پیشنهادی:

توهین ابن عربی به حضرت یعقوب علیه السلام و نسبت حیله و کید به ایشان

مدیر سایت
2,084

محیی الدین ابن عربی تبحر ویژه ای در تاویل نصوص دینی، تبدیل و تعویض جایگاه اشرار و نیکان، و توهین و نسبت های ناروا به انبیاء دارد. پیش تر نیز در برخی مطالب این سایت به نمونه هایی از تاویلات عجیب وی اشاره شد.

برای مطالعه مطالبی از این دست، به لینک های زیر رجوع کنید:

ابن عربی و نسبت دادن عدم آگاهی به حضرت ابراهیم (علیه السلام) و هم صدایی با یهود

ابن عربی : حضرت نوح در دعوت امت خود دچار خطا شد!

ابن عربی : کفار همان اولیاء خدا هستند!! – تاویل عجیب آیات قرآن

برخی تأویلات ابن عربى نسبت به آیات قرآن مجید

دفاع ابن عربی از فرعون – فرعون طاهر و مطهر از دنیا رفت!

 

یکی دیگر از اهانت های ابن عربی به انبیاء الهی، مربوط می شود به حکایت رویای حضرت یوسف علیه السلام. ابن عربی در فصّ نهم کتاب خویش، آیه ۵ سوره یوسف: «یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى‏ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً» را نقل می کند. سپس اضافه می کند که یعقوب علیه السلام این کید و مکر را به شیطان نسبت می دهد. او در ادامه انتساب کید به شیطان را برنتافته و آن کید و حیله را با تاکیدی بیشتر به حضرت یعقوب علیه السلام نسبت می دهد:

«ثم برأ أبناءه عن ذلک الکید و ألحقَهُ بالشیطان، و لیس إلا عین الکید؛ ترجمه: سپس (یعقوب علیه السلام)، فرزندانش را از کید و مکر، بریء کرد و آن را به شیطان نسبت داد و این (عمل یعقوب علیه السلام نیز) نیست جز عین حیله گیری و کید [!]» [۱]

محمدعلی موحد شارح فصوص الحکم نیز با شرح و ترجمه عبارات ابن عربی می نویسد:

«یعقوب با این سخن فرزندان خود را از نسبت کید تبرئه کرد و شیطان را گناهکار دانست و حال آنکه یعقوب خود می دانست که شیطان هیچ کاره است و هرچه هست به دست خداست. پس یعقوب خود در این گفته مکر می کرد… » [۲]

قیصری نیز برای اصلاح و توجیه کلام ابن عربی، تمامی شرور را به خداوند نسبت می دهد و عملا عدالت خداوند را نفی کرده و می گوید: «چون شیطان مظهر اسم مضل است، فعل بد را به او نسبت داد و این نسبت هم کید و مکر بود. چه فاعل حقیقی خداست و نه شیطان که مظهر اسم اوست. پس اسناد کید به شیطان خود عین کید بود با یوسف، زیرا یعقوب می خواست تا یوسف ادب بیاموزد و بدی را به حق نسبت ندهد.» [۳]


[۱] ابن عربی، محیى الدین، فصوص الحکم، دار إحیاء الکتب العربیه، قاهره‏، ۱۹۴۶، ج‏۱، ص: ۱۰۰و۱۰۱

[۲] موحد، صمد، ترجمه و تحلیل فصوص الحکم، نشر کارنامه، ۱۳۸۵، ص ۴۶۳

[۳] قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى‏، تهران، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص ۶۸۹

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید