پیشنهادی:

اشعار فوق العاده مولوی

اشعار عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس-۱-الفاظ ملکوتی

الفاظ رکیک و اشعار مستهجن مولوی در مثنوی و دیوان شمس

اشعار رکیک مولاناجلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی، در مقدمهٔ مثنوی معنوی ادعا کرده :

« هذا کِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین!، وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ، یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى‏ عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَهٌ عَلى‏ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى‏ یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً…….. و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لا یمسّه الا المطهرون!»

ترجمه ی بخشی از عبارت فوق: این کتاب اصول اصول اصول دین در گشودن رازهای وصول به حق و یقین و فقه اکبر خداوند است … شفای سینه ها و زداینده اندوه ها و کشاف رازهای قرآنی و فراخی بخش روزی معنوی و پاک کننده اخلاق است که به دست فرشتگان کرام نوشته شده و آنان جز پاکان را به حقایق آن راه نمی دهند!

داستانهای مستهجن الفاظ رکیک در اشعار مولوی اشعار رکیک مولوی اشعار مستهجن مولوی بیان انحرافات و نقد مولوی اعضاء تناسلی آلات تناسلی

در ذیل به برخی از موراد الفاظ ناپسند در اشعار مولوی اشاره می شود:

آن یکی نایی خوش نی می‌زدست******ناگهان از مقعدش بادی بجست

نای را بر (……) نهاد او که ز من******گر تو

ادامه مطلب

نظر اجمالی به موسیقی – نقد و بررسی مثنوی مولوی – علامه محمد تقی جعفری

نظر اجمالی به موسیقی – نقد و بررسی مثنوی مولوی – علامه محمد تقی جعفری

داستان پیر چنگی که در عهد “خلیفه ی نابحق دوم” برای خدا در گورستان چنگ می زد :

در بیان این شنو یک داستان تا بدانی اعتقاد راستان

آن شنیدستی که در عهد عمر بود چنگی مطربی با کرّ و فرّ

بلبل از آواز او بیخود شدی یک طرب زآواز خوبش صد شدی

درباره موسیقی و نوازندگی آن روح انسانی را و درباره آثار این نوازندگی از نظر فیزیولوژی و روانی مباحث زیادی تاکنون مطرح شده است.

بایستی گفت این پدیده بدون تردید چنان که در سطح ظاهری روح انسانی تأثیر دارد، همچنین در صورتهای خیلی عالی در سطح عمیق شخصیّت نیز آثاری می گذارد ونیز جای تردید نیست که موسیقی یکی از آن عوامل است که در درون انسانها مطابق نمودهای درونی آنها عکس العمل هایی را ایجاد می کند وابداع آهنگهای بسیار عالی از طرف موسیقی دانهایی از قبیل: بت هوون و موزارت و شوپن وغیرهم، یکی از جلوه های ابداعی روح انسانی بوده، هنرمندی انسانی را دردرجه عالی نشان می دهد.

ولی مطلبی که بسیار اهمیّت دارد این است که آیا

ادامه مطلب

آیا مولوی تقیّه کرده است؟ بررسی امکان تقیه در آثار مولوی-۳

مولوی و انکار ضروریّات دینی

مولوی در مقدمه دفتر­ پنجم ­مثنوی بر عبارت خود «­­اذا ­ظهرت ­الحقایق بطلت الشّرایع­» [۱] تاکید نموده است :

شرع بهر زندگان و اغنیا است شرع بر اصحاب گورستان کجا است ؟

آن گروهی کز فقیری بی برند صــد جهت زان مردگـان فانی ترند

مرده از یکسوست فانی درگزند صوفیــان از صد جهت فانی شدند [۲]

به نظر او چون احکام شرع (مانند نماز و روزه) مخصوص زندگان و اغنیا­ست و مردگان از ­انجام آن معاف­ند، صوفیان نیز چون از مردگان فانی ­ترند بطریق اولی تکلیفی به عهده آنان نیست. این سخن مولوی بر اساس قیاس است همان قیاسی که امام­ صادق­ علیه­ السلام در باره ­اش فرمودند اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود و در دین خدا قیاس راه ندارد.

انکار عملی فریضه حج توسط مولوی

مولوی بیان می­دارد که بایزید در مسیر حج به بزرگی رسید که او را از حج باز­داشت و گفت من را طواف کن و بدین ­ترتیب فریضه حج را که از مهم­ترین فرایض است را مورد انکار قرار داده است:[۳]

سوی مکّه شیخ امّت بایزیــد از برای حجّ و عمره می دوید . . .

دید پیری با قدی همچون هلال دید در وی فرّ و گفتار و رجال . . .

گفت عـزم تو کجا ای

ادامه مطلب

آیا مولوی تقیّه کرده است؟ بررسی امکان تقیه در آثار مولوی-۲

علماء و دانشمندان معروف شیعه معاصر مولوی

دانشمندان بسیاری در زمان مولوی می­زیسته ­اند و در محیطی سخت­تر از قونیه بسر می ­برند و عقاید خود را به روشنی نوشته و بیان داشته­ اند و نیازی به تقیه نبوده است:

۱- علّامه­ حلّی: عالم و فقیه و فیلسوف نامدار شیعه (۶۴۸ – ۷۲۶­هـ) که تصنیفات او را حدود هزار نقل کرده اند. گفته­ اند وی زاهد­ترین و با تقوی­ترین فرد عصر خود بوده، این عالم معروف وصیّت کرده بود که تمامی نماز و روزه عمر او را تکرار نمایند و به نیابت او، ‌حجّ او را مجدداً به جا آورند با آن که قطعاً به نحو احسن، این عبادات را انجام داده بوده است.

وی همان بزرگواری است که در یک مجلس با شکوه و تاریخی که بزرگان چهار فرقه اهل­ سنّت حضور داشتند و سلطان­ محمّد­ خدابنده و سران حکومت نیز شرکت داشتند در مورد جواز رجوع سلطان به همسرش که وی را در یک مجلس سه طلاقه کرده بود و طبق سنّت پیامبر صلّی الله ­علیه ­و ­آله ­و ­سلّم یک طلاق بیشتر به حساب نمی آمد با استناد به این که ائمّه اربعه اهل­ سنّت هیچ کدام پیامبر صلّی ­الله ­علیه ­و ­آله و­ سلّم را درک نکرده اند ولی امام شیعیان حضرت­ علی­ علیه­ السّلام در دامن آن حضرت تربیت شد و آن حضرت فرموده بود: «أَنا مدینـﺔُ العلم و علیٌّ بابها مَن أَرادَ المَدینـﺔ فَلیَأتُها مِن بابها» با یک تدبیر عالمانه ،ظریف و

ادامه مطلب

آیا مولوی تقیّه کرده است؟ بررسی امکان تقیه در آثار مولوی

رابطه مولوی با سلاطین و دولتمردان قونیه و سلجوقیان رابطه مولوی با سلاطین و امراءِ قونیه که اکثر عمر مولوی در آنجا سپری­ شده کاملاً صمیمانه بوده و هیچ ضرورتی جهت تقیّه … ادامه مطلب

مولوی و ادعای شناخت ماهیّتِ سرِّ حق و ذاتِ حق تعالی!

مولوی : ماهیّتِ سرِّ حق و ماهیّتِ ذاتِ حق تعالی برای محرمان عیان است!

در مکتب ­اهل­ بیت علیهم السلام، شناخت کنه ذات­ خدا امکان ­پذیر نیست. و آنچه حواس ما بر آن واقع شود مخلوقی است محدود و خالق بی­ حد نیست.

شگفت ­انگیز است که عقل­ کلّ، حضرت ­ختمی ­مرتبت صلّی­ الله­ علیه ­و ­آله می­ فرمایند «مَا عَرّفَنَا­کَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» نشناختیم تو­ را آن­گونه که سزای شناخت و معرفت تو بود، امّا اکابر صوفیه نظیر مولوی،‌ عجز از ادراک ماهیّات را حالت عامّه دانند نه محرمان درگاه الهی !

مولوی در اشعار خود چنین سروده است:

۱- عجـــز از ادراک ماهیّـت عمـو حالـت عامّــه بـود ، دریاب تـو

۲- زانکـــه ماهیّـات و سـرّ سـرّ آن پیـش چشـم کامـلان باشـد عیـان

۳- در وجــود از سـرّ حـقّ و ذات او دور تـر از وهـم و استبصـار کـو

۴- چون که آن مخفی نماند از محرمان ذات وصفی چیست کان ماند نهان ؟

۵- عقل بحثی گوید این دور است وگو بـی ز تأویلـی محالـی کـم شنـو

۶- قطب گوید مر تو را ای سست حال آن چه فوق حال توست آید محـال[۰]

به گمان مولوی، عجز از ادراک ماهیّت حقایق، برای عوام است نه انسان­ های تکامل یافته و در نزد محرمان درگاه الهی، سرّ حق و ذات حق­ تعالی مخفی نیست تا چه رسد به ماهیّات.

مفهوم توحید ذات­ خداوند متعال در آیات و روایات

مغایرت این عقیده با آیات و روایات بسیار آشکار است که توضیح آن در ذیل می آید :

با مراجعه به آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام به روشنی مفهوم توحید ذات­ باری­ تعالی مشخص می­گردد و آن جز بی مانند بودن پروردگار نیست. آیات و روایات زیر تنها بخشی از مدارک وحیانی است که دقت در آنها کافی در شناخت پروردگار است:

الف­) آیات:

۱- … لَیْسَ کَمِثْلِه شیء وَ هوَ السَّمیعُ البَصیرْ[i] … نیست مانند او چیزی و او شنوا و بینا است.

۲- وَ مَا قَدَرُوا الله حَقَّ قَدْرِهِ … [ii] و نشناختند خدا را آن­ گونه که شایسته ­اش بود.

۳- لا تُدْرِکُهُ الابْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأَبْصارَ[iii] … دیده­ ها او را درک نکنند، اوست که دیده­ ها را درک می­کند.

۴-

ادامه مطلب

سماع مختلط مولوی با زنان

سماع مولوی به همراه زنان

پدیده شگفت‌تری از سماع مولوی برپایی «سماع زنانه» توسط مولوی است! در این مراسم (یعنی مراسم سماع صوفیانه – زنانه)، مولوی خود ستاره اصلی رقص و وجد عرفانی است و زن ها – که برخی از آن‌ها از شاهزادگان و اشراف هستند- بر گرد او پروانه‌وار حلقه می­زنند و بعد از ایراد سخنانی توسّط مولوی، مراسم چرخ و رقص با خوانندگی کنیزکان خواننده و نوازنده درباری آغاز می‌شود و تا نیمه­ های شب ادامه می ­یابد.

اینک متن یکی از گزارش­های «سماع زنانه» مولوی برای آگاهی بیشتر از موضوع درج می‌شود:

« از کـُمَّلِ [= بـزرگان] اصحاب مـنقول است که: هـر شب آدینه، مجموعه خواتین اَکابر [= همسران بزرگان] قونیه پیش خاتون [= همسر] امین­ الدّین­ میکائیل، که نایب خاص سلطان بود، جمع می ­آمدند و لابه‌ها[۱] می‌کردند که

ادامه مطلب

بازتاب سماع مولوی در قونیه و واکنش وی به اعتراضها

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۵ |بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

واکنش گروه های مختلف به سماع مولوی در قونیه

با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و به رغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.

حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.

مناقب العارفین نقل میکند :

«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبول بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »

همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :

«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »

جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :

«ای دریغا ! اهل قونیه از

ادامه مطلب

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۴ | گروه ارکستر و کنسرت مولوی

گروه ارکستر و کنسرت مولوی

مولوی برای بساط سماع – و به قول “لویی ماسینیون” کنسرت روحانی- خود یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع کند.

“خوانندگان” ، “نوازندگان” ، از “طبّالان” (طبل زنان) ، “دفّافان” (دایره زنان) ، نی نوازان – به اضافه ی مریدانِ هم سماع و پر حرارات – همه دست به دست هم می دادند و بزم عرفانی مولوی را هر چه بیشتر داغ می کردند!

نام تعدادی از اعضای ارکستر مولوی در تاریخ زندگانی وی – بویژه در کتاب مناقب العارفین – بصورت پراکنده آمده است.

“شرف الدین عثمان” :خواننده و نوازنده ، که مناقب العارفین مهارت او را در حدّ “عبدالمومن” موسیقی دان معرفی میکند و می گوید:

“…ندیم خاص حضرت (مولانا) بود و انگشت نمای جهان ، و ملوک زمانِ مَرَدَه (مریدان) ، صحبت (همنشین) او بودند.” (مناقب العارفین ۴۸۶ ، رساله سپهسالار ، تعلیقات ۳۴۱).

(عبدالمومن موسیقی دان یکی از موسیقی دانان مشهور و صاحب نظر و دارای تالیف در فن موسیقی است.وی در قرن هفتم میزیسته است.)

در دیوان شمس آمده است :

آمد عثمان شهاب دین هین

ادامه مطلب