پیشنهادی:

مروجی سبزواری و فریب بانوان و مریدان

مدیر سایت
254

به گزارش خبرگزاری فرق و ادیان وابسته به نهادهای امنیتی، مروجی در خلوت هایی که با بانوان برقرار می کرده، به آنان این جمله را به طور مرتب تکرار می نموده که «من به تو نیاز دارم نیازم را بر طرف کن و تا وقتی جسم ها با هم در ارتباط نباشند، روح بالا نمی رود».

وی برای اقناع آنان به رابطه شمس و مولوی و اطاعت بی چون و چرای او اشاره می کند و می گوید: «مولوی آنقدر شیفته و مطیع شمس تبریزی بود که دختر جوان خود را به عقد آن پیرمرد در آورد.»

همچنین به شاگردان خود می گوید: «خود را به من بسپارید پشیمان نمی شوید»

و وقتی از او درباره علت این اطاعت سوال می شود می گوید: «راه طریقت غیر از راه شریعت است. مگر خضر این امتحانها را از موسی نکرد و وقتی موسی اعتراض کرد خضر او را رها کرد خضر وقتی آن بچه را کشت باطن را میدید و موسی ظاهر را و من اگر به شما بگویم که مقنعه خود را بردارید یا با من دست دهید من به باطن کار توجه دارم.»

«زیرا من در موی شما اسرار الهی و جلوه جمال خداوند را می بینم»

او سرانجام به جرم سوء استفاده جنسی از مریدان بازداشت گردید.

بیشتر بخوانید: دستگیری مروجی سبزواری به دلیل فساد جنسی و سوء استفاده از مریدان

مروجی سبزواری در تلاش است تا خود را همانند صوفیه صاحب ولایت کلیه الهیه بداند و از رهگذر آن، خود را در ردیف انبیاء و اوصیاء معرفی کند. در حالیکه امیرالمومنین علیه السلام فرمود: نحن أهل البیت لا یُقاس بنا أَحَدٌ فینا نزل القرآن و فیلا مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هیچشخصی با اهل بیت علیهم السلام قابل مقایسه نیست.[1]

سران فرقه ها برای آنکه مریدان خود را به یک عبد فرمانبردار تبدیل کنند، آنان را بین خوف و رجا قرار داده و مدام به آنان چنین گوشزد میکنند که اگر قصد سلوک و پیمودن راه نجات دارید، باید از ما اطاعت کنید و چنانچه لحظه ای بین ما شما این ارتباط قطع شود بی تردید به وادی هلاکت نائل میشوید. این گفتار بارها در سخنران آقای مروجی شنیده شده که میگوید: «طناب دست شیخ است نه سالک اگر شیخ طناب را رها کند بلایی بر سر سالک می آید که…..»

نکته عجیب و قابل توجه از آقای مروجی اینکه وی ضرورت تبعیت از مرشد و استاد را تا حدی بالا برده است که معتقد است: «اگر گرد پیر مدعی دروغگو نیز جمع شدی، اما در عین حال اخلاص داشته باشی خدا کمکت میکند و به جایی میرسی مثلا طرف ممکن است بنگی مصرف کرده و فکر میکند چیزی است. اما در عین حال باید از او تبعیت کرد.»

البته استعمال دود و مواد مخدر در صوفیه، مساله رایجی است. این استاد عرفان هم خود علاقه وافری به مواد مخدر دارد.

مرحوم طباطبایی نیز به این مساله تصریح کرده و آورده است: «و لم یبق من التصوف إلا التکدى و استعمال الأفیون والبنج و هو الفناء، از تصوف چیزی جز گدایی و استعمال مواد مخدر نمانده و بنگ را همان فنا فی الله می دانند».[2]


[1] صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۶۶

[2] طباطبایی، المیزان، ج۵ ،ص ۲۸۲

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید