتار شیطان شده و نمی تواند از این کار جلوگیری کند!:
«به همان محلی که تعیین شده بود رفتم و کمی ایستادم چند نفر از خواهر ها از کنارم رد شدند و تصادفا به من نگاه کردند. من هم بنابه دستور جناب شیخ به آنها نگاه کردم. ناگهان متوجه شده با خود گفتم: ای دل غافل! از کجا که این زن ها بی همسر باشند، شاید این یک توطئه شیطانی باشد هرچه خواستم از آن محل دور شوم گویا هیچ قدرتی در خود احساس نمی کردم و معلوم شد که در دست ابلیس گرفتار شده ام.» (سفینة الصادقین، ص109)
منبع: کتاب عرفان از حقیقت تا پندار(3) – درنگی در زندگانی و باورهای سید حسین یعقوبی قائنی (با ویرایشات و اضافات جزئی توسط نویسندگان سایت)