کتاب سرّ فاش (نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود) به همت مجموعه “مطالعات شیعی” رونمایی و منتشر گردید.
کتاب حاضر که رساله دکتری آقای محمدعلی صابری بوده، تحقیق و تتبعی کمنظیر پیرامون مستندات قرآنی و روایی مورد استفاده فلاسفه و عرفا است که ضمن بررسی اقوال ایشان به بررسی سندی و متنی، و معناشناسی این مستندات میپردازد. کتاب حاضر جامعترین نوشتاری است که در بررسی مستندات قائلین به وحدت وجود منتشر شده است.
برای مشاهده قیمت و خرید آنلاین کتاب روی این لینک کلیک کنید.
انگاره «وحدت وجود» که در عرفان مطرح است به چه معناست؟ نتایج منطقی این انگاره کدامند؟ عرفای دوره اسلامی چه دلایلی از قرآن و روایات برای آن آوردهاند؟ و چه کسانی به ترتیب تاریخی چنین دلایلی را مطرح کردهاند؟ دلالت آیات و روایات ادعا شده بر این انگاره و نیز اعتبار سندی آن روایات چگونه است؟ دلیل عقلی یا شهودی بر این انگاره چیست؟ نسبت این انگاره با عقیده توحید دینی چیست؟ همان است به زبانی دیگر؟ یا با آن در تضاد است؟
در کتاب «سرّ فاش» تلاش شده به این پرسش ها پاسخی در خور اهل پژوهش داده شود.
در پشت جلد، درباره این اثر چنین آمده است:
وحدت وجود یعنی در دار هستی یک وجودِ حقیقی بیشتر نیست که همان خداست چنان که گفتهاند: لیس فی الدّار غیره دَیّارٌ؛ و هرچه غیر او در نظر آید چیزی جز تجلی و نمایش ذات او نیست.
پیدا است که با چنین نگاهی به هستی، «خود» عارف که انسان کاملش نیز نامند همان خداست که بدین قالب ظهور و تجلی کرده است.
این انگاره که گذشتهای بسیار کهن در سرزمینهایی چون هند دارد، پس از ظهوری جسته و گریخته در عالم اسلامی به وسیله کسانی چون حلاج و بایزید، با ابن عربی (م ۶۳۸ق) _که پدر عرفان اسلامیاش خوانند_ و کسانی از پیروان مکتب او همچون سید حیدر آملی (زنده در ۷۸۷ق) بازتابی بسیار گسترده در آثار عرفانی دوره اسلامی یافت، تا اینکه با ظهور ملاصدرا (م ۱۰۵۰ق) و حکمت متعالیهاش، _که زبانی علمنماتر از عرفان داشت_ فلسفه را نیز بهگونه تمام فتح نمود؛ و هسته مرکزی عرفان و فلسفه اسلامی، وحدت وجود و خودخدابینی شد و بس! تا جایی که گفتهاند:
تاریخ تعقل اسلامی، پانوشت بر «أناالحق» منصور حلاج است.
هر چه هست با اینهمه گفتارها و نوشتارهای اهالی عرفان در گذر این قرنها به ویژه در روزگار ما و نیم قرن اخیر دیگر نباید وحدت وجود را سرّی از اسرار دانست! آنهم سرّی والا که در بیان نیاید و بر قلم نشاید! که اگر این بود اینهمه فاشگویی و اینهمه شرح و بیان آن از سوی صاحبانش، با زبانی عامیفهم و عالِمدوست، در قالب نظم و نثر و از همه مهمتر با آویختن به کتاب خدا و درآمیختن با روایات منسوب به حجتهای خدا روا نبود…
به هر روی، حال که این «سرِّ فاش» را بیپروا گفتند و نوشتند، گریزی نیست از اینکه نقدهای بیپرده آن را نیز بشنوند و ببینند.
امید که جویندگان معرفت را گوارا افتد!
کتاب «سرّ فاش» رساله دکتری آقای صابری در نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود است که شهریور۹۷ دفاع شده بود. گفتنی است که این اثر ارزشمند با حضور اساتید، دکتر محمدرضایی (استاد فلسفه دانشگاه تهران و داور رساله)، حجت الاسلام دکتر غفاری (مدیرگروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) و مولف، آقای دکتر محمدعلی صابری رونمایی گردید.
گزارشی از محتویات کتاب سرّ فاش (نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود)
می توان گفت که این اثر، جامعترین پژوهش تازهنشر در نقد مستندات نقلی فلاسفه و عرفا در موضوع وحدت وجود، با بررسیهای سندی، متنی، و مفهومشناسی است.
خلاصه نتایج
الف. نتایج گریزناپذیر انگاره «وحدت وجود»
لوازمی همچون نفی آفرینش، متجزی دانستن خداوند، پرستش غیر خدای یگانه و جبرگرایی با اصول معرفتی ادیان توحیدی در تضاداند.
ب. نُه آیه مورد استناد وحدتوجودیها
هیچ یک از این مشهورترین مستندات قرآنی صراحت و حتی ظهور عرفی در دلالت بر این انگاره ندارند. خلاصه تفسیر مشهور از این آیات:
- آیه «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر»: ازلی و ابدی بودن خداوند و نیز قدرت و علم او.
- آیه «فَثَمَّ وَجهُ الله»: قبله نماز، یا حضور علمی، قدرتی، تدبیری و حِکمی خداوند در همه جا.
- کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَه»: نابودی و فنای موجودات و بقای ذات خداوند یا نابودی هر عملی جز آنچه رضای خدا از آن اراده شود.
- آیه «أنَّه الحَقُّ»: نشان دادن نشانههای قدرت و حکمت و علم خداوند در مخلوقات که دلالت میکنند خداوند و وجود او حق است. یا نشان دادن آثارِ حوادث گذشته یا خبر دادن از حوادث آینده که اثبات میکنند رسول خدا و قرآن حقاند.
- آیه «وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ»: اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و …) از سوی خداوند یا امدادهای الهی (نزول ملائکه و …) در رخدادی خاص.
- آیه «إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعون»: بعث و نشور و رجوع به امر و حکم و ثواب و عقاب خداوند در آخرت.
- آیه «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ مَا کُنتُم»: علم و آگاهی خداوند به بندگان و یا قدرت و تسلط او بر آنها.
- آیه «حَبلُ الوَرید»: علم یا سلطه خدا نسبت به بندگانش.
- آیه «بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»: احاطه علم یا قدرت خدا نسبت بندگان.
ج. بررسی سندی مهمترین مستندات روایی وحدت وجود
نتایج پژوهش:
- حدیث «کنز مخفی»: در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است.
- حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچ یک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمدبنواسع، حلاج، امیرالمؤمنین، خلفای سهگانه و دیگران منسوب است.
- حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابنطاوس بیسند نقل شده است. [عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.]
- حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچیک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد.
- حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچ یک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کردهاند. البته بخش دوم به تنهایی ـ و بدون بخش اول ـ در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدتوجودیها افاده میکند.
- حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است.
- بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابنعطاءالله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخههای اقبال سید-بنطاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیهالسلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانستهاند.
- روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شدهاند و هر چند سندی صحیح ـ بنا بر اصطلاح پسینیان ـ برای تکتک این احادیث یافت نمیشود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری همچون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان میکنیم.
- روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شدهاند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست.
د. بررسی متن و مضمون روایات مورد استناد برای وحدت وجود
جز یک یا دو مورد از متون جعلی و غیر حدیثی، سایر متون، دلالتی روشن بر وحدت وجود نداشتند. خلاصه این نتایج به تفکیک متون:
- متن «کنز مخفی»: به نظر میرسد گوینده متن «کنز مخفی» خواسته است که بگوید: خدا موجودی با ارزش و والامقام بود که پیش از آغاز خلقت ناشناخته بود آنگاه اراده کرد که شناخته شود پس مخلوقاتی بیافرید که چنین شود. متن «کنز مخفی» در معنای وحدت وجود و تجلی ذات خدا صراحتی ندارد بلکه مجموع تعابیر آن بر خلاف این معناست؛ چرا که صراحتا سخن از دوگانگی خدا و خلق است نه وحدت آنها؛ صحبت از خلقت و ایجاد است و نه تجلی ذاتی؛ اشاره به حالت نبودِ مخلوقات پیش از آفرینش آنها توسط خداوند دارد و نه همراهی همیشگی و ذاتی آنها با خداوند.
- متن «رأیت الله فیه»: دلالت یک یا دو شکل از پنج شکل نقل شده آن (با فیه و شکل ترکیبی) بر وحدت وجود بعید نیست هر چند بر معانی دیگر نیز قابل حملاند. سه شکل دیگر (با قبله، بعده و معه) دلالتی بر وحدت وجود ندارند.
- حدیث «لا هو الا هو»: معنای مورد نظر وحدتوجودیها از نظر ادبی اشتباه است چرا که لا را به معنای نفی جنس گرفتهاند در حالی که صحیح نیست و این لا معنای نفی ساده میدهد و معنای عبارت چنین میشود: ای کسی که او نیست جز او. و منظور از این تعبیر شبیه نداشتن خداوند و لزوم شناخت او به خودش ـ نه به غیرش ـ میباشد.
- حدیث «حبل»: هر چند معنای ابتدایی آن حضور ذات خداوند در همه جاست اما همین هم غیر از وحدت وجود و یکی بودن خدا و موجودات است. عالمان سنی این حدیث را بر علم خداوند نسبت به هرچیز و هرجا حمل کردهاند.
- متن «و هو الآن کما کان»: میتواند به معنای نفی خلقت و نفی وجودی غیر از خدا و به معنای همهخدایی باشد و نیز میتوان آن را به معنای برتری ذاتی خداوند و همرتبه نبودن چیزی با او پیش از خلقت و پس از آن دانست.
- حدیث «قرب نوافل»: کنایی و مجازی بودن معنای آن از نظر عرف اهل زبان امر روشنی است. همچون پدری که به فرزند خود میگوید اگر حرف مرا گوش کنی من دست و پای تو میشوم، چشم و گوش تو میشوم، خداوند مهربان نیز پاداش نوافل بنده را با یاری رساندن ویژه به او در ادراکات و اعمالش میدهد و توفیقاتی در بینش و عمل به او میبخشد که دیگران ندارند.
- بخش الحاقی دعای عرفه: گرچه تصریحی به وحدت وجود و عینیت خدا و خلق ـ از جنس تصریحات ابنعربی و حیدر آملی و مانند ایشان ـ ندارد اما برخی مقدمات یا لوازم این انگاره همچون تجلی ذاتی خدا در خلق، شناخت خدا با شهود، و تخطئه استدلال عقلی در اثبات خدا از آن برداشت میشود
- روایات «داخل فی الاشیاء»: دلالتی بر وحدت وجود ندارند بلکه مفروض آنها وجود خدا و موجوداتی غیر از خدا و تبیین رابطه این دو است. دستهای از این روایات آشکارا دخول و خروج خدا در موجودات را نفی میکنند و او را بالاتر از این اوصاف و ارتباطات ذاتی با مخلوقات میدانند؛ و اما آن دسته از این روایات که خدا را داخل و خارج از موجودات میدانند معانی تأویلی همچون علم خدا به درون موجودات و علو ذاتی و برتری صفاتی خدا از موجودات را اراده کردهاند.
- روایات «ظلّ»: به معنای عالم ذر و نیز گذرا و فانی بودن دنیا اشاره دارند و ربطی به وحدت وجود و اصطلاحاتی چون ماهیات امکانی ندارند.
بر این اساس، معتبرترین مستندات روایی وحدت وجود ارتباط مضمونی با این انگاره ندارند، بلکه بعضاً صریحِ در کثرت هستند، و در برابر مستندات صریح در وحدت وجود، آشکارا نامعتبرند.