پیشتر اشاره شد که مولوی و استادش شمس تبریزی عزاداري بر سيدالشهدا را تخطئه می کنند. مولوی عزاداری شیعیان حلب را ناشی از غفلت و كم معرفتی آنان می داند و این عزاداران از دید وی، دینی تباه و خراب دارند!
فهرست
بیشتر بخوانید: دیدگاه مولوی و شمس تبریزی درباره عزاداری امام حسین علیه السلام
مولوی در مثنوی می گوید:
خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### ز انکه بد مرگى است این خواب گران
بر دل و دین خرابت نوحه کن ### که نمىبیند جز این خاک کهن [1]
مولوی همچنین در جای دیگر می گوید:
هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا
که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [2]
برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:
کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [3]
ملا هادی سبزواری دراین باره مینویسد: «هین مرو کورانه اندر کربلا : مخفف کرب و بلا که مطلق زمین خوفناک باشد و از بعض نسخ نقل کرده اند که تا نیفتى چون حسین اندر بلا» [4]
شمس تبریزى (استاد مولوی) نیز گریه بر خاندان عصمت و طهارت را به استهزا می گرفته و مولوی نیز از او تبعیت کرده است. شمس مى گوید: «”خجندى” بر خاندان پیامبر مى گریست، ما بر وی مى گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی مى گرید…!» [5]
شعر کجائید ای شهیدان خدایی… بلاجویان دشت کربلایى
اما برخی با تکیه بر ابیات زیر که منتسب به وی است، تلاش می کنند تا دیدگاه مولوی درباره عزاداری امام حسین علیه السلام را تعدیل کنند:
کجایید اى شهیدان خدایى ### بلاجویان دشت کربلایى
کجایید اى سبک روحان عاشق ### پرنده تر ز مرغان هوایى
کجایید اى شهان آسمانى ### بدانسته فلک را درگشایى …[6]
این ابیات در کتاب دیوان کبیر شمس با تصحیح بدیع الزمان فروزانفر آمده است. لازم به ذکر است که دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده آن و مشوّش بودنِ نسخِ موجود از آن، هنوز متنِ کاملاً قابلِ اعتمادی از جهتِ تصحیح ندارد. فروزان فر، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه ی جلد اول دیوان کبیر آمده – می توان دریافت که وی نسخه ی «فذ» یعنی نسخه ی قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل این که کامل ترین نسخ است و تعداد اشعار آن از همه بیشتر، در استنساخ مبنای کار [7] قرار داده است. بنابراین اساس کار، حجیم ترین نسخه است، نه معتبر ترین آن.
نقد استاد مینوی بر تصحیح دیوان شمس بدیع الزمان فروزانفر
استاد مجتبی مینوی در مقاله ی «لزوم اهتمام در چاپ کردن کتاب مولانا به طریق تصحیح انتقادی»، دیوان تصحیح شده توسط فروزانفر را در ترازوی انتقاد گذاشته است.
یکی از ایرادهایی که فروزانفر در مقدمه ی خود، بر دیوان شمس چاپ لکنهو وارد می کند این است که «در اشعار اصلی، حذف و اضافات ناروا راه یافته و عده ی بسیاری از غزلیات دیگران، در ضمن اشعار اصلی آمده است»[8]، بنابراین در حین مطالعه ی این چاپ در سال ۱۳۱۲ «هر غزلی را که دور از مشرب صافی تصوف و فقر مولانا می شناخت، به علامتی مشخص می نمود.»[9] پس فروزانفر کاملا بر این امر وقوف داشته است که در دیوان شمس، اشعار دخیل بسیاری وارد شده است؛ همان نظری که مینوی نیز بر آن است:
«…غزل سازی به روال غزل های مولانا در سرزمین روم در میان درویش های مولوی و اولاد و احفاد مولانا متداول شده بود و دو برابر دیوان غزلیاتی که از مولوی مانده است (دیوان کبیر یا دیوان شمس تبریزی) غزلیاتی است که دیگران ساخته و در آنها به شیوه ی مولوی، نام شمس تبریزی را گنجانده اند.» [10]
بر این اساس، هر دو استاد، اذعان دارند که غزل های بسیاری از دیگران، وارد دیوان مولوی و به نام او شده است. این کار در تاریخ ادب فارسی، بی سابقه نیست؛ چرا که بسیاری از افراد ناشناخته، بدین وسیله آثار خود را زنده نگاه می داشته اند و یا گاه کاتبان بی اطلاع به دلیل نزدیکی اشعار، شعری را در دیوانی می گنجانیده اند. در بعضی موارد نیز خود کاتبان، اشعاری بر نظم و نسق دیوانی که کتابت می کرده اند، می سرودند و بدان می افزودند.
جعل شعر برای مولوی توسط صوفیان شیعه
استاد ذبیح الله صفا، شخصیّت برجستهٔ ادبی در ایران معاصر و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» در کتاب تاریخ ادبیات ایران می نویسد :
« مجموع ابیات مثنوی در نسخه های مختلف آن از بیست و شش یا بیست و هفت هزار بیت تا ۳۲۰۰۰ بیت است و معلومست که ابیات الحاقی که بعد از مولوی در آن راه جسته این اختلاف عظیم را در نسخ باعث گردیده است ، و آثار کدامیک از شاعران بزرگ فارسی زبانست که دستخوش چنین تصرفاتی نشده باشد؟
… به مولوی غزلها و اشعاری درعهد صفویه نسبت داده اند که دلالت بر تشیع او می کند و حال آنکه او سنی و فقیه حنفی بود و پیداست که این اشعار که نمونه هایی از آنها را قاضی نورالله در مجالس المومنین آورده، از مجعولات (دراویش و صوفیانِ ) شیعه و مخصوصاً از مخترعات عهد صفوی است.» [11]
استاد مینوی در ادامه، طریقه ی دست یابی استاد فروزانفر را به نسخ، شرح می دهد و کار او را چنین نقد می کند:
«مرحوم فروزانفر، وقتی که در صدد چاپ کردن دیوان شمس تبریزی برآمد، از مردی موسوم به فریدون نافذ اوزلق که مدیر مؤسسه ی تاریخ طب در دانشگاه انقره است، خواهش کرد عکس نسخه ای را برای او بفرستد. فریدون نافذ عکس بزرگترین مجموعه ای از این غزلیات را که می توانست بیابد، گرفته فرستاد [یعنی همان نسخه ی «فذ» ]… بنده عکس سه نسخه ی بسیار معتبر از دیوان شمس از سه کتابخانه ی ترکیه فراهم آورده به طهران فرستادم. نسخه ای از قونیه، نسخه ای از افیون قره حصار و نسخه ای از کتابخانه ی اسعد افندی از استانبول. دو ثلث از غزل هایی که در نسخه ی عکسی فریدون نافذ بود، در این سه نسخه اصلا نیست. رمز این سه نسخه در چاپ مرحوم فروزانفر، قو، قح و عد است و اگر در مجلدات ده گانه ی این کتاب نظر بیندازید و مأخذ غزل ها را که در حاشیه ی پای صفحه ذکر کرده است بخوانید، خواهید دید که بیش تر غزل های مندرج در این دیوان کبیر را قو، قح و عد ندارد. یعنی که از مولانا نیست؛ به دلیل این که سه نسخه ی معتبر قدیم آنها را ندارد. ترجمه ای که آقای گلپینارلی از غزلیات مولانا به ترکی کرده است، از روی نسخه ی اسعد افندی بوده و بنابراین در آن ترجمه هم دو ثلث این غزل ها نیست. نسخه ی چستربیتی که یکی دیگر از مآخذ مرحوم فروزانفر بوده است نیز از همان نسخه های “اوعى و اجمع بوده و بنابراین دارای مبلغ زیادی غزلهای الحاقی مردود و مشکوک فیه است. مرحوم فروزانفر چون آن همه غزل را از روی آن نسخه ی اولی که به دستش رسیده بوده است، توسط آقایان یزدگردی و کریمان نویسانیده بوده، دیگر نخواسته است از آنها چشم بپوشد؛ آنها را با نسخه های دیگر مقابله کرده و ماخذ آنها را در حواشی ذکر کرده است که باز همین کار لااقل این فایده را دارد که از روی آن، ما بدانیم کدام غزلها مورد شک و تردید یا به کلی مردود است.» [12]
در نتیجه بدون مشاهده و بررسی حواشی جناب فروزانفر، نمی توان به تمامی اشعار این چاپ از دیوان شمس، اعتنا و اعتماد نمود و به اشعار آن استناد کرد. از همین روی لازم بود تا با بررسی تعلیقات جناب فروزانفر، مشخص شود که اشعار مذکور(کجائید ای شهیدان خدایی)، در نسخ معتبر خطی دیوان شمس وجود دارد؟ یا از جمله اشعاری است که بعد ها به دیوان مولوی افزوده شده است؟
نتیجه بررسی نهایی
نتیجه بررسی ها این بود که اشعار مورد بحث(کجائید ای شهیدان خدایی)، در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد[13]، و به قول استاد دکتر مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست. تصاویر مربوطه در ادامه درج شده است.
یکی دیگر از اشعاری که برخی از صوفیان شیعه برای اثبات تشیع مولوی از آن استفاده می کنند، ابیاتی است که طلیعه آنها اینچنین است:
ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی ### ای نور چشم عاشقان الله مولانا علی… الی آخر
و
ای مرغ خوش الحان بخوان الله مولانا علی ### تسبیح خود کن بر زبان الّله مولانا علی… الی آخر
جالب است که این اشعار حتی در نسخه فروزانفر (که حدود دو سوم اشعار آن در نسخه های قدیمی و معتبر نیست) هم وجود ندارد. عجیب است که برخی چگونه برای اثبات تشیع مولوی به آن استناد می کنند. [14] برای مطالعه بیشتر در این زمینه به مطالب زیر مراجعه کنید:
■ مذهب مولوی- مولوی شیعه بود یا سنی؟
■ مذهب شمس تبریزی|ستایش و مدح عجیب خلفای اهل سنت
■ بررسی اشعار مولوی در مدح حضرت علی علیه السلام- بخش اول
■ بررسی اشعار مولوی در مدح حضرت علی علیه السلام- بخش دوم
پانویس ها