تحریف معنای داستان شمس و مولوی
تقریر استاد زرین کوب از این واقعه
آیا مناقب العارفین کتابی جعلی و غیر معتبر است؟ اعتبار کتاب مناقب العارفین در تراث صوفیه
نکاتی پیرامون نسخه های مناقب العارفی افلاکی
تاکید استاد فروزانفر بر اعتبار کتاب مناقب العارفین
دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین
استاد سید جعفر شهیدى و مناقب العارفین افلاکی
دکتر محمدعلی موحد مصحح مقالات شمس
استاد ذبیح الله صفا و اعتبار کتاب مناقب العارفین
اشکال برخی اساتید به کتاب مناقب العارفین
زیر سوال بردن اعتبار مولف کتاب (افلاکی)
آیا انحرافات مولوی و انتقادات وارده بر وی، منحصر در مناقب العارفین است؟
مقدمه
اعتراض آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی در مشهد و خیانت نامیدن حرکت مزوّرانه[۱] آنها بهانه ای شد تا با مروری کوتاه بر سخنان و نوشته جات حسن وکیلی(یکی از اعضای پر سر و صدای این روزهای جریان تصوف در مشهد) به نمونه ای دیگر از فریب کاری های این مدعیان عرفان و اخلاق بپردازیم و خیانت آشکار آنها به مخاطبان خویش را تبیین کنیم. (در این رابطه بخوانید: واکنش تند آیت الله سبحانی به فریبکاری جریان تصوف حوزوی مشهد: کار آنها خیانت است)
مدتی پیش در جریان انتقاداتی که توسط یکی از بزرگان و اهل علم به جریان تصوف مشهد وارد شد، پاسخ هایی از آنها (به ویژه از محمد حسن وکیلی) به این انتقادات داده شد و در فضای مجازی منتشر گردید. که این پاسخ ها آکنده از فریب کاری و وارونه نمایی بود که در اینجا به یک نمونه از آنها اشاره می شود.
یکی از انتقاداتی که به شمس و مولوی وارد شد، این بود که شمس از مولوی درخواست زن زیبارو، شاهد زیبارو و در نهایت شراب کرده است و مولوی نیز بی درنگ درخواست وی را اجابت نموده و آنها را برای شمس فراهم می کند. این واقعه در کتبی که به شرح حال مولوی پرداخته اند چنین نقل شده است:
« روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی [زیباروی] التماس کرد. مولانا حرم خود را دست گرفته در میان آورد. [شمس] فرمود که: او خواهر جانی من است. نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. [شمس] فرمود که: وی فرزند من است. حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد»
حسن وکیلی چندین پاسخ جالب و به اصطلاح علمی!! به این انتقادات داده است که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.
تحریف معنای داستان شمس و مولوی
اولین ترفند وکیلی برای فرار از این اتهام بزرگ، تحریف معنای داستان بود. وی درخواست زن خوبروی و شاهد و پسر زیبارو را به طلب خدمتکار فرو می کاهد و عملا این واقعه را تحریف می کند. و پس از آنکه منتقدان این برداشت وی را ناصحیح و غیر علمی خواندند، آنها را با چماق تجهیل و تمسخر مورد عنایات عارفانه و صوفیانه خود قرار می دهد.
حال جالب است که اساتید ادبیات و مولوی شناسان برجسته ای به این داستان شمس و مولوی اشاره نموده اند و آن را دقیقا با همان معنایی که منتقدین نقل می کنند تقریر کرده اند که در ادامه به نمونه ای در این زمینه اشاره می شود. و با جستجویی که انجام شد، توجیه مضحک حسن وکیلی و تعبیر این واقعه به درخواست خدمتگذار، در هیچ کتاب ادبی و عرفانی دیده نشد.
شمس تبریزی پیش تر نیز یکی دیگر از صوفیان را با درخواستی مشابه و تقاضای نوشیدن شراب امتحان نموده بود. در مقالات شمس نقل شده که روزی