پیشنهادی:

آیا شمس تبریزی همان امام زمان علیه السلام است!!؟

تفاوت امام زمان (علیه السلام) شیعیان و امام صوفیان

مقالاتی در یکی از نشریات معتبر به چاپ رسیده بود که یکی از مشایخ تصوف و عرفان “شمس تبریزى” را ـ که راه و اعتقادی جدا از شاه‏راه هدایت عقل و قرآن و اهل بیت علیهم‏السلام دارد ـ بر عرش سلطنت و ابهت و جلال و عظمت خورشید جان‏فروزی نشانده بود که شمسِ گیتى ‏فروز فلک، شمع مرده ایوان “نورٌ علی نور” او هم به حساب اندر نیست. آنچه بر شگفتی مى ‏افزاید این است که مجله چاپ کننده مقاله معترف است که نظریه ی ارائه شده در آن نوشته، چنانچه از طرف غیر شخص مؤلف آن ـ که مجتهد معرفی شده ‏اند ـ ابراز مى‏ شد به چاپ و نشر آن اقدام نمى‏ کرد!!

این مطلب ظاهرا تصریح در این معناست که مجله با سابقه ‏ای چون کیهان فرهنگی روش علمی و برهانی را کنار نهاده و بجای تأمل در اتقان و استحکام استدلالات، توجه را به فرد و عناوین علمی معطوف داشته و شخصیت نویسنده را مورد توجه قرار مى‏ دهد و این موردی است که با کمال احترام باید گفت: جای گلایه دارد!

گر چه در پاسخ هر یک از دلیل‏های ابراز شده در مقاله، ده‏ها دلیل قطعی و روشن وجود دارد، ولی بر آن شدیم که از همه آن‏ها چشم بپوشیم، چرا که در این نگاه گذرا بیشتر به ضروریات و مسلماتی اشاره مى ‏کنیم که بیان ادله آن از حوصله بحث خارج است. مقاله‏ های مورد اشاره بر این ادعاست که:

“شمس تبریزى”، معشوق و معبود و پیر و مرشدِ ملا محمد بلخی رومی مشهور به “مولوى“، در کلمات خود و مریدش دارای اوصافی نمایانده شده است که بر اساس آن مى ‏توان گفت: شخصِ او کسی جز امام زمان شیعیان نیست

ادامه مطلب

نگاه عجیب مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین و واقعه کربلا

موضع مولوی و شمس تبریزی درباره عزاداری عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام

انحراف مولوی از موضع اهل بیت علیهم السلام درباره کربلا

مقدمه

واقعه دردناک و شگفت آور عاشورا از وقایع متواتر تاریخ اسلام است که حکایت از انحراف عظیم امت اسلام پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد. اهمیت این واقعه به اندازه ای بوده که همواره عالمان و اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی در دوران و زمانهای مختلف اثار مستقل و غیر مستقلی در این باب نگاشته‌ و به بررسی و تحلیل این واقعه و علل وقوع این فاجعه و درس آموزی و عبرت گیری از آن پرداخته اند و خطبا و وعاظ نیز در طول تاریخ همواره بر تریبونها و منابر جانفشانی عده ای اندک برای بقاء اسلام را وصف کرده و درباره پاسداشت این روز مهم سخن رانده اند.

اشعار مولوی درباره امام حسین علیه السلام

جلال الدین مولوی بلخی نیز از این قافله عقب نمانده و اشعاری در این باب سروده است. جلال الدین بلخی در دفتر سوم مثنوی به سرزمین کربلا و رفتن به آنجا اشاره می‌کند و در دفتر ششم در قالب حکایتی به ترسیم عزدارای امام حسین علیه السلام پرداخته و سپس آن را به نقد کشیده است. برای بررسی این اشعار سزاوار است نخست اشاره ای به متن این اشعار داشته باشیم. جلال الدین در دفتر ششم چنین سروده است :

روز عاشورا همه اهل حلب ### باب انطاکیه اندر تا به شب‏

گرد آید مرد و زن جمعى عظیم ### ماتم آن خاندان دارد مقیم‏

ناله و نوحه کند اندر بکا ### شیعه عاشورا براى کربلا

بشمرند آن ظلمها و امتحان ### کز یزید و شمر دید آن خاندان‏

نعره ‏هاشان مى‏رود در ویل و وشت ### پر همى‏ گردد همه صحرا و دشت‏

یک غریبى شاعرى از ره رسید ### روز عاشورا و آن افغان شنید

شهر را بگذاشت و آن سو راى کرد ### قصد جستجوى آن هیهاى کرد

پرس پرسان مى‏شد اندر افتقاد ### چیست این غم بر که این ماتم فتاد

این رئیس زفت باشد که بمرد ### این چنین مجمع نباشد کار خرد

نام او و القاب او شرحم دهید ### که غریبم من شما اهل دهید

چیست نام و پیشه و اوصاف او ### تا بگویم مرثیه ز الطاف او

مرثیه سازم که مرد شاعرم ### تا از اینجا برگ و لالنگى برم‏

آن یکى گفتش که هى دیوانه‏اى ### تو نه‏اى شیعه عدوى خانه‏اى‏

روز عاشورا نمى‏دانى که هست ### ماتم جانى که از قرنى به است‏

پیش مومن کى بود این غصه خوار ### قدر عشق گوش عشق گوشوار

پیش مومن ماتم آن پاک روح ### شهره‏تر باشد ز صد طوفان نوح‏

نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه‏ ى حلب‏

گفت آرى لیک کو دور یزید ### کى بدست این غم چه دیر اینجا رسید

چشم کوران آن خسارت را بدید ### گوش کران آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا

پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### ز انکه بد مرگى است این خواب گران‏

روح سلطانى ز زندانى بجست ### جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست‏

چون که ایشان خسرو دین بوده ‏اند ### وقت شادى شد چو بشکستند بند

سوى شادُروان دولت تاختند ### کنده و زنجیر را انداختند

روز ملک است و گش و شاهنشهى ### گر تو یک ذره از ایشان آگهى‏

ور نه‏اى آگه برو بر خود گرى ### ز انکه در انکار نقل و محشرى‏

بر دل و دین خرابت نوحه کن ### که نمى‏بیند جز این خاک کهن‏

ور همى ‏بیند چرا نبود دلیل ### پشت دار و جان سپار و چشم سیر

در رخت کو از مى دین فرخى ### گر بدیدى بحر کو کف سخى‏

آن که جو دید آب را نکند دریغ ### خاصه آن کاو دید آن دریا و میغ [۱]

جلال الدین در دفتر سوم اشعار دیگری سروده و می گوید:

هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا

که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [۲]

برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است:

کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [۳]

البته این بیت در نسخه نیکلسون یافت نشد و

ادامه مطلب

اصرار شمس تبریزی به جسارت و توهین بر حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام

جسارت و توهین شمس تبریزی و پایین شمردن مقام حضرت فاطمه علیهاسلام + مستندات

“شمس تبریزى”، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، و یکتا کفو امیر عالم آفرینش، حضرت فاطمه زهرا علیها سلام را خوار و پست شمرده و ضمن اهانت صریح به ایشان، عبادت ام الائمه علیهم السلام را ناشی از محبت و شوق نمی داند و چنین مى‏ گوید:

ادامه مطلب