دیدگاه ابن عربی درباره اهل بیت علیهم السلام در روایت ثقلین
از جمله مواردی که با استناد به آن، می توان تسنن ابن عربی و بلکه چیزی غلیظ تر از آن را ـ که برخی مدعی تشیع او هستند ـ نشان داد، تحریف حدیث ثقلین توسط وی است که شیعه و سنی آن را به طور متواتر نقل کرده اند. متن این روایت چنین است:
در حالی که این حدیث را بسیاری از منابع روایی اهل سنت نیز نقل کرده اند. از جمله برجسته ترین آنها مسند احمد بن حنبل، سنن ترمذی و المستدرک حاکم نیشابوری است که روایت را با همین الفاظ ذکر نموده و همچنین مسلم با کمی تفاوت آن را در صحیح خود آورده است و…
اما ابن عربی حدیث را در کتاب فتوحات مکیه چنین می آورد:
«من بعد از خودم برای شما چیزی گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نشوید و آن کتاب خداست. شما در باره این سفارش من (از سوی خداوند) مورد سئوال قرار خواهید گرفت، پس چه می گویید؟ گفتند: شهادت می دهیم که تو آن را به ما رسانده و ابلاغ کرده ای»[۱]
پس اهل بیت علیهم السلام در حدیث ثقلین کجا هستند؟!
امام از غیر اهل بیت علیهم السلام
وقتی سخن از امامت و امام می شود، وی دو نکته را اثبات می کند:
اول اینکه: پیامبر (ص) هیچ نصی بر خلافت بعد از خود نیاورده است!
دوم اینکه: وی تصریح می کند مطلوب در امام و حاکم، انتخاب کسی است که صفات خاصی داشته باشد و اختلاف [در این بحث] در اشخاص واقع می شود نه در اوصاف امام…
او می گوید: «… از این جاست که اختلاف در امام معین قرار دارد نه در اوصاف. پس چقدر کم است خلیفه ای که همه دل ها با او باشد…[۲]»
ابن عربی گفته است: «حق تعالی، امام برتر و مورد اتباع اول است، خداوند می فرماید: « إنّ الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم[۳]»… و کسی بعد از پیامبر اعظم (ص) به این مقام استوار نمی رسد مگر خاتم اولیاء بلند مرتبه کریم، اگرچه از بیت پیامبر نباشد. ولی قطعاً در نسب، عالی است. امام به بیت اعلی باز می گردد نه به بیت ادنی.[۴]»
سخن ابن عربی که می گوید اگرچه از بیت نبی نباشد، اشاره به این موضوع دارد که واجب نیست امام منتسب به پیامبر و از اهل بیت خاص او باشد. به استثناء امام مهدی که اهل سنت اعتقاد دارند که از فرزندان فاطمه می باشد.
می بینید که او درصدد این مطلب است که خلافت ابوبکر را با این جمله «و لا ینال هذا المقام الاجسم بعد النبی… » صحت ببخشد. تا جایی که می گوید: « ولکن لم یکن من بیت النبی…» .
ابن عربی در همین کتاب بعد از چند صفحه به این امر تصریح می کند.[۵]
همچنین مدعیان تشیع ابن عربی که در مورد مطالب فراوان ضد شیعه اش در فتوحات و فصوص، ادعای تقیه می کنند، باید توضیح دهند که چطور در شرایطی که اهل سنت قائل به حتی عصمت انبیاء و شخص رسول الله ـ صلوات الله علیهم ـ نیستند و در مورد عمر بن خطاب هم ادعای عصمت ندارند، ابن عربی به استناد روایتی مجعول از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ قائل به عصمت عمر می شود، در حالی که در جای دیگر به عدم عصمت اهل بیت علیهم السلام و امکان ارتکاب گناهان کبیره توسط آنان تصریح می کند؟ آیا طرح این مطلب نیز از سر تقیه بوده است؟!
[۱]الفتوحات المکیّه، ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۹۹۴م، ج ۱۰، ص ۲۱۵
[۲]ر.ک: فصوص الحکم ص ۱۶۳
[۳]سوره فتح آیه ۱۰
[۴]مجموعه رسائل، ابن عربی، بیروت، دار المحجه البیضاء، ۱۴۲۱ق، چاپ اول، ج۳، ص ۴۹
[۵]همان ص ۵۵