مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) و واکنش او به شیعه شدن اولجایتو (سلطان محمد خدابنده، فرمانروای ایلخانی مغول)
بنا بر این گزارش به سلطان ولد (فرزند مولوی) خبر رسید که سلطان محمد خدابنده به واسطه روشنگری علامه حلی شیعه شده است و به ممالک تحت سلطه خود – که قونیه [۲] را نیز شامل می شد -دستور داده، تا نام سه خلیفه بر روی منابر اسلامی برده نشود.
فرزند مولوی به دلیل غیرت باطنی نسبت به مذهب تسنن شدیدا متغیر و ناراحت می شود و به فرزندش عارف چلبی دستور می دهد که عزم سفر کرده و خربنده (=توهین و ناسزا) [۳] را که گمراه شده و طریق جهنم را در پیش گرفته نصیحت نماید تا از این ضلالت نجات پیدا کند. در این حین اجل فرا می رسد و عمر سلطان ولد پایان می یابد و دستور وی برای ارشاد سلطان محمد خدابنده مسکوت باقی می ماند. نکته جالب توجه این است که سلطان ولد (فرزند مولوی) در لحظات پایانی عمر نیز به عارف چلپی توصیه می کند که خربنده خان را فراموش مکن و بر وی سهل مگیر!
عارف چلپی سه سال پس از فوت پدرش توصیه وی را به یاد می آورد و عزم سفر به سلطانیه – مرکز حکومت – می کند. اما