شادی و مسرت سید هاشم حداد در روز عاشورا – سید هاشم حداد: عزادران حسینی غافل هستند! برگرفته از کوتاه نگاریهایی درباره فلسفه و عرفان (۱۴) – مهدی نصیری
مولوی در اشعارش با استناد به حکایتی در مورد عزاداری شیعیان شهر حلب به نفی و تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا برای امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا می پردازد و از منظری عارفانه! مدعی است که چون امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا به وصال معشوق خود رسیده اند، پس دیگر چه جای نوحه و ماتم و عزاداری بلکه هنگامه شادی است و عزاداران باید به دین و دل خراب خود گریه کنند! :
روز عاشورا همه اهل حلب باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا شیعه عاشورا برای کربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان کز یزید و شمر دید آن خاندان
یک غریبی شاعری از ره رسید روز عاشورا و آن افغان شنید
پرس پرسان میشد اندر افتقاد چیست این غم بر که این ماتم فتاد
نام او و القاب او شرحم دهید که غریبم من شما اهل دهید
آن یکی گفتش که هی دیوانهای تو نهای شیعه عدو خانهای
روز عاشورا نمیدانی که هست ماتم جانی که از قرنی بهست
پیش مؤمن ماتم آن پاکروح شهرهتر باشد ز صد طوفان نوح
گفت آری لیک کو دور یزید کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید
خفته بودستید تا اکنون شما که کنون جامه دریدیت از عزا
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بودهاند وقت شادی شد چو بشکستند بند
روز ملکست و گش و شاهنشهی گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گریز انک در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن که نمیبیند جز این خاک کهن
شمس تبریزی هم می گوید:
“شمس خجندی” برخاندان پیامبر می گریست، ما بر وی میگ ریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی می گرید…! (نقدی بر مثنوی،۹۷، به نقل از مقالات شمس، به نقل از خط سوم،۳۱)
شاید این تفسیر از عاشورا و عزاداری شیعیان از عارف و صوفیانی چون مولوی و شمس بعید نباشد اما از عارف مسلکان شیعه قطعا این گونه مواجهه با عاشورا بسیار عجیب و موجب تاسف است.
مرحوم سید محمد حسین حسینی تهرانی که سخت شیفته فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی بوده است در کتاب روح مجرد در باره سید هاشم حداد می نویسد:
«درتمام دهه عزاداری،حال حضرت[سیدهاشم]حدادبسیارمنقلب بود. چهره سرخ میشد و چشمان درخشان ونورانی؛حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمیشد؛سراسر ابتهاج و مسرت بود.
میفرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه میخورند و ماتم و اندوه بپا می دارند…تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است». (کتاب روح مجرد، ص ۷۸ و ۷۹)
البته قصد این نوشته نفی ارادت امثال مرحوم آقای حسینی طهرانی و مرحوم سید هاشم حداد نسبت به سید الشهداء علیه السلام نیست اما طرح این نکته لازم است که گرایشهای عرفانی و صوفیانه چگونه افراد را از مسیر سیره و شیوه اهل بیت علیهم السلام خارج کرده و به ورطه من عندی و ذوقی حرف زدن و مبنا تراشیدن می کشاند و از اهمیت ابعاد سازنده سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و فضائل و اجر اخروی عزاداری برای سید الشهدا غافل می کند.
این تفسیر از عاشورا را مقایسه کنید با تعابیر زیر از اهل بیت علیهم السلام در باره عاشورا و اهمیت و فضیلت عزاداری برای امام حسین علیه السلام:
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند حسین ابن علی علیهما السلام فرمودند: من کشته اشک چشمم هیچ مومنی مرا یاد نکند جز اینکه گریه اش بگیرد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«حضرت على بن الحسین صلوات اللَّه علیهما مدت بیست یا چهل سال بر پدرشان گریستند و طعام و غذائى نبود که در مقابل حضرت بگذارند مگر آنکه حضرتش بیاد امام حسین علیه السّلام گریه مىکردند تا جایى که غلام حضرت محضر مبارکش عرض نمود:
فدایت شوم اى پسر رسول خدا مىترسم که شما هلاک شوید.
حضرت فرمودند: “تنها درد دل و غم خود را با خدا گویم و از لطف و کرم بىاندازه او چیزى دانم که شما نمىدانید.” سپس فرمودند:
هیچ گاه محل کشته شدن فرزندان فاطمه علیها السّلام را بیاد نمىآورم مگر آن که حزن و غصه حلقوم من را مىفشارد.»
امام رضا علیه السلام می فرماید:
«حقاً که مصیبت امام حسین پلک چشم ما را زخم و اشک هاى ما را جارى و عزیز ما را در ارض کرب و بلا ذلیل و غم اندوه را تا روز قیامت دچار ما کرد.»
امام رضا علیه السّلام فرمودند:
پدرم چون ماه محرم داخل میشدکسی آن حضرت راخندان نمیدید. و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب میشد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و میفرمود: امروز روزی است که حسین (علیه السّلام) شهید شده است.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جد بزرگوارشان امام حسین علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرمایند:
مجالس ماتم برای تو در اعلا علّیین (عالم ملکوت) برپا شد. حوریان بهشتی در عزای تو بر سر و صورت زدند و آسمان و ساکنانش کوهها و دامنه هایش و دریاها و ماهیانش و باغهای بهشتی و نوجوانانش خانه کعبه و مقام ابراهیم، مشعرالحرام حرم خانه ی خدا (کسانیکه مُحرم هستند) و اطراف آن همگی درماتم تو گریستند.
همچنین میفرمایند:
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دست تقدیر مرا از یاری تو باز داشت و نبودم که با کسانی که با تو کارزار کردند بستیزم و با آنان که با تو دشمنی داشتند به نبرد برخیزم، اینک هر صبح و شام برایت ناله می کنم و به جای اشک برایت خون می گریم، به خاطر حسرت بر تو و اندوه و تأسف بر مصیبت هایی که بر تو وارد شد، تا این که در اثر سوز جانفرسای مصیبت ها و غصه های جان کاه و اندوه فراوان بمیرم.
این مواردی که از ایشون گفتین احتمالا بی سند و غلطه
تمام موارد مستند هست. می توانید به منابع مراجعه کنید و هر کجا که اشتباه بود بفرمایید.