محیی الدین ابن عربی تبحر ویژه ای در تاویل نصوص دینی، تبدیل و تعویض جایگاه اشرار و نیکان، و توهین و نسبت های ناروا به انبیاء دارد. پیش تر نیز در برخی مطالب این سایت به نمونه هایی از تاویلات عجیب وی اشاره شد.
برای مطالعه مطالبی از این دست، به لینک های زیر رجوع کنید:
یکی دیگر از اهانت های ابن عربی به انبیاء الهی، مربوط می شود به حکایت رویای حضرت یوسف علیه السلام. ابن عربی در فصّ نهم کتاب خویش، آیه ۵ سوره یوسف: «یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً» را نقل می کند. سپس اضافه می کند که یعقوب علیه السلام این کید و مکر را به شیطان نسبت می دهد. او در ادامه انتساب کید به شیطان را برنتافته و آن کید و حیله را با تاکیدی بیشتر به حضرت یعقوب علیه السلام نسبت می دهد:
«ثم برأ أبناءه عن ذلک الکید و ألحقَهُ بالشیطان، و لیس إلا عین الکید؛ ترجمه: سپس (یعقوب علیه السلام)، فرزندانش را از کید و مکر، بریء کرد و آن را به شیطان نسبت داد و این (عمل یعقوب علیه السلام نیز) نیست جز عین حیله گیری و کید [!]» [۱]
محمدعلی موحد شارح فصوص الحکم نیز با شرح و ترجمه عبارات ابن عربی می نویسد:
«یعقوب با این سخن فرزندان خود را از نسبت کید تبرئه کرد و شیطان را گناهکار دانست و حال آنکه یعقوب خود می دانست که
بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب کیفیت عذاب اخروی با تکیه به آثار قرآنی و براهین عقلی – بخش دوم
دکتر محمد حسین بیات، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی (با اندکی حذف و اضافات)
چکیده
وقتی نام “ابنعربی” به گوش میخورد، عرفان نظری در ذهن شنونده تداعی میگردد و آدمی میانگارد که جمیع مباحث کتابهای معروف وی صرفاً متکفل بیان عرفان ناب اسلام است. مباحثی همچون عذاب نشئه آخرت، خلافت، امامت، ولایت و… لیکن بعد از ژرفنگری در آثار برجسته آن عارف نامدار، آدمی میبیند که بسیاری از مباحث کلامی و حتی فقهی در این کتابها بهنحو برجستهایی مطرح گردیده و با مباحث عرفانی خلط شدهاست. مسئله وقوع عذاب در نشئه آخرت و ابدی یا غیر ابدی بودن آن، یکی از مباحث جنجالبرانگیز دانش کلام است که هر یک از فرقههای کلام اسلامی طبق مشرب فکری خود در آن باب سخن راندهاند، لیکن هیچ یک از فرقههای گونهگون کلامی وقوع عذاب اخروی و نیز ابدی بودن عذاب دوزخ را برای عدّهایی از گنهکاران مورد شک قرار نداده بل آن را قطعی دانستهاند و کاملاً به نصوص و ظهورات آیات قرآنی پای بند ماندهاند. ابنعربی نیز در آثار عرفانی خود، این مسئله کلامی را با آب و رنگ عرفانی مطرح نموده لیکن به هیچ روی به تصریحات صدها آیه و حتی براهین عقلی پای بند نمانده و با صراحت لهجه، ابدی بودن عذاب بل تحقق خود عذاب و وعیدهای الهی را انکار نموده و مدّعی شده که همه آدمیان در جهان بیپایان آخرت برای ابد از نعمات الهی بهرهمند شوند گرچه کیفیّت نعمتهای دوزخیان با بهشتیان در ظهور تجلّیات الهی متباین باشند. نویسنده مقاله دیدگاه ابنعربی را مورد نقد قرار داده و با استناد به آیات و براهین عقلی آن را مردود دانستهاست.
پیشتر در بخش معنیشناسی خلود و مشتقاتش آن را معنی کردیم. فیالجمله، خلود یعنی جاودانگی و خالد به معنی جاودان باشد. بنابراین، خالد یا مخلّد در بهشت یا دوزخ یعنی برای ابد در نعمات بهشتی یا عذابهای دوزخی بودن و به همان حال باقی ماندن باشد. کلمه خالد و مشتقات آن، حدود ۹۵ بار در قرآن مجید بیامده که ۳۰ مورد آن در باب خلود دوزخیان است. با اینکه، معنی خلود جاودانگی در نعمت بهشت یا عذاب دوزخ است، لیکن ۹ بار همراه کلمه «ابداً» آمده که سبب رفع هر نوع شبهه در جاودانگی آنان است، به دیگر بیان، همراه بودن خلود با کلمه «ابداً» دالّ بر خلود مؤبّد است. این کلمه ۳ بار در باب عذاب دوزخیان مؤبّد تبه کاران و ۶ بار در باب نعمت ابدی بهشتیان است. آیاتی که در باب عذاب دوزخیان است به قرار زیرین است: ﴿وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَدا﴾ (الجنّ/۲۳): هر که در برابر اوامر خدا و رسولش نافرمانی کند سزایش آتش جهنّم باشد که جاودانه برای ابد در آن بماند؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً *خالِدینَ فیها أَبَدا﴾ (الاحزاب/۶۴-۶۵): همانا خداوند کافران را لعنت فرمود و برایشان عذاب سختی مهیّا نمود که برای ابد در آن بمانند؛ ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ طَریقاً *إِلاَّ طَریقَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَدا﴾ (النساء/۱۶۸-۱۶۹): آنان که کافر شدند و ستم نمودند، خداوندشان نمیآمرزد و جز به راه جهنّم به راه دیگرشان هدایت ننمایند.
شایان ذکر آن که مخلّد بودن در عذاب یا نعمت ابدی گاهی همراه قراین دیگری است که نیازی به کلمه «ابداً» ندارد. مثلاً
بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب کیفیت عذاب اخروی با تکیه به آثار قرآنی و براهین عقلی – بخش اول
دکتر محمد حسین بیات، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی (با اندکی حذف و اضافات)
چکیده
وقتی نام “ابنعربی” به گوش میخورد، عرفان نظری در ذهن شنونده تداعی میگردد و آدمی میانگارد که جمیع مباحث کتابهای معروف وی صرفاً متکفل بیان عرفان ناب اسلام است. مباحثی همچون عذاب نشئه آخرت، خلافت، امامت، ولایت و… لیکن بعد از ژرفنگری در آثار برجسته آن عارف نامدار، آدمی میبیند که بسیاری از مباحث کلامی و حتی فقهی در این کتابها بهنحو برجستهایی مطرح گردیده و با مباحث عرفانی خلط شدهاست. مسئله وقوع عذاب در نشئه آخرت و ابدی یا غیر ابدی بودن آن، یکی از مباحث جنجالبرانگیز دانش کلام است که هر یک از فرقههای کلام اسلامی طبق مشرب فکری خود در آن باب سخن راندهاند، لیکن هیچ یک از فرقههای گونهگون کلامی وقوع عذاب اخروی و نیز ابدی بودن عذاب دوزخ را برای عدّهایی از گنهکاران مورد شک قرار نداده بل آن را قطعی دانستهاند و کاملاً به نصوص و ظهورات آیات قرآنی پای بند ماندهاند. ابنعربی نیز در آثار عرفانی خود، این مسئله کلامی را با آب و رنگ عرفانی مطرح نموده لیکن به هیچ روی به تصریحات صدها آیه و حتی براهین عقلی پای بند نمانده و با صراحت لهجه، ابدی بودن عذاب بل تحقق خود عذاب و وعیدهای الهی را انکار نموده و مدّعی شده که همه آدمیان در جهان بیپایان آخرت برای ابد از نعمات الهی بهرهمند شوند گرچه کیفیّت نعمتهای دوزخیان با بهشتیان در ظهور تجلّیات الهی متباین باشند. نویسنده مقاله دیدگاه ابنعربی را مورد نقد قرار داده و با استناد به آیات و براهین عقلی آن را مردود دانستهاست.
برخی از آثار عرفانی را باید از نزدیک دید و با تأمل مورد مطالعه قرار داد، آنگاه اظهار نظر نمود. وقتی فصوصالحکم و فتوحات مکیه وی به گوش کسی میخورد پندارد که این دو کتاب و مانند آنها، صرفاً بیان مباحث و مسائل عرفان نظری را به عهده دارد و گویای تجارب عرفان عملی است. لیکن وقتی آدمی این آثار را با دقت بررسی میکند، میبیند که بسیاری از مسائل کلامی و فقهی با عناوین به ظاهر عرفانی در آنها مطرح گردیده امّا با مسائل کلامی خلط شدهاست. مثل مسئله خلافت، امامت، عذاب نشئه آخرت و مانند آنها که ابنعربی در آثار برجسته خویش این مسائل را آورده و چونان متکلمان در باب آنها به بحث و نظر پرداختهاست. وی در جای جای فصوصالحکم وفتوحات مکیه خود، در باب ماهیت عذاب اخروی و ابدی یا غیر ابدی بودن آن، بحث کرده و سرانجام برخلاف جمیع متکلمان فرقههای گونهگون اسلامی، هم ابدی بودن عذاب را انکار نموده و مدّعی شده که هیچ گنهکاری برای ابد در عذاب نخواهد ماند، هم حقیقت آن را منکر شده و ادعا کرده که عذاب به معنی عذب یعنی نعمت گوارا به صورت آتش جهنم میباشد که تنها تفاوت آن با نعمات بهشتی در تجلیات و صورتهاست.
ابنعربی با این دیدگاه بسیار شگفتآور خود، نصوص و ظواهر صدها آیه در باب عذاب اخروی را نادیده گرفته و بدان ها پایبند نماندهاست. وی با ارائه این دیدگاه خواسته یا ناخواسته سخن حقّ قرآن کریم را تکذیب و انکار نموده و مشمول آیه ﴿فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَق﴾ (الانعام/۵) واقع شده است.
فیالجمله این مقاله در پنج بخش زیر به رشته تحریر آمده است:
الف) معنیشناسی (philology) برخی واژهها؛
ب) بررسی دیدگاه ابنعربی در باب کیفیّت عذاب اخروی؛
ج) بیان دیدگاه قرآن مجید در باب کیفیّت عذاب اخروی گنهکاران؛
د) نقد دیدگاه ابنعربی با تکیه به آیات قرآنی و براهین عقلی؛
هـ) نتیجهگیری.
الف- معنیشناسی اصطلاحات
معنیشناسی (philology): معنی واژه عذاب، راغب اصفهانی می گوید: العذاب هو الایجاع
ابن عربی در فصوص الحکم و فتوحات مکّیه در مقام دفاع از فرعون و توجیه دعاوی او برآمده و ادّعا نموده که فرعون قبل از مشاهده آثار مرگ ، ایمان آورد و از هنگام ایمان آوردن تا زمان مرگ ، به گناهی آلوده نشد و لذا طاهر و مطهّر از دنیا رفت .
«پس خداوند او را قبض کرد طاهر و مطّهر بدون آنکه در وی پلیدی و خُبثی باشد . زیرا که او را هنگام ایمانش قبض کرد قبل از آنکه به گناهان آلوده گردد و چیزی از آثام و گناهان کسب کند.»
و در فتوحات در مورد آیه ( فَقالَ اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلی ) ادّعا نموده که