چله نشینی از مواردی است که بسیار مورد توجه طوایف مختلف واقع شده است. عُرَفاء و زهّاد و صوفیه و مرتاضان و برخی عالِمان، هرکدام به نحوی به این مسئله رغبت و … ادامه مطلب
بخش پنجم از مقاله حجت الاسلام داوودی (از محققین و فضلای حوزه علمیه قم) در نقد محتوای کتاب آقای موسوی مطلق (با ویرایش و کمی اضافات)
ابو علی سینا: مؤلف در مورد بوعلی سینا به دوسه داستان که بیشتر به داستانهایی که مادران برای فرزندانشان می خوانند شبیه است بسنده می کند و جالب است ما نفهمیدیم که اهل بیت در آثار ابوعلی سینا دیگر چه مقوله ای است؟ شعری که می آورد نیز بر فرض صحتش جز ابراز حب چیزی را نمی رساند و این در بین اهل سنت نیز بسیار رایج است تا جایی که برخی از علمای سنی کتبی مستقل در مناقب اهل بیت علیهم السلام تالیف کرده اند.
اما برخی انحرافات ابن سینا از این قرار است که علم خداوند به جزئیات را انکار می کند به نحوی که غزالی او را تکفیر می کند، علامه مجلسی می گوید: «ابوعلی در رساله مبدأ و معاد به روحانی بودن معاد اعتقاد دارد، و در شفاء از ترس علماء معاد جسمانی را به صاحب شریعت حواله می دهد.»[۱] عمر را اعقل از امیرالمومنین می داند.[۲] و سفارش به خوردن شراب می کند.[۳]
ابن فارض: مؤلف برای اثبات تشیع او به داستان بدون منبعی اشاره می کند که در جایی یافت نشد، گویا مولف مطلقا به بحث علمی رایج در حوزه های علیمه آگاهی ندارند، بسیاری از نفی و اثباتهایش را حواله به اموری می دهد که ابدا وجه علمی ندارد. با این حال، نویسنده در ابتدا
نقد آیت الله میرباقری به باز کردن دکان حافظ و باباطاهر در مقابل اهل بیت علیهم السلام
به گزارش پایگاه اینترنتی پژوهشی درباره ابن عربی، آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با تاکید بر اهمیت دعا و اینکه دعا از بهترین برنامه ها برای اصلاح نفس انسان است بیان نمود که هیچ کس جز معصومین علیهم السلام نمی تواند سرپرستی و تربیت نفس و روح انسان ها را بر عهده بگیرد. وی همچنین از ترویج اشعار برخی شعرا مانند حافظ و باباطاهر و … در مقابل معارف و ادعیه ماثوره از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام انتقاد کرد.
فایل صوتی سخنرانی استاد میرباقری در نقد ترویج اشعار حافظ و باباطاهر و … در مقابل ادعیه مأثوره از معصومین علیهم السلام
قسمتی از متن سخنرانی استاد میرباقری:
دعا نیازهای ما را فعال میکند و نیازهای ما را تهذیب می کند. نیاز های ما را از غیر خداوند متعال قطع می کند و فلش وجود ما را به طرف خداوند متعال هدایت می کند. لذا دعا اکسیر اعظم است… مس وجود انسان با دعا طلا می شود… اگر کسی اهل دعا شد آدم دیگری می شود. تربیت نفس با دعاست. با دعا شعله های هوس های ناروا را در وجود ما خاموش کرده اند. با دعا شعله محبت به خدا و عشق به قرب و حضور و نجوی را در ما زنده کرده اند. با دعا همه نیازهای ما را به سمت خداوند متعال هدایت کرده اند. با این اوصاف، انسان باید تربیت خود را به چه کسی بسپارد؟ چه کسی نفس انسان را باید در این وادی هدایت کند جز معصوم (علیه السلام)؟ …
اگر نفسی پشت ذکرهای ما نباشد خاصیتی ندارد … اگر انسان می خواهد خود را تربیت کند باید خودش را دست معصوم بسپارد ، دعاهایی که از ناحیه معصوم صادر شده را بخواند. نباید انسان با دیوان حافظ تربیت بشود. کتاب خوبی است. شما اگر با دیوان حافظ مانوس شدید ذیل او حرکت می کنید. اگر فرض بگیریم که او شخصیتی نورانی است، پس حجابی نورانی خواهد بود. شما با آن حجاب سیر می کنید. اگر با بقیه [با غیر معصومین علیهم السلام] راه رفتید خیلی هنر کنند شما را اندازه خودشان [بالا بکشند]… اندازه خودشان هم که نمی توانند شما را زیردست خودشان قرار می دهند. تفاوت هست دیگر خود انسان باید انتخاب کند.
اگر بخواهیم تربیت بشویم و یک روحی ما را حمایت بکند و ما را با دعاها سیر بدهد باید با معصوم (علیه السلام) سیر کنیم. و ادعیه معصومین (علیهم السلام) را بخوانیم و با مناجات های معصومین (علیهم السلام) مانوس باشیم. اگر کسی با صحیفه سجادیه ، صحیفه علویه و مفاتیح و ابوحمزه و سایر ادعیه مانوس بود، تحت تربیت معصوم (علیه السلام) قرار می گیرد.
در جایی دیدم که عزیزی روبروی کعبه در مسجد الحرام نشسته بود، باباطاهر می خواند و اشک می ریخت! هم خوشم آمد هم خنده ام گرفت… اینجا جای مناجات خمسه عشر خواندن هست بنده خدا! کنار کعبه ابوحمزه و مکارم الاخلاق را رها کند، باباطاهر بخواند و گریه کند؟ طیب الله انفاسکم… فقط همین را می توانم بگویم!
…وقتی امام سجاد (علیه السلام) به ما امر فرموده سحر این دعا را بخوانید، اما دأب فرد این باشد که حافظ بخواند و اشک بریزد! طیب الله انفاسکم . تهذیب خواسته های ما و اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم ، هر چیزی را چقدر بخواهیم ، چند بار بخواهیم ، کجای دعا محبت خداوند را بخواهیم ، کجا همه دنیا را زیر پا بگذاریم و بگوییم سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی… کجای دعا به خدای متعال عرض کنیم اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِی حُبّاً لَکَ وَ خَشْیَهً مِنْکَ وَ تَصْدِیقاً لَکَ وَ إِیمَاناً بِکَ وَ فَرَقاً مِنْکَ وَ شَوْقاً إِلَیْکَ اینها را کجا باید بگوییم؟ معصوم (علیه السلام) است که می داند انسان را چگونه سیر دهد تا به مقصد برساند. کدام نیاز را چقدر باید سرمایه گذاری کرد. چگونه باید خوف الهی را در دل زنده کرد؟ چگونه باید رجای به خداوند متعال را در دل زنده کرد؟ این کار معصوم (علیه السلام) است.
جامعه را منحرف نکنیم. طبقه مرجع مقابل اهل بیت علیهم السلام درست نکنیم. اگر بنا بوده تربیت بشویم اهل بیت علیهم السلام باب تربیت را باز کرده اند و تا آخر خط را گفته اند. دکان های متعدد مقابل اهل بیت علیهم السلام درست نکنیم. برای مردم رهزن ایجاد نکنیم. یعنی چه؟ مگر باب را به روی شما بسته اند؟ مگر قرآن و صحف معصومین (علیهم السلام) نیست؟ شما خانه امام سجاد علیه السلام را رها کردید درب خانه کسی دیگر را می زنید و با او اشک می ریزید؟ … (تاریخ سخنرانی: ۹۳/۳/۱۱)
شما باید مولانا و بقیه را در یک ردیف قرار داده و بررسی کنید که آیا به چیزی رسیدهاند؟ دوم اگر رسیدهاند تنها برای خودشان حجت است… هشدارهای من باعث شد که در برخی مراکز محروم شدم و با این همه کتبم یک بار هم جایزه کتاب سال را نگرفتم و الان هم تنها در خانه به فعالیت میپردازم…بنابراین سعدی، حافظ، مولانا و ابنعربی، همه را باید بررسی کرد که آیا رسیدهاند یا نرسیدهاند… ما ابزاری نداریم که بفهمیم مدعیان عرفان به حقیقتی رسیدهاند یا خیر، اما در صورتی که ایشان به چیزی هم رسیده باشند، فردی است و حجیتی برای دیگری ندارد… اگر تفاسیر عرفانی به تاویل نپرداخته و از روش معمول استفاده کنند که از جمله تفاسیر معمولی خواهند بود، اما اگر به خط ابن عربی بیفتند، صد در صد تفسیر به رای هستند و تفاسیر عرفانی همان طور که علامه طباطبائی میفرمود، راه را برای تاویلهای بیبند و بار باز میکنند.
دیدگاه مرحوم علامه محقق علی رجبی دوانی درباره حسين بن منصور حلاج
مرحوم علی دوانی می نویسد:
حسين بن منصور حلاج از مردم بيضاء فارس بوده و در واسط عراق نشو و نما يافته است.
بايد دانست كه به گفته عطار در «تذكرة الاولياء» و جامى در «نفحات الانس» و ساير منابع، اكثر مشايخ صوفيه حسين بن منصور حلاج را از سلك تصوف خارج دانسته اند و نيز در تمام تذكره ها و كتب صوفيه حلاج را سنى مي دانند. ولى به نظر مي رسد كه وى ادعاى تشيع داشته، كه به دروغ مدعى نيابت امام زمان و بابيت بوده است.
نكته ديگر اينكه گروهى از صوفيه نظر به حالات عجيب و ادعاهاى غريب او، گفته اند دو حسين بن منصور بوده؛ يكى
بزرگان عرفان مصطلح (حافظ،مولوی،عطار،شبستری،ابوسعید ابوالخیر و…) و تحقیر عقل و علم – مهدی نصیری
خرد ستیزی و علم گریزی از ویژگی های مدرسه عرفان مصطلح یونانی و صوفیانه (و نه البته مدرسه عرفان قران و اهل بیت علیهم السلام) است. خرد ستیزی عرفان مصطلح گاه در ایجاد تقابل بین عقل و عشق و تحقیر عقل در برابر عشق جلوه گر می شود و گاه در ستایش از مستی و لایعقلی رخ می نماید.
به عنوان نمونه برخی از ابیات حافظ در تحقیر عقل چنین است: