پیشنهادی:

احمد غزالی و شکل گیری شیطان پرستی در میان یزیدیان جزیره – رسول رضوی

بسم الله الرحمن الرحیم احمد غزالی و شکل گیری شیطان پرستی در میان یزیدیان جزیره درجه علمی: علمی-پژوهشی | نویسنده: رسول رضوی [1] چاپ شده در: مجله نقد و نظر، دوره 26، شماره … ادامه مطلب

کتاب “تصوف و مسأله شریعت” تالیف سید علیرضا موسوی منتشر شد

کتاب حاضر مفصل ترین و جامع‌ترین تحقیقی است که تاکنون درباره موضوع شریعت در تصوف نگارش شده است. این اثر، دیدگاه صوفیان (از تمام نحله ها و مکاتب) درباره شریعت و احکام … ادامه مطلب

دیدگاه آیت الله سید عز الدین زنجانی درباره ابن عربی، غزالی و مولوی

نقد مولوی، ابن عربی و غزالی توسط شاگرد برجسته علامه طباطبایی (آیت الله سید عز الدین زنجانی)

مرحوم آیه الله سید عز الدین زنجانی قدس سره (شاگرد برجسته علامه طباطبایى) در تفسیر سوره حمد خود می‌نویسند:

«این فخر رازی و آن ابن عربی، آن هم غزالی و هم چنین مولوی و امثال او، به قدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق‌ترین ضلالت‌هاست. اینها هم در علم و هم در ریاضت تلاش کرده‌اند، گاهی هذیان‌های عجیبی می‌گویند و تعریف‌های فراوانی از دشمنان خدا، مانند طلحه، زبیر و معاویه می‌کنند.

خواجه نصیر الدین طوسی می‌گوید: «و أمّا من حارب علیّاً کفر؛ آنان که با علی (علیه السلام) جنگیدند فاسق نیستند، بلکه کافرند».

از آنچه گفته شد چنان نتیجه می‌گیریم که تنها در اثر ریاضت و بدون شناخت امام، انسان به درجه امثال طلحه، زبیر و معاویه می‌رسد. بنا بر این غیر از تمسک به امام معصوم هیچ گاه به صراط مستقیم راه نخواهیم یافت.» (تفسیر سوره مبارکه حمد، تألیف سید عز الدین زنجانی، ص ۱۳۹)

+ همچنین ببینید: ابراز ارادت ویژه مولوی به معاویه در کتاب مثنوی

 

در فایل ویدئویی که از ایشان منتشر شده نیز درباره انحرافات مولوی می گویند:

«به اعتقاد من و تمام متدینین، ملای رومی اشتباه عجیبی دارد که همه حسنات او را از بین برده و از اوج به پایین انداخته است. مانند: اعتقاد به

ادامه مطلب

استقبال همجنس بازان و گروه های رقص و موسیقی آمریکا از مثنوی مولوی

علی دهباشی در کتاب تحفه های آن جهانی گزارش جالبی درباره گرایش همجنس بازان و گروه های رقص و موسیقی آمریکا به مثنوی مولوی ارائه می دهد.

علی دهباشی گزارش خویش را از کتاب Franklin D. Lewis ، استادیار دانشگاه اموری آمریکا نقل می کند. او به نقل از حسن لاهوتی می گوید: «مالک کوکاکولا ثروت بی کران خود را به این دانشگاه وقف کرده است و بخشی از این ثروت صرف اداره کردن بخش مطالعات خاورمیانه آن می شود»

اینکه انگیزه غربیان و آمریکائی ها از صرف هزینه های گزاف و مطالعات گسترده پیرامون اسلام و ابعاد مختلف آداب و سنن اسلامی و ترویج و گسترش یک خوانش و قرائت از اسلام (اسلام صوفیانه) چیست خود نیازمند مقاله ای مجزاست. اجمالا لازم به ذکر است که بر اساس قرائن و شواهد تاریخی، شکست های مسیحیان در جنگ های صلیبی و در نبرد با مسلمانان، سبب شد تا آنها به حملات و نبرهای فکری و فرهنگی بیندیشند و تمهیدات این نبرد را فراهم نمایند. طبیعتا پیش نیاز و مقدمه این نبرد فرهنگی، اسلام شناسی و مطالعه درباره مذاهب و تفکرات اسلامی و اقوام و ملل مسلمان است.

با این مقدمه، گزارش دهباشی پیرامون مولوی و نفوذ تفکرات وی در دنیای امروز غرب را ادامه می دهیم. وی متذکر می شود که اشعار مولوی از پرفروش ترین کتاب های آمریکا شده است: «اشعار جلال الدین رومی، چنانکه نشریه کریسچین ساینس مانیتور christian science monitor اخیرا اعلام کرده است(مقاله پشت جلد به قلم الکساندرا مارکس، ۲۵ نوامبر ۱۹۹۷)، در ایالات متحده آمریکا به صورت پرفروش ترین کتاب شعر درآمده است.»

او در ادامه می نویسد:

متاسفانه، عاشقان مکتب همجنس پرستی… شعر رومی را هم مذاق خود یافته اند.

در خیابان لافایت نیویورک سیتی… همراه کوبه طبل آهنگ هایی که در فضا می پیچد و گاهی با موسیقی راک و اشعار رومی (مولوی) مخلوط می شود، به تمرینات بدنی توام با استنشاقات روحانی می پردازند.

خانم بکر و گروه رقص او با الهام از سنت درویشان چرخ زن، تابحال دو برنامه رقص حامل داستان اجرا کرده اند، یکی مخصوص رقص یک نفره و دیگری پنج نفره که بخشی بود از برنامه ای موسوم به رقص هایی از رومی.

در دسامبر ۱۹۹۴، انتشارات پیر و کتابهای صوفیه، کالمن بارکس، رابرت بلای و زلیخای رقاص را همراه با نوازندگان گرد هم آورد…

رابرت برزن Robert Barzan در مقاله ای به نام «همجنس خواهی و معنویت: رومی و صوفیان» توجه هم جنس بازان را به حکایت رومی(مولوی) معطوف داشته و آن را در کتاب «س-ک-س و روح،

ادامه مطلب

جسارت احمد غزالی به حضرت آمنه مادر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

توهین احمد غزالی به حضرت آمنه مادر گرامی پیامبر اکرم علیهما السلام

احمد غزالی از عرفای قرن پنجم و ششم و قطب فرقه های مختلف صوفیه (ذهبیه، نعمت اللهیه، کبرویه، نوربخشیه، کمیلیه و …) به ساحت مادر گرامی پیامبر عظیم الشان اسلام توهین نموده و ایشان را به صدفی زندیق برای وجودی صدیق (یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) تشبیه می کند. وی با بیان عبارت های توهین آمیز مطلب خود را شرح و بسط می دهد و با صراحت می گوید که حضرت آمنه داخل در آتش خواهد بود! او در نهایت، با بی شرمی تمام ایشان را با لقب “بدبخت ابدی” مورد خطاب قرار می دهد.

متن کتاب مجالس غزالی:

«اگر امر به بزرگی و کوچکی باشد، هر آینه ابلیس مقدم بر محمد است. بسا صدیقی که صدف زندیقی است. و بسا زندیقی که صدف صدیقی است! باکی نیست که آمنه مادر محمد باشد و داخل آتش شود. وقتی مغز را برای پادشاهان می برند پوست را دور می اندازند!

می بینی که محمد از آمنه متولد شده است و آمنه بدبخت ابدی است! و تو می گویی به هیچ وجه و هرگز.»

منبع: ترجمه مجالس غزالی ص ۱۵ و ۱۶

تصویر کتاب مجالس غزالی

ادامه مطلب

آیا روح خدا در انسان دمیده شده؟ معنای آیه نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی

آیا خداوند از روح خود در انسان ها دمیده است؟

آیا با استناد به این آیه از قرآن که می‌فرماید: «نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی» [۱] به این نتیجه می رسیم که: خداوند از روح خود در کالبد آدم دمیده و روح انسان‌ها تکّه‌ای از وجود خداست؟

پاسخ اجمالی:

با مراجعه به مبیّن قرآن – رسول خدا و ۱۲ جانشین او – در می یابیم آیه ی مورد بحث، اشتباه ترجمه و استنباط شده است. چنین نیست که خداوند دارای روح باشد و تکه ای از روح خود را در وجود آدم قرار داده باشد؛ بلکه مقصود آن است که خداوند متعال از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده، در جسم آدم دمیده است. در واقع «ی» در «روحی»، «یایِ مالکیت» است و از آن جهت که خداوند خالق و مالک «روح» بوده و آن را از میان سایر ارواح برای جسم آدم علیه السلام برگزیده، درباره اش فرموده: «روح من».

اضافه «روح» به «خدا» به اصطلاح «اضافه تشریفى» است، یعنى یک روح گرانقدر و پر شرافت که سزاوار است روح خدا نامیده شود در انسان دمیده شد مثل خانه خدا، دست خدا، خون خدا، راه خدا، وجه خدا، و … و گرنه خداوند جسم و روحی ندارد که قابل تجزیه و تفکیک باشد که خداوند بی نیاز از هر جزئی است .

مقدمه

برخی [فلاسفه و عرفا] معتقدند خداوند از روح خود در آدمی دمیده و تکه ای از وجود خویش را درون ما قرار داده است. ایشان دلیل برتری انسان و مسجود ملائک شدن او را نیز بر همین اساس تفسیر می کنند و معتقدند تمامی این شرافت ها به این دلیل است که تکه ای از وجود خداوند در درون آدمی قرار گرفته است. طرفداران این عقیده، در اثبات ادعای خود به این آیه از قرآن کریم استناد می کنند که می فرماید: «نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی» [۲]

اما این عده در ترجمه و فهم آیه ی فوق دچار خطای بزرگی شده اند. همان طور که پیشتر نیز تذکر داده شد، بهترین راه برای درک هر پیام، مراجعه به گوینده ‌ی پیام و یا افرادی است که مورد تایید وی هستند. بارها اتفاق افتاده کسی سخنی گفته و از طرف اطرافیانش به گونه های متفاوتی تعبیر و برداشت شده است. طبیعی است منطقی‌ترین راه رفع اختلاف در این موارد، ارجاع پیام به گوینده ی پیام است؛ نه اینکه هر کس طبق سلیقه و فهم خود، نظری بدهد و سپس همگان بر سر نظرات خود با یکدیگر بحث کنند. قرآن هم از این امر مستثنی نیست.[۳] خصوصا اینکه کلام خدا به صورت ایجاز و به اختصار بیان شده و معنای ظاهری آیات، لزوما نشان دهنده ی مقصود حقیقی خدا نیست[۴]. تبیین و توضیح این کلام نزد جانشین خدا قرار داده شده تا مردمان برای فهم آن مقید به مراجعه به وی – مبیّن قرآن – باشند. به همین دلیل یکی از شئون پیامبر خدا، تبیین و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[۵]. حتی مردم عرب زبان نیز برای درک پیام خدا نیاز به توضیح پیامبر دارند. وگرنه چه دلیلی داشت خداوند به پیامبرش بفرماید قرآنی را که به زبان عربی و در سرزمین اعراب نازل شده برای مردم توضیح دهد و تبیین کند؟ به آیات

ادامه مطلب

نقد تفسیر به رای در عرفان؛ آیت الله مکارم شیرازی- بخش دوم

نقد شدید آیت الله مکارم شیرازی بر تفسیر به رای احمد غزالی

اوج تفسیر به رأى را در کلام یکى دیگر از طرفداران این مکتب انحرافى مى توان مشاهده کرد. طبق نقل ابن ابى الحدید، ابوالفتوح احمد بن محمد الغزالى واعظ (احمد غزالی)، برادر غزالى معروف، واعظ توانایى بود. هنگامى که به بغداد آمد و براى مردم آن جا وعظ مى کرد شیوه نادرستى را انتخاب کرد زیرا او طرفدارى شدیدى از شیطان مى نمود و مى گفت: او سید الموحدین (سرور موحدین) است. روزى بر منبر گفت: هر کس توحید را از شیطان فرا نگیرد کافر و زندیق است زیرا به شیطان دستور داده شد که براى غیر مولایش سجده کند، او خوددارى کرد و سجده ننمود. [۱]

این سخن را با آیات زیر که در سوره حجر بعد از امتناع ابلیس از سجده بر آدم (علیه السلام) آمده مقایسه کنید: (قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَاِنَّکَ رَجِیمٌ * وَاِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ اِلى یَوْمِ الدِّینِ… اِنَّ عِبادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ اِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ * وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِین)؛ «فرمود: «از صف آن ها ]= فرشتگان [بیرون رو، که رانده شده اى و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود… بر بندگانم تسلط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مى کنند و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست». [۲]

مقایسه این دو با هم نشان مى دهد که تفسیر به رأى چه بلایى بر سر آیات الهى مى آورد و پیروانش

ادامه مطلب

انحرافات جنسی احمد غزالی، سرسلسله فرقه گنابادیه و ذهبیه

شاهدبازی و همجنس بازی غزالی

شیخ الاسلام امام غزالی آن صفا بخش حالی و قالی

واله حسن خوب رویان بود در ره عاشقان دوست،جویان بود [۱]

سماع و طرب شاهدبازی در تصوف عشق به همجنس تقدیس ابلیس همجنس گرائی صوفیه احمد غزالی شمس تبریزی

خواجه احمد غزالی (متوفی ۵۲ ه ق) قطب نهم دو فرقه از فرق فعال صوفیه یعنی گنابادیه و ذهبیه می باشد و بنابر مبنای صوفیان، اسرار، معارف و آموزه های طریقتی و باطنی تمام اقطاب که در سلسله های طریقتی فرقه وجود دارند، مورد قبول و پذیرش آنها بوده و اکنون نیز قطب حاضر میراث دار رسالت ها و تعالیم اقطاب گذشته است.

و در این میان، همواره نام احمد غزالی و اعمال و گفتار های شوم او لکه ننگی از سیاهی و آلودگی بر دامان فرق صوفیه بوده است. او از مشایخ بزرگ و متنفذ صوفیه در زمان سلاطین سلجوقی بوده که ویژگی مرید پروری او سبب شده است نام او در بسیاری از سلاسل و طریقه های صوفیه به چشم بخورد از جمله کبرویه (و ذهبیه). وی استاد و مرشد صوفی شهیر عین القضات همدانی صاحب کتاب تمهیدات، می باشد.

غزالی در تاریخ تصوف به سه شاخصه شناخته می شود:

  1. دفاع و تقدیس بیش از اندازه ابلیس
  2. افراط در جمال پرستی و شاهد بازی
  3. علاقه به سماع و طرب

غزالی با پشتوانه قدرت و حمایت سلجوقیان، در این مسیر از هر عمل و سخنی دریغ نکرده و اختلاط و عشق ورزی به امردان و نوجوانان تُرک را به اوج قباحت رسانده بود.

ابن جوزی در المنتظم می نویسد :

و شاع عن احمد الغزالی انه کان یقول بالشاهد و ینظر الی المردان و یجالسهم حتی حدثنی ابوالحسین بن یوسف انه کتب الیه شیئا فی حق مملوک له ترکی،فقرا الرقعه و هو علی المنبر ثم صاح باسمه،فقام الیه و صعد المنبر فقبّل بین عینیه و قال : هذا جواب الرقعه !

احمد غزالی ترک بچه ای زیباروی داشت که اگر او پای منبرش حاضر نمی شد لب به سخنرانی و وعظ نمی گشود، اما روزی غزالی در مسجد جامع شهر بر منبر بود که یکی از غلامان محبوبش “بر سنت عشق” وارد شد، غزالی سر به زیر داشت و همین که سر بالا برد و نگاهش بدو افتاد، شروع به خواندن ابیات عاشقانه ای چند نمود سپس عمامه از سر برگرفت و به سمت حاضرین در مجلس پرتاب کرد و از منبر پایین آمد و عده ای از بزرگان کمکش کردند تا به خانقاهی برود که نزدیک مسجد بود و مجلس وعظ بر هم خورد.[۲]

گویند که در اتاقی پر از گل ، با امردی خلوت می کرد و گاه به گل می نگریست و گاه به امرد و نزد سلطان از او سعایت می کردند که:

شیخ احمد هفته ای در حمام می کند شب و روز، پایی بر کنار غلام و پایی بر کنار پسر رئیس، و مجمره آتش نهاده، کباب می کند، شفتالویی (کنایه از بوسه) از این می ستاند و شفتالویی از آن، دگرچه مانده باشد… ؟[۳]

اما وقتی داستان خلوت کردن شیخ احمد غزالی با جوانان خوش سیما و امردان زیبا روی به شیخ الشیوخ پر هیبت و جاه بغداد رسید، درخواست ملاقات با شیخ احمد را کرد و وقتی وارد اتاق شد و حالت شیخ احمد با امردان را دید، ناگهان رنگ از چهره اش پرید اما شیخ احمد طاقت همین مقدار را نیز نداشت و چون تغیّر در چهره فقیه بغداد را دید گفت: گم شو احمق!

و سپس او را از اتاق خود بیرون کرد.[۴]

این داستان نیز نشانگر نفوذ و قدرت شیخ احمد است که حتی فقهای عالی رتبه پایتخت هم نمی توانستند در مقابل فساد جنسی او، کوچکترین اعتراض بلکه خمی بر ابرو آورند.

مشهور است که احمد غزالی

ادامه مطلب

خروج از نسخه موبایل