پیشنهادی:

پیرامون برخی خوارقِ عادات در صوفیه، مانند سیخ در بدن فرو کردن، آتش و سنگ خوردن و امثالهم ( بخش دوم )

در قسمت قبل بیان شد که صوفیان و مرتاضان با شروطی خاص می توانند از جن برای انجام امور خارق العاده کمک بگیرند. لذا این امور اکتسابی بوده و صرفا ربطی با … ادامه مطلب

پیرامون برخی خوارقِ عادات صوفیه، مانند سیخ در بدن فرو کردن، آتش و سنگ خوردن و… (بخش اول)

در این زمینه چند مسئله وجود دارد که باید در کنار یکدیگر مدنظر قرار گیرد، یعنی مجموعه دلایل و قرائتی در میان است، نه فقط یک دلیل؛ یک جهت آن غیرمادی است … ادامه مطلب

ارزش کشف و شهود از دیدگاه امام صادق علیه السلام

نقل شده در زمان امام صادق (علیه السلام) شخصی مدّعی بود که قادر است از اشیائی که دیگران پنهان کرده اند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمی و تفریح از راههای مختلف وی را امتحان کردند.

آن فرد برخلاف انتظار حاضرین به خوبی از پس امتحانات برآمد، تا اینکه امام صادق (علیه السلام) سر رسید و اوضاع را جویا شد، جریان را شرح دادند.

حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسید؛ در دست من چه چیزی است؟ او بعد از لحظاتی تأمل و فکر، با حالت تحیّر و تعجّب به امام خیره شد. امام (علیه السلام) پرسید: چرا جواب نمی دهی؟

گفت: جواب را می دانم ولی در تعجبم شما از کجا آن را آورده اید. آن شخص ادامه داد: در تمام کره زمین همه چیز مسیر طبیعی خود را می گذراند، فقط

ادامه مطلب

محدوديت خوارق عادات اهل باطل ؛ سلب توانائی انجام امور غيرعادى از مؤمنین

محدوديت امور غيرعادى توسط اهل باطل

انجام امور غيرعادى از اهل باطل ، امكان‏پذير می باشد و در عالم خارج نیز محقق شده است ، اما اين به معنى عدم محدوديت آنها نيست . در متون روايى ما جريان‏هاى فراوانى درباره خودنمايى اهل شعبده و سحر در مقابل ائمه عليهم السلام به چشم مى ‏خورد كه ائمه عليهم السلام براى بيدارى ديگران به تنبيه اين گونه افراد جسور پرداخته‏ اند .

 

گذر مرد شعبده ‏بازى از ناحيه هند ، بر متوكل خليفه عباسى افتاد . او آن چنان ماهرانه با « لعب الحق »(1) بازى مى ‏كرد كه مانند او ديده نشده بود ، با اين كه خود متوكل در اين كار بسيار توانا بود . متوكل تصميم گرفت [ از راه جادو ] امام هادى عليه السلام را شرمسار كند . از اين رو به اين مرد گفت : اگر تو امام عليه السلام را شرمسار كنى ، هزار دينار از طلاى خوب به تو خواهم داد . مرد گفت : پيشاپيش دستور بده نان نازك و سبك بپزند و آن را بر سفره بگذار و مرا كنار امام عليه السلام بنشان . متوكل نيز چنين كرد و امام عليه السلام را حاضر ساخت. متوكل متكايى چرمى در سمت چپش بود كه بر آن تصوير شير كشيده شده بود . مرد شعبده‏ باز كنار متكا نشست . هنگامى كه امام عليه السلام دستش را به سوى نان نازك دراز نمود ، آن مرد با سحر و شعبده نان را پراند . امام عليه السلام دست به سوى نان ديگرى دراز نمود ، باز هم آن را پراند و اين موجب خنده مردم شد . در اين هنگام امام عليه السلام دستش را بر متكا زد و خطاب به شكل شير فرمود : او را بگير . شكل شير تبديل به حيوان واقعى شد و بر آن مرد جست و او را بلعيد و سپس به متكا و به شكل همان تصوير پيشين بازگشت . همه مردم متحير شدند و امام عليه السلام برخاست .متوكل به امام عليه السلام گفت : از تو مى ‏خواهم كه بنشينى و او را بازگردانى . امام عليه السلام فرمود سوگند به خدا

ادامه مطلب

بررسی طرق دستیابی به توانائی انجام امور غيرعادی – قسمت سوم

در بخش های اول و دوم ، چهار مورد از راه های رسیدن به توانائی انجام امور غیرعادى ، بررسی شد . در این بخش به نقل مطالبی درباره بندگی شیطان خواهیم پرداخت .

 

5 – بندگى شيطان‏

ترديدى نيست كه تمام هدف شيطان ، اغواى خلائق و گمراه نمودن آن‏هاست ، تا خداوند عبادت نشود . مسلّماً شيطان در اين راه از هيچ اقدامی فروگذار نكرده و نخواهد كرد ؛ بلكه به تناسب هر فرد ، دامى مى‏ گستراند . به چند جريان در اين زمينه توجه كنيد . آقاى حاج باقر ذبيحى فرمودند :

در آن زمان افرادى كه تسخير جن و كارهاى غيرعادى مى ‏كردند فراوان بودند . چند قضيه كه در ياد اين بنده ( حاج باقر آقا ) است نقل به مضمون مى‏ نمايم ، بدون اين كه به اصل قصه صدمه ‏اى بخورد . مرحوم والد ( حاج شيخ ذبيح اللَّه ذبيحى رضى الله عنه )مى‏ فرمودند : در ايامى كه در مشهد مقدس طلبه بوديم با مرحوم حاج آقا حسين قمى رفت و آمد داشتيم و به درس ايشان مى‏ رفتيم . شخصى بود كه در خانه شخصى خودش مراجعين زيادى داشت و به هر كس ، هر سؤالى از گذشته يا آينده داشت ، در مقابل گرفتن وجهى جواب مى ‏داد . مرحوم آقاى قمى چند را نفر مأمور فرمودند كه در اين مورد تحقيق كنند و از اصل قضيه سر در آورند . ظاهرا مرحوم والد فرمودند من هم جزء آنها بودم البته درست در خاطرم نيست . [ ترديد از ناقل است . ] آقايان به منزل آن شخص مى‏ روند . اطاق بزرگى بوده كه در صدر آن خودش روى پوست گوسفندى نشسته بوده است و دور تا دور اطاق مراجعينى بوده ‏اند كه یک به یکجلو مى ‏رفتند و با دادن مقدارى پول ، جواب سؤال خود را مى‏ گرفتند . آقايانى هم كه از طرف مرحوم آقاى قمى آمده بودند با دقت اعمال او را زير نظر داشتند . معلوم شد هر چه هست زير همان پوست است . به بهانه ‏اى ايشان را به طرف خودشان مى‏ خوانند اما در اين طرف اطاق هر چه سؤال مى ‏شود آن شخص نمى‏ تواند جواب دهد . پوست را برمى‏ دارند ، زير آن تخته بزرگى بوده ؛ آن تخته را برمى‏ دارند گودالى بوده . در ميان گودال

ادامه مطلب

بررسی طرق دستیابی به توانائی انجام امور غيرعادی – قسمت دوم

در مطلب قبل ، دسته بندی ساده ای از طرق دست یابی به توانائی انجام امور غیرعادى را بیان نمودیم که عبارت بودند از :

– شیّادى‏

– آزاد کردن قدرت روح‏

– به کار گرفتن جنیان‏

– احضار روح‏

– بندگى شیطان‏

– بندگى خدا

همچنین درباره سه مورد اول توضیحاتی به نقل از کتاب از کرامت درویشانه‏ تا کرامت انسانى‏ داده شد. در این مطلب به بررسی مورد چهارم خواهیم پرداخت .

 

4 – احضار روح‏

به جريانى از مرحوم حاج شيخ حسنعلى مرواريد نقل اشاره خواهیم کرد . اين جريان از دو طریق به مولف رسيده است . آقاى حاج باقر ذبيحى كه از متدينين با فراست هستند در نامه‏ اى محبت كرده و اين جريان را مرقوم نمودند :(1)

ظاهرا در سال 1351 شمسى بود كه براى شركت در مجلس ترحيم مرحوم حاج شيخ عبداللَّه ريزه‏ اى [ ابراهيمى نژاد ] در خدمت مرحوم والد ( حاج شيخ ذبيح اللَّه ذبيحى رضى الله عنه ) و مرحوم آقاى مرواريد به قوچان مى‏ رفتيم . در فاصله راه ، آقاى مرواريد قضيه ‏اى را كه جديداً واقع شده بود به تفصيل ، حدود بيش از يك ساعت ، نقل مى ‏فرمودند كه چكيده آن را با حفظ اصل قصه واقع شده ، در اين جا بيان مى‏ نمايم .

لازم به يادآورى است كه در آن موقع ، مدتى بود كه مسئله احضار ارواح شديداً در خراسان ، و مخصوصاً در مشهد مقدس و سبزوار رايج بود و يكى از كسانى كه احضار ارواح مى‏ نمود مرحوم شيخ عبد اللَّه يزدى از مشاهير اهل منبر و از شاگردان مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى بود . ايشان در مقابل اخذ ده تومان اين را كار انجام مى‏ داد . مرحوم آقاى مرواريد فرمودند : ماه رمضان گذشته كه روزها بعد از نماز ظهر و عصر منبر مى ‏رفتم ، رواياتى در موضوع اين كه احضار روح اموات ممكن نيست ، مى‏ خواندم و

ادامه مطلب

بررسی طرق دستیابی به توانائی انجام امور غيرعادی – قسمت اول

امور غيرعادى از تنوّع فراوانی برخوردار است ، تا آن جا كه حتى شناخت برخى از آنان و امتيازشان از يكديگر براى همگان ميسّر نيست . در اين مطلب تلاش مى ‏كنيم كه طبقه ‏بندى ساده و نسبتاً شناخته شده ای را ارائه نماييم و به مباحث پيچيده نپردازیم ، لذا شش مورد از طرق دست یابی به توانائی انجام امور غيرعادى را بیان می کنیم :

– شيّادى‏

– آزاد كردن قدرت روح‏

– به كار گرفتن جنيان‏

– احضار روح‏

– بندگى شيطان‏

– بندگى خدا

 

1 – شيّادى‏

برخى از امور غيرعادى اصلاً واقعيت ندارند و تنها مهارت شيّادان است كه مردم را مرعوب مى‏ كند ؛ اين طبقه دامنه وسيعى ‏دارد كه از حُقه بازى گرفته تا چشم بندى و … را شامل مى ‏شود . به نقل يك نمونه جالب از مرحوم حاج آقا محمد باقر ملكى رضى الله عنه از اساتيد تفسير دوران مرحوم آيت اللَّه بروجردى توجه كنيد :

شخصی نزد يكى از اقطاب صوفيه و دراويش خراسان می رود . عرض ادب را بجا مى‏ آورد و تقاضاى كمك در سير و سلوك مى‏ کند بلكه به جايى برسد . آن قطب بزرگ هم دستورى را در يك نسخه مى‏ پيچد كه فلان مدت بايد چنين و چنان بكنى تا آماده بشوى براى مرحله بالاتر . اين بنده خدا هم دستور را مى ‏گيرد و مى ‏رود . با خودش مى‏ گويد بگذار اين دفعه به دستوراتش عمل نكنم ببينم چه مى‏ شود ، همين كار را هم مى ‏كند و سر وقتى كه قرار بوده ، خدمت قطب مى ‏رسد ؛ عرض سلامى و ادبى ، بله قربان دستورات شما اطاعت شد . قطب دستورى ديگر مى ‏دهد ؛ اين شخص هم با تعجب مى ‏بيند كه او مدعى خيلى چيزهاست ، اما متوجه نشد من چه كرده ‏ام ! بنا مى ‏گذارد تا آخر هيچ يك از دستورات او را انجام ندهد . تا اين كه چند مرحله پيش قطب مى ‏آيد و مى‏ رود .

به مرحله آخر كه مى‏ رسد ، قطب دستى به سبيلش مى ‏كشد و مى ‏گويد خوب حالا

ادامه مطلب

کرامات غیر رحمانی – بارش باران به دعاى راهب‏ – اضلال کفار

در زمان امام حسن عسكرى عليه السلام مردم سامرا دچار قحطى شدند . خليفه به حاجب خود و اهل مملكت دستور داد براى [ انجام نماز و ] طلب باران به خارج شهر بروند . سه روز پياپى به مصلاى خارج از شهر رفتند و دعا كردند اما باران نيامد . در روز چهارم جاثليق ، عالم بزرگ مسيحيان با مسيحيان و راهبان به سوى صحرا رفت . در ميان آنها راهبى بود كه هر گاه دستش را به سوى آسمان بلند مى‏ كرد ، باران فراوان با قطرات درشت مى‏ باريد .

بيشتر مردم در دينشان به ترديد افتادند و شگفت ‏زده شدند و به دين مسيحيت گرايش پيدا كردند .

خليفه [ حكومتش را در خطر ديد و از ناچارى ] كسى را به سوى امام حسن عسگرى عليه السلام كه در آن هنگام در زندان بود فرستاد و امام عليه السلام را از زندانش بيرون آورد و به او گفت : امت جدّت را درياب كه به راستى ‏نابود شدند .

امام عليه السلام فرمود : من فردا به خارج شهر [ محل مراسم طلب باران ] مى ‏روم و شك را ، ان شاء الله ، برطرف مى ‏كنم . در روز سوم [ از خروج مسيحيان ] جاثليق با راهبان بيرون آمدند . امام حسن عليه السلام نيز با گروهى از يارانش بيرون آمدند .

ادامه مطلب

کرامات غیر رحمانی – حرکت و صدای گوساله سامرى

حکایت امتحان قوم بنى اسرائيل بوسیله ی گمراه ساختن سامرى و گوساله ‏پرستى آنان در قرآن کریم بیان شده است . اين جريان در حديثى چنين توضيح داده شده است .

 

سبب اين امتحان اين بود : هنگامى كه خداوند به موسى وعده داد كه تا سى روز تورات و الواح الهى را نازل كند ، موسى اين وعده را به بنی ‏اسرائيل خبر داد و سپس به ميقات الهى رفت و هارون را به جانشينى خود بر قومش گماشت . هنگامى‏ كه سى روز تمام شد و موسى به سوى آنان بازنگشت ، بنى ‏اسرائيل عصيان كردند و تصميم به كشتن هارون گرفتند با اين بهانه كه موسى [ در ادعاى نبوت ] به ما دروغ گفته و اكنون از ما گريخته است .

در اين زمان ابليس به شكل مردى آمد و به آنان گفت : مسلّماً موسى از شما گريخته و هرگز به سوى شما باز نخواهد گشت ، زيور آلات خودتان را جمع كنيد تا براى شما خدايى درست كنم كه آن را عبادت كنيد .

[ از سوى ديگر ] در روز غرق فرعون و يارانش ، سامرى از پيشگامان قوم بنى اسرائيل بود . چشمش به جبرئيل افتاد كه سوار بر حيوانى به شكل اسبى نجيب بود . هر گاه آن حيوان سُمَش را بر مكانى از زمين مى ‏گذاشت آن موضع [ بر اثر خاصيت سُم آن حيوان آسمانى ] حركت مى‏ كرد .

[ سامرى متوجه اثر خارق العاده پاى اين حيوان شد ] و از زير سُمِ مركبِ جبرئيل ، خاكى برداشت و در كيسه‏ اى نهاد و نزد خود نگه داشت و به وسيله آن بر ساير بنى اسرائيل فخر مى‏ كرد .

هنگامى كه شيطان نزد بنى اسرائيل آمد و گوساله ساخت ، به سامرى گفت :

ادامه مطلب

خروج از نسخه موبایل