پیشنهادی:

نظر مقدس اردبیلی درباره وحدت وجود، ابن عربی و معتقدین به حلول و اتحاد

مدیر سایت
8,104

دیدگاه مقدس اردبیلی درباره محیی الدین بن عربی و وحدت وجود

محقق اردبیلی از فقهای برجسته شیعه در قرن دهم هجری است که به دلیل زهد و ورع فوق العاده به مقدس اردبیلی مشهور گردیده است. او در کتاب حدیقه الشیعه که اثری در نقد تصوف است، می نویسد:

« بعضی از متاخران قائلان به اتحاد خالق و مخلوق مثل ابن عربی و عزیز نسَفی و عبدالرزاق کاشی در کفر و الحاد از حد تجاوز کرده و قائل به وحدت وجود و این که هر موجودی خداست، شده اند . تعالی الله عما یقول الملحدون علوا کبیرا.

و علت تداوم این طایفه در کفر و طغیان این است که اینان چون کتب فلاسفه را مطالعه کردند و بر قول افلاطون قبطی و پیروانش اطلاع یافتند، در نهایت گمراهی قول اینان را اختیار کردند و برای آن که کسی گمان نبرد که اینان سارقان مطالب فلاسفه و عقاید مفتضح و فاسد آنانند، ظاهر آن را عوض کرده و در پوششی دیگر نام آن را وحدت وجود نهادند و چون از معنای این عبارت از آنها سئوال می شود از باب نیرنگ و خدعه می گویند: این معنا قابل بیان نبوده و زبان نمی تواند آن را به تقریر در آورد و تنها با ریاضات و مجاهدتها و در خدمت کملین از مشایخ طریقت قابل فهم است. اینان مردم احمق را با این حرفهای خود حیران کرده و عمر سفیهان را در فهم و تاویل آنها ضایع کردند و این کفر بزرگ را با تاویلات گوناگون توجیه کردند. .. و اما آنچه افلاطون قبطی و پیروان او گفته اند و این گروه در آن تصرف کرده و آن را وحدت وجود نام نهادند، این است که علت اول هستی را از ذات خویش آفرید پس هر موجودی هم خالق است و هم مخلوق. خداوند آنان را خوار گرداند.» (حدیقه الشیعه، ص ۵۶۶)

همچنین ایشان درباره قائلین به اتحاد و حلول می نویسد :

« مذهب اتحادیه به این معنی که می گویند ما با خدا یکی شده ایم و هم چنین خدای تعالی با همه عارفان یکی می شود و عقل به بطلان این مطلب قاضی است . این فرقه حق تعالی را تشبیه به آتش و خود را به آهن و انگشت و می گویند چنانچه آهن و انگشت به سبب ملاقات و مصاحبت آتش ، آتش می شوند و عارف نیز بواسطه قرب خدا ، خدا می شود واین سخن محض کفر و زندقه است و هر که اندک عقل دارد میداند که از این که ممکن طبیعت ممکنی گیرد و یا به صفت و رنگ ممکنی برآید لازم نمی آید که واجب ممکن یا ممکن واجب شود و هم چنین هر که از خرد نصیبی داردمی داند که ممکنات را به واجب و واجب را به ممکنات ار قیاس کردن معقول نیست و صاحب این اعتقاد مانند حلولی کافر است و بی دین و زندیق و لعین .»

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید