پیشنهادی:

گزارشی از کتاب “شهاب ثاقب” اثر علامه سید دلدار علی لکهنوی – پروفسور سید اطهر عباس رضوی

مدیر سایت
167

سید دلدارعلی نقوی لکهنوی (۱۱۶۶ق – ۱۲۳۵ق) مجتهد، فقیه و متکلم شیعه اهل هندوستان و ملقب به غفران مآب است‌. او به عنوان مؤسس حوزه علمیه در لکهنو، مجدد تشیع و بانی مکتب اصولی در هند شناخته شده است که آثار زیادی در کلام و اصول فقه و فقه دارد. او در کتاب الشهاب الثاقب، که به زبان عربی نگاشته، نقدهایی عالمانه بر تصوف وارد نموده است.

علامه سید دلدار علی لکهنوی
علامه سید دلدار علی لکهنوی

پروفسور سید اطهر عباس رضوی (۱۹۲۱م – ۱۹۹۴م) می نویسد:

«علامه دلدار علی (۱۷۵۳م – ۱۸۲۰م) خط علمای عصر صفویه را در مخالفت شدید با تصوف به پیش برد. او نیز مانند آنها تصوف را تهدیدی برای تشیع می دانست. وی کتاب مفصلی را با عنوان شهاب الثاقب در رد عقاید صوفیانه و محکومیت صوفیان برجسته تالیف نمود.

نقطه مرکزی انتقادات او، وحدت وجود ابنِ عربی است. علامه در ابتدا به تفاوت نظرات علما، فلاسفه و صوفیه درباره وجود و واجب الوجود اشاره می کند. در ادامه به نظریه وجود مطلق صوفیه می پردازد. علامه می‌گوید: صوفیه بر این باورند که واجب الوجود، جوهر وجود مطلق و ذات همه اشیاء است.

علامه ادله صوفیه درباره وحدت وجود را خلاصه کرده و سپس بطلان هر کدام را تبیین می کند. وی همچنین دیدگاه سیدحیدر آملی در این باره را رد و نظرات شریف جوزجانی و صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) را نیز نقد می کند.

از نظر علامه، نظریه تشکیک در وجود، گمراه کننده است. او با تبیین و بررسی آیاتِ قرآنی مورد استناد صوفیه برای اثبات وحدت وجود، نشان می دهد که تفاسیر صوفیه هیچ ارتباطی با معنای واقعی آیات ندارد. علامه آیات و احادیث دیگری را نیز نقل می کند که با نظریه وحدت وجود اهل تصوف در تضاد و تقابل آشکار است.

این کتاب همچنین نشان می دهد که معرفت حقیقی خداوند، تنها در بیانات ائمه معصومین علیهم السلام یافت می شود.

یک باب از شهاب ثاقب به تعریف کشف (مکاشفات صوفیانه) می پردازد و تصریح می کند که دانش به دست آمده از این فرآیند لزوماً صحیح نیست. در کشف، تفریق بین حق و باطل امکان ندارد و بنابراین نمی توان کشف را مبنای تصمیم گیری نهایی قرار داد. از همین روست که میبنیم صاحبان کشف، لغزشها و اشتباهات فراوانی داشته اند. در بخشی از این باب به اشتباهات صوفیان برجسته از جمله ابنِ عربی (۱۱۶۵م – ۱۲۴۰م) اشاره شده است. مکاتبات حامی ابنِ عربی، عبدالرزاق کاشی، و مخالف ابنِ عربی، علاءالدوله سمنانی نشان دهنده خطاهای اهل مکاشفه است.

علامه سید دلدار علی، نظرات پیروان ابنِ عربی از جمله سید حیدر آملی (۱۳۱۹م – ۱۳۸۵م)، را نیز بررسی و نقد می کند. می دانیم که حسن بصری (۶۴۱م – ۷۲۸م) متهم است که سنت رهبانیت را وارد فرهنگ اسلامی نموده است. به گفته علامه، منابع حدیثی امامیه سخن سید حیدر آملی مبنی بر این که حسن بصری از برجسته ترین اصحاب امام علی (علیه السلام) بوده است را تایید نمی کنند.

در فصل سوم همین باب، سفیان ثوری دشمن اهل بیت (علیهم السلام) معرفی می شود و مولف او را به دلیل انتشار احادیث جعلی فراوان سرزنش می کند. اقوال معروف و شطحیات بایزید بسطامی (متوفی ۸۷۴م یا ۸۷۷م) مانند «سبحانی ما اعظم شانی» محکوم می شوند و علامه او را مروج نظریه های حلول و اتحاد می داند.

ایشان از سید مرتضی رازی نقل می کند که وی، عبدالله بن سبا را با بایزید بسطامی مقایسه کرده است. سپس اظهار تعجب می کند که اهل سنت عبدالله بن سبا را به دلیل نسبت دادن صفات الهی به امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) محکوم کردند، اما علیه بایزید که می گوید خودش برتر از خداست، اعتراضی نکردند. در این بخش و یک بخش دیگر، به نظریات منصور حلاج پرداخته می شود و مولف او را به عنوان زندیق، بدعت گذار و بی دین محکوم می کند.

علامه سید دلدار علی لکهنوی در این کتاب نشان می دهد که احترام بعضی از علمای شیعه مانند قاضی نورالله شوستری (۱۵۴۸م – ۱۶۱۰م) و بهاءالدین عاملی (۱۵۴۷م – ۱۶۲۱م) به برخی صوفیان، نشان‌دهنده حمایت آنها از عقیده وحدت وجود نیست.

مؤلف در فصلی مربوط به غزالی (متوفی ۱۱۱۱م) او را سنی متعصبی می داند که در پی دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. علامه می نویسد که دفاع غزالی از یزید مضحک بوده و نشان می‌دهد که او هیچ احترامی برای امام حسین (علیه السلام) قائل نیست. ادعای او مبنی بر باطل بودن مذهب شیعه نیز صرفاً مبتنی بر کشف شخصی و دلایل سست تلقی شده است.

همچنین بخوانید: دفاع امام محمد غزالی از یزید | یزید مومن بود، ترحم براو مستحب و لعنش جایز نیست

به گفته علامه، عبدالقادر گیلانی (متوفی ۱۱۶۶م) حتی بیشتر از اسلاف خود، از شیعیان متنفر بود. عبدالقادر گیلانی به شدت معتقد بود که دهم محرم، روز عزا نیست، بلکه روز شادی است، زیرا پیش از ظهور اسلام، روز مبارکی برای برخی از پیامبران اولیه بوده است. عبدالقادر گیلانی، عایشه را از همه زنان برتر و عقاید شیعیان را شبیه یهود می دانست.

علامه در فصلی مربوط به مولوی، ابیاتی از مثنوی آورده تا نشان دهد که مولوی بین اسلام و کفر فرقی نمی‌گذاشت و نشان داده که تشبیهات و استعاره‌های او توهین‌آمیز است. سید دلدار علی نقوی در ادامه می گوید که شعر عطار، سنایی و دیگر شاعران صوفی، بدعت آمیز و مغایر با آموزه های راستین دین بوده است.

باب بعدی، طریقت صوفیان را محکوم کرده و آنها را به نقض اصول اساسی تعالیم اسلامی متهم می کند. مراقبه صوفیانه، موسیقی، ریاضت ها و عشق ورزی با پسران جوان (شاهد بازی) به گفته علامه در شرع حرام است. در نظر وی رفتار های صوفیه همچنین پوشیدن جامه های پشمی و زیر و بمی صدا هنگام ذکر، نظام بیعت و پوشش های خاص صوفیانه، انحراف و بدعت است.»

منبع: سید اطهر عباس رضوی، تاریخ اجتماعی – فکری شیعه اثناعشری در هند (انگلیسی)، مؤسسه انتشارات معرفت، کانبرا، استرالیا، ج ۲، صص ۱۳۳ – ۱۳۵

 

دانلود نسخه خطی کتاب الشهاب الثاقب في الرد علی ‌المتصوفة وابطال اقوالهم (نسخه کتابخانه مرعشی)

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید