پیشنهادی:

بازتاب سماع مولوی در قونیه و واکنش وی به اعتراضها

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۵ |بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

واکنش گروه های مختلف به سماع مولوی در قونیه

با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و به رغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.

حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.

مناقب العارفین نقل میکند :

«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبول بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »

همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :

«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »

جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :

«ای دریغا ! اهل قونیه از

ادامه مطلب

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۳ | رقص و سماع عریان

رقص و سماع عریان مولوی

سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان مجالسی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

انرژی جنبشی و میلِ شدید او نسبت به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!

نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!

مولوی در سماع از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.

آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، مولوی را راضی نمی کرد، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴

چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و

ادامه مطلب

آیت‌الله‌ نوری همدانی:…در کتاب شعر مولوی انحرافات بسیاری وجود دارد…

آیت‌الله‌ نوری همدانی: کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب انحرافات بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد. ایسکانیوز: ‌آیت‌الله‌ … ادامه مطلب

آیت‌ الله صافی : افرادیکه کنگره مولوی را برگزار کرده اند،از امام زمان (عج) خجالت بکشند

آیت‌ الله لطف الله صافی گلپایگانی: افرادی که کنگره بزرگداشت مولوی را در ایران برگزار کرده ­اند ، باید از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خجالت بکشند

آيت الله العظمي صافي گلپايگانيآیت الله صافی گلپایگانی برگزاری مراسم بزرگداشت مولوی در تهران و دیگر شهرهای کشور را محکوم کرد.

به گزارش خبرگزاري فارس، آیت‌الله لطف الله صافی گلپایگانی در دیدار برگزار کنندگان کنگره علامه بلاغی گفت:

ادامه مطلب

مولوی و تبرئه ی ابن ملجم|ابن ملجم آلت حق بود و نباید ملامت شود

دفاع مولوی از ابن ملجم مرادی | حضرت علی علیه السلام ابن ملجم را شفاعت خواهند نمود

مولوی، “ابن ‏ملجم” (شکافنده شریان‏های مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام) را ، آلت حق مى ‏شمارد، و بزرگ جنایت او را غیر قابل طعن و ملامت مى ‏داند و اینچنین از زبان امیر عالم وجود، خطاب به “ابن‏ ملجم” مى‏ سراید :

من همى‏ گویم برو جف القلم ### ز آن قلم بس سر نگون گردد علم‏

هیچ بغضى نیست در جانم ز تو ### ز آن که این را من نمى‏ دانم ز تو

آلت حقى تو فاعل دست حق ### چون زنم بر آلت حق طعن و دق‏ [۱]

وی همچنین از زبان امام علی (علیه السلام) خطاب به ابن ملجم می گوید:

لیک

ادامه مطلب

نگاه عجیب مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین و واقعه کربلا

موضع مولوی و شمس تبریزی درباره عزاداری عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام

انحراف مولوی از موضع اهل بیت علیهم السلام درباره کربلا

مقدمه

واقعه دردناک و شگفت آور عاشورا از وقایع متواتر تاریخ اسلام است که حکایت از انحراف عظیم امت اسلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد. اهمیت این واقعه به اندازه ای بوده که همواره عالمان و اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی در دوران و زمانهای مختلف اثار مستقل و غیر مستقلی در این باب نگاشته‌ و به بررسی و تحلیل این واقعه و علل وقوع این فاجعه و درس آموزی و عبرت گیری از آن پرداخته اند و خطبا و وعاظ نیز در طول تاریخ همواره بر تریبونها و منابر جانفشانی عده ای اندک برای بقاء اسلام را وصف کرده و درباره پاسداشت این روز مهم سخن رانده اند.

اشعار مولوی درباره امام حسین علیه السلام

جلال الدین مولوی بلخی نیز از این قافله عقب نمانده و اشعاری در این باب سروده است. جلال الدین بلخی در دفتر سوم مثنوی به سرزمین کربلا و رفتن به آنجا اشاره می‌کند و در دفتر ششم در قالب حکایتی به ترسیم عزدارای امام حسین علیه السلام پرداخته و سپس آن را به نقد کشیده است. برای بررسی این اشعار سزاوار است نخست اشاره ای به متن این اشعار داشته باشیم. جلال الدین در دفتر ششم چنین سروده است :

روز عاشورا همه اهل حلب ### باب انطاکیه اندر تا به شب‏

گرد آید مرد و زن جمعى عظیم ### ماتم آن خاندان دارد مقیم‏

ناله و نوحه کند اندر بکا ### شیعه عاشورا براى کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان ### کز یزید و شمر دید آن خاندان‏

نعره ‏هاشان مى‏رود در ویل و وشت ### پر همى‏ گردد همه صحرا و دشت‏

یک غریبى شاعرى از ره رسید ### روز عاشورا و آن افغان شنید

شهر را بگذاشت و آن سو راى کرد ### قصد جستجوى آن هیهاى کرد

پرس پرسان مى‏شد اندر افتقاد ### چیست این غم بر که این ماتم فتاد

این رئیس زفت باشد که بمرد ### این چنین مجمع نباشد کار خرد

نام او و القاب او شرحم دهید ### که غریبم من شما اهل دهید

چیست نام و پیشه و اوصاف او ### تا بگویم مرثیه ز الطاف او

مرثیه سازم که مرد شاعرم ### تا از اینجا برگ و لالنگى برم‏

آن یکى گفتش که هى دیوانه‏اى ### تو نه‏اى شیعه عدوى خانه‏اى‏

روز عاشورا نمى‏دانى که هست ### ماتم جانى که از قرنى به است‏

پیش مومن کى بود این غصه خوار ### قدر عشق گوش عشق گوشوار

پیش مومن ماتم آن پاک روح ### شهره‏تر باشد ز صد طوفان نوح‏

نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه‏ ى حلب‏

گفت آرى لیک کو دور یزید ### کى بدست این غم چه دیر اینجا رسید

چشم کوران آن خسارت را بدید ### گوش کران آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا

پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### ز انکه بد مرگى است این خواب گران‏

روح سلطانى ز زندانى بجست ### جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست‏

چون که ایشان خسرو دین بوده ‏اند ### وقت شادى شد چو بشکستند بند

سوى شادُروان دولت تاختند ### کنده و زنجیر را انداختند

روز ملک است و گش و شاهنشهى ### گر تو یک ذره از ایشان آگهى‏

ور نه‏اى آگه برو بر خود گرى ### ز انکه در انکار نقل و محشرى‏

بر دل و دین خرابت نوحه کن ### که نمى‏بیند جز این خاک کهن‏

ور همى ‏بیند چرا نبود دلیل ### پشت دار و جان سپار و چشم سیر

در رخت کو از مى دین فرخى ### گر بدیدى بحر کو کف سخى‏

آن که جو دید آب را نکند دریغ ### خاصه آن کاو دید آن دریا و میغ [۱]

جلال الدین در دفتر سوم اشعار دیگری سروده و می گوید:

هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا

که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [۲]

برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:

کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [۳]

البته این بیت در نسخه نیکلسون یافت نشد و

ادامه مطلب