پیشنهادی:

دیدگاه آیت الله سید عز الدین زنجانی درباره ابن عربی، غزالی و مولوی

نقد مولوی، ابن عربی و غزالی توسط شاگرد برجسته علامه طباطبایی (آیت الله سید عز الدین زنجانی)

مرحوم آیه الله سید عز الدین زنجانی قدس سره (شاگرد برجسته علامه طباطبایى) در تفسیر سوره حمد خود می‌نویسند:

«این فخر رازی و آن ابن عربی، آن هم غزالی و هم چنین مولوی و امثال او، به قدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق‌ترین ضلالت‌هاست. اینها هم در علم و هم در ریاضت تلاش کرده‌اند، گاهی هذیان‌های عجیبی می‌گویند و تعریف‌های فراوانی از دشمنان خدا، مانند طلحه، زبیر و معاویه می‌کنند.

خواجه نصیر الدین طوسی می‌گوید: «و أمّا من حارب علیّاً کفر؛ آنان که با علی (علیه السلام) جنگیدند فاسق نیستند، بلکه کافرند».

از آنچه گفته شد چنان نتیجه می‌گیریم که تنها در اثر ریاضت و بدون شناخت امام، انسان به درجه امثال طلحه، زبیر و معاویه می‌رسد. بنا بر این غیر از تمسک به امام معصوم هیچ گاه به صراط مستقیم راه نخواهیم یافت.» (تفسیر سوره مبارکه حمد، تألیف سید عز الدین زنجانی، ص ۱۳۹)

+ همچنین ببینید: ابراز ارادت ویژه مولوی به معاویه در کتاب مثنوی

 

در فایل ویدئویی که از ایشان منتشر شده نیز درباره انحرافات مولوی می گویند:

«به اعتقاد من و تمام متدینین، ملای رومی اشتباه عجیبی دارد که همه حسنات او را از بین برده و از اوج به پایین انداخته است. مانند: اعتقاد به

ادامه مطلب

تایید و تمجید از مطالب دکتر دینانی توسط نورعلی تابنده قطب فرقه گنابادیه!

نورعلی تابنده خطاب به دینانی: سخنان تو مورد تایید است- سخنان خوبی برای مردم می گویید!

اسماعیل صلاحی از دراویش و مریدان فرقه صوفیه گنابادی در اینستاگرام خود، گزارش جالبی درباره تمجید قطب فرقه گنابادیه از دکتر دینانی منتشر کرده است.

واکنش دکتر دینانی به پیام نور علی تابنده (قطب فعلی فرقه گنابادیه) نیز جالب و درخور توجه بوده است.

البته رابطه آقای دینانی با دراویش فرقه های رسمی صوفیه به این مورد خلاصه نمی شود. پیش تر نیز در این وبگاه، گزارشی از حضور او در کلاس درس مشایخ فرقه ذهبیه در خانقاه رسمی فرقه منتشر شده بود:

دکتر دینانی و شاگردی محضر محمد علی حکیم از صوفیان فرقه ذهبیه در خانقاه فرقه!

 

این گزارش ها تایید دیگری بر این نکته است که مبانی و مطالب صوفیان فرقه ای

ادامه مطلب

یادداشت دکتر یحیی یثربی درباره مرحوم دکتر احمدی و غلو درباره اقطاب صوفیه

در کانال دکتر سید یحیی یثربی یادداشتی با عنوان ” چند خاطره کوتاه از مرحوم دکتر احمدی” منتشر شده است که مطالعه آن خالی از لطف نخواهد بود. اما بخشی از این … ادامه مطلب

ادعای مهدویت سید محمّد نوربخش (تحت تاثیر نظریات ابن عربی) – بخش دوم

٣. گذری اجمالی بر احوال ، آثار‌ و افکار‌ سید محمد نوربخش

سید محمد نوربخش (٧٩۵-٨۶٩ق )، از صوفیان شیعی مذهب سده نهم هجری و موسس‌ طریقت نوربخشیه است. نام کامل او‌ سید‌ محمد‌ بن عبدالله قطیفی لحصاوی قهستانی است و گاه موسوی خراسانی[۱] نیز خوانده میشود. درباره زندگی نوربخش در فاصلۀ سال‌ های‌ ٨٠٢-٨١٩ق اطلاعات دقیقی وجود ندارد. وی‌ در‌ جوانی‌ مدتی از محضر میر سید شریف جرجانی‌ (٧۴٠‌-٨١۶ق ) و ابن فهد حلی (٧۵٧-٨۴١ق ) بهره برد.[۲]

در دوران سلطنت شاهرخ تیموری‌ که‌ شهر هرات از بزرگ ترین‌ شهرهای‌ آسیای میانه‌ به‌ شمار‌ می آمد، نوربخش به دنبال کسب دانش‌ راهی‌ هرات شد و در آنجا به طریقۀ کبرویه پیوست و این به توصیۀ شیخ‌ ابراهیم‌ ختلانی بود که از جمله خلفای‌ خواجه اسحاق ختلانی (م ٨۶٩ق‌ ) به‌ شمار می آمد. نوربخش توصیۀ او‌ را‌ پذیرفت و به خانقاه خواجه اسحاق در ختلان[۳] نقل مکان کرد و به او دست‌ ارادت‌ داد. سپس به امر وی‌ به‌ ریاضت‌ پرداخت و به درجات‌ معنوی‌ رسید، و خرقۀ اجازت و ارشاد‌ را‌ خواجه به وی پوشانید و بر حسب خوابی که دیده بود، او را به نوربخش‌ ملقب‌ کرد.[۴] بر اساس گزارش نورالله شوشتری‌ (د ١٠١٩ق‌ ) و به تبع‌ او‌ اغلب‌ نویسندگان بعدی، ختلانی بر‌ اساس همان رویا اظهار کرد که نوربخش مهدی است و او را برانگیخت تا خود‌ را‌ امام و خلیفه بخواند و ادعای حکومت کند. سپس ختلانی با او بیعت کرد و مریدانش را نیز به همین کار امر نمود و همۀ آنها به جز سید عبدالله برزش آبادی (دح‌ ٨۵۶ق‌ ) اطاعت کردند. به روایت شوشتری، نوربخش تقاضا نمود تا شروع قیامش را به تأخیر اندازد، اما ختلانی نپذیرفت و گفت که هنگامۀ مأموریت الهی‌ برای‌ خروج و قیام فرا رسیده است‌ .[۵]

بنابر‌ گزارش ابن کربلایی، مسؤولیت این خروج و قیام برعهده شخص نوربخش بود. ابن ‌ ‌کربلایی تلویحا او را متهم می کند که از ضعف و پیری خواجه برای‌ پیشبرد‌ اهداف خود سوء استفاده‌ کرد‌ و خواجه نیز با هشدار مرید برجستۀ دیگرش، یعنی سید عبدالله برزش آبادی که با نوربخش مخالف بود، دست از این هواداری برداشت.[۶] سید عبدالله و هوادارانش در مقابل نوربخش شاخۀ دیگری‌ در‌ کبرویه به وجود آوردند که به ذهبیه شهرت یافت. به هر روی، در سال ٨٢۶ق ختلانی و نوربخش خانقاه ختلان را ترک کردند و همراه با پیروانشان در نزدیک قلعۀ کوه تیری‌ پناه‌ گرفتند، اما‌ پیش از آنکه بتوانند تدارکات نظامی خود را کامل کنند، مورد حمله قرار گرفتند و توسط بایزید، حاکم‌ تیموری آن ناحیه زندانی شدند. در پی این ماجرا، ختلانی به‌ رغم‌ کهولت‌ سن به همراه برادرش فورا کشته شد، اما تیموریان از کشتن نوربخش صرف نظر کردند و او را ‌‌در‌ غل و زنجیر به حضور شاهرخ در هرات فرستادند.[۷]

نوربخش پس از بازجویی، از‌ هرات‌ به‌

ادامه مطلب

مذهب سران تصوف تا پیش از قرن هفتم

مذهب بزرگان صوفیه

مذهب بزرگان عرفان و تصوف چه بود؟ اقطاب صوفیه شیعه بودند یا سنی؟ پاسخ به این پرسش از مسائل مهمی است که می تواند راهنمای خوبی در بررسی آراء و عقائد صوفیه و تحقیق در این زمینه باشد. با مروری مختصر بر آثاری که در شرح حال صوفیه تألیف شده، به وضوح مشاهده می شود که در قرون اولیه، همه صوفیان از اهل سنت بوده، و اصولا تصوف در بستر اهل سنت، نشو و نما کرده است. موارد زیر، شواهدی بر این ادّعاست:

حسن بصری (م – ۱۱۰ ق)، رییس قدریه بصره بود[۱]. وی عدالت و سیره دو خلیفه بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را می ستود[۲] و قتل عثمان را محکوم می کرد و کشندگان عثمان را کافر میدانست.[۳]

به نقل محمّد بن علی کراجکی (م ۴۴۹ ق) در «التعجب»، حسن بصری، ولایت اهل البیت علیهم السلام را نپذیرفت.[۴] وی از مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگهای جمل و صفین و نهروان بود و به حضرت اعتراض می کرد که چرا خون مسلمانان را به زمین ریخته است.[۵]

حسن بصری، همچنین ولایت حسن بن علی علیهما السلام را نپذیرفت.[۶]

به نقل محمّد بن جریر طبری (م ۳۲۶ ق) امامی مذهب در «المسترشد»، حسن بصری، ولایت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را

ادامه مطلب

مقاله ای مبسوط پیرامون تقدیس ابلیس در تصوف – قسمت دوم

حلاج و ابلیس

حلاج (متوفی 309) اثرگذارترین صوفی است که بی پرده در باب تقدیس و تمجید از ابلیس سخن گفته است و مشایخ دیگر تصوف در ابلیس شناسی، راه حلاج را پیموده اند. تاریخ تقدیس ابلیس به طور رسمی، صریح و بی پروا از حسین بن منصور حلاج آغاز می شود. حلاج که به عنوان قهرمان دفاع از ابلیس شناخته می شود فصلی از کتاب طواسین خود را به موضوع ابلیس و تمجید از او اختصاص داده است. با اطمینان می توان گفت که حلاج ، شیطان پرستی بزرگ در میان جماعت صوفیه بود و کار را به جایی رساند که مظهر شرارت عالم هستی را هم ردیف پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و یگانه مظهر بندگی و رحمت قلمداد کرد و طریقت حسن بصری را در پیش گرفت.[1] تقدیس شیطان

شاید سخن امام هادی علیه السلام در وصف صوفیه که آنها را هم پیمان شیطان (حلفاء الشياطين) معرفی می فرماید ، اشاره به این مبنای آنها در تقدیس ابلیس داشته باشد.[2] حلاج می گوید :

صاحب من و استاد من ابليس و فرعون است. به آتشش بترسانيدند ابليس را، از دعوى بازنگشت. فرعون را بدريا غرق كردند، و از پى دعوى باز نگشت‏.[3] اگر حلاج حتی یک مرتبه قرآن را خوانده بود متوجه می شد فرعون در واپسین لحظات از دعوی خود بازگشت و تسلیم شد و گفت: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمين‏ .[4]

حلاج معتقد بود که تنها دو جوانمرد در عالم وجود دارد : ابلیس و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله[5] این سخنان از حلاج و حلاجیان غربی همچون لویی ماسینیون و هنری کربن که کمر بر انهدام اسلام و تشیع بسته اند عجیب نیست ، تعجب از کسانی است که امروزه او را شهید راه الهی می دانند و تمام همت خود را صرف طرفداری از تصوفی کرده اند که ستون و قواعد آن بر پایه تقدیس ابلیس پایه گذاری شده است !

 

اما کار به تخریب چهره ی پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله خلاصه نمی شود . حلاج در رابطه با دیدار ابلیس و حضرت موسی علیه السلام می گوید :

ادامه مطلب

محی الدّین عربی از زبان شیخ حر عاملی صاحب وسائل الشیعه

محی الدّین عربی از زبان شیخ حرعاملی صاحب وسائل الشیعه

محی الدّین عربی کیست؟

یکی دیگر از کسانی که صوفیان فریب وی را خورده اند محی الدین بن عربی است.

وضعیت او مانند غزالی بلکه به مراتب زشت تراست و اکنون با توجه به سخنان زشت و ناپسندی که از وی به ما رسیده، دوازده مورد از آن را بر می شمریم:

1- وی در کتاب خود [1] در سخنانی طولانی مدعی شده که 9 بار به آسمان سیر داده شده و چگونگی سیر در آسمان ها در سخنانش به چشم می خوردو از آن بر می آید که وی مدعی مزیّت و برتری بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شده که در خور توجه است.

ادامه مطلب

پانویس ها

فتوحات
پانویس ها