در کتاب شریف کافی نقل گردیده است که: سفیان ثوری[1] که در مدینه می زیست بر امام صادق وارد شد. امام را دید جامه ای سپید و بسیار لطیف- مانند پرده نازکی … ادامه مطلب
مذهب بزرگان عرفان و تصوف چه بود؟ اقطاب صوفیه شیعه بودند یا سنی؟ پاسخ به این پرسش از مسائل مهمی است که می تواند راهنمای خوبی در بررسی آراء و عقائد صوفیه و تحقیق در این زمینه باشد. با مروری مختصر بر آثاری که در شرح حال صوفیه تألیف شده، به وضوح مشاهده می شود که در قرون اولیه، همه صوفیان از اهل سنت بوده، و اصولا تصوف در بستر اهل سنت، نشو و نما کرده است. موارد زیر، شواهدی بر این ادّعاست:
حسن بصری (م – ۱۱۰ ق)، رییس قدریه بصره بود[۱]. وی عدالت و سیره دو خلیفه بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را می ستود[۲] و قتل عثمان را محکوم می کرد و کشندگان عثمان را کافر میدانست.[۳]
به نقل محمّد بن علی کراجکی (م ۴۴۹ ق) در «التعجب»، حسن بصری، ولایت اهل البیت علیهم السلام را نپذیرفت.[۴] وی از مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگهای جمل و صفین و نهروان بود و به حضرت اعتراض می کرد که چرا خون مسلمانان را به زمین ریخته است.[۵]
حسن بصری، همچنین ولایت حسن بن علی علیهما السلام را نپذیرفت.[۶]
به نقل محمّد بن جریر طبری (م ۳۲۶ ق) امامی مذهب در «المسترشد»، حسن بصری، ولایت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را
در اینکه عبدالقائم شوشتری و موسوی مطلق از صوفیان حوزوی عصر ما هستند، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. کافی است کمی با مبانی صوفیان متقدم و مطالب و آثار آنان آشنا باشیم و سپس سخنان و آثار این دو را با سران صوفیه مقایسه کنیم. خواهیم دید که مطالب این دو همان مطالب صوفیه است که در پوشش عرفان شیعی و معنویت اصیل اسلامی به جوانان ناآگاه و غیرمتخصص عرضه می شود.
عبدالقائم شوشتری از مدافعین تصوف و مدعیان عرفان در حوزه علمیه درباره احادیث ذم صوفیه می گوید:
«این احادیث همگی جعلی است و در قرن یازدهم توسط برخی از اخباریان در مشهد در جریان نزاع با صوفیه جعل شده و در کتابی افزوده گشته و به نام مقدس اردبیلی با عنوان حدیقه الشیعه معرفی گشته است و هیچ حدیث قابل توجهی در نقد فلسفه یا تصوف در هیچ کتاب معتبر یا غیر معتبر شیعی وجود ندارد مگر همین یک جلد کتاب جعلی که یقیناً ساخته قرن یازدهم است. با این حال بزرگان تفکیک چون از جعلی بودن این احادیث مطلع نبوده اند به واسطه خواندن این احادیث طلاب را به اشتباه به اولیاء الهی بدبین می نموده اند…»
این دفاع صریح از صوفیه و بیان چنین مطالبی از یک حوزوی مدعی عرفان بسیار عجیب است. چگونه وی صوفیان را از اولیاء الهی می داند در صورتی که بسیاری از آنها از عامه و مخالفان اهل بیت علیهم السلام بوده اند و توسط اهل بیت علیهم السلام مورد طرد و لعن واقع شده اند! (که در ادامه به نمونه هایی از آن اشاره خواهد شد) . چه کسانی جز امثال حسن بصری، حلاج و مولوی در کتاب حدیقه الشیعه (که مورد تایید محدثین بزرگ شیعه می باشد) مذمت شده اند؟ آیا حلاج ، حسن بصری و … از اولیاء الهی می باشند؟ آیا شایسته است که کسی در کسوت روحانیت شیعه، دشمنان اهل بیت علیهم السلام را اولیاء الله بنامد؟!
بسیاری از روایات نقد تصوف از کتب متقدم شیعه (قرن 4 و 5) نقل شده است و کثرت روایات اهل بیت علیهم السلام در نقد تصوف و مخالفت های شدید علما و محدثین بزرگ شیعه با سران تصوف و عقائد انحرافی آنها بر اهل علم و تحقیق پوشیده نیست که در این مقال تنها به بخشی از آنها اشاره خواهد شد .
می توان مطالب مذکور را به سه گروه کلی دسته بندی نمود :
1- مذمت اصطلاح صوفي و صوفيه در روايات معصومين علیهم السلام . 2- مذمت عقايد و اعمال صوفيه در روايات معصومين علیهم السلام و تاليفات عالمان متقدم شيعه. 3- مذمت سران تصوف در روايات معصومين علیهم السلام و تاليفات عالمان متقدم شيعه.
به دلیل کثرت مطالب ، به صورت کوتاه و مختصر به آنها اشاره می شود :
1- مذمت اصطلاحات «صوفي» و «صوفيه» در روايات معصومين علیهم السلام:
پيامبر گرامي اسلام صلوات الله عليه و آله در حديثي طولاني ضمن