ابیاتی از مثنوی حیدری [۱] (سید محسن طیب نیا) در وصف غربت مکتب امام زمان و اهل البیت علیهم السلام
این حُجُب نور حقیقت تار کرد —— اهرم عقل بشر ناکار کرد
این سه تا شد دینِ قلاّبیِّ ما —— سفره ی رنگیّ و سیرابیِّ ما [۳]
این کجا و مکتب مولا کجا؟! —— این کجا و مهدی زهرا کجا؟!
بوده آیا این مزخرفها ز دین؟! —— حاشَ لِلَّه یا امیرالمؤمنین!!
مکتب مولاست چیزی مستقل[۴] —— رو شناس آن را و غیرِ آن بِهِل[۵]
هست آیات و حدیث و سیره ها —— مکتبِ ناب حبیب دلربا
هم زیارات، ادعیه، هم معجزات —— جملگی هستند انوار حیات
غیر اینها نیست آئین علی —— گوش دل بسپار بر دین علی
بهر انسان این کفایت میکند —— لیک شیطان هم غوایت[۶] میکند
تا که راه دیگری پیش آورد —— شخصْ حرفِ تازه از خویش آورد
مکتب مولا نماید منزوی —— مبتلا سازد بشر بر کجروی
در اقالیم سخن یکتاست او[۷] —— خود سخنهای علی غوغاست او
نور و عشق و شور و مستیّ و صفا —— رَوح و شیرینیّ و شادیّ و بقا
حکمت و لطف و هدایت در هم است —— نسخه دنیا و عُقبی با هم است
هرچه خیر است و سعادت اندر اوست[۸] —— بهر فرهنگ بشر هم آبروست
عشق مولا بر دلت آتش زند —— غیر از او از راهِ حق میافکند
بوعلی، عطّار، حافظ، مولوی —— شیخ اکبر[۹]، شیخ صدرا[۱۰]، قونوی
آنچه اینان در معارف گفته اند —— سنگ را جای جواهر سفته اند[۱۱]
دین و عرفان را نگیر از ناصبی —— گر چنین کردی چو «ثانی[۱۲]» غاصبی
نیست کس جز او که قلبم را رُبود —— تا ببوسم خاک پایش در سجود
هم صفا، هم مروه، هم بیت الحرام —— ذکرشان «مولا علی» باشد مدام
خاک پای قنبرش را ای نگار! —— سرمه سان بر دیده کَش با افتخار
مولوی! کمتر بگو: شمسم کجاست؟! —— هر کجا باشد بدان پا در هواست
گر علی را مولوی! بشناختی —— شمس از اوّل رها میساختی
شمس را در اسم گویندش چنین —— چون دغلبازی که گویندش «امین»
چشم بگشا تا ببینی شمس کیست —— بهتر از او در میان خلق نیست
شمسِ دین، مولا امیرالمؤمنین —— نورافشانی کند بر عالمین
از شب قدری که مولایم در آن —— با شعف رو کرد سمتِ آسمان[۱۳]
آسمان مسحور چشمان علی است —— زین سبب دائم به دنبال ولی است
تا به هنگام ظهورش خم شود —— صورت خود را بر اقدامش نهد
مصطفی آنگه که در معراج خویش —— چون کشید او وصف حیدر را به پیش
بی محابا حوریان برپا شدند —— اشک ریزان عاشق مولا شدند
جملگی گفتند با صوت جَلی: —— «یا علیُّ» «یا علیُّ» «یا علی»
+ همچنین بخوانید: ابیاتی زیبا در پاسخ به غزل مولوى: هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد؛ دل برد و نهان شد…
[۱] سید محسن طیب نیا، مثنوی حیدری، انتشارات رسالت، قم، ۱۳۹۷، ص ۷۳
[۲] معارف نورانی امیر المؤمنین علیه السلام و اهل بیت پاک و مطهرش علیهم السلام توسط حجاب فلسفه) تفکّرات یونانی (و عرفان) تصوف (و مدرنیسم سراب، توسط بعضی مسطور شده است.
[۳] در سه کتاب » ابن عربی از نگاهی دیگر «، » معارف حقیقی در صحیفه سجادیه «، » چه کسانی نمی فهمند؟ « در ۱۵۰۰ صفحه مباحث و عقاید غلط و انحرافی صوفیه و فلسفه التقاطی را با استنادات فراون به دهها کتاب آنان و شروح متعدد این کتب بیان نموده ایم.
[۴] یعنی مستقل و جدا از تفکرات بشری
[۵] رها ساز
[۶] گمراهی
[۷] یعنی: در میدان بلاغت و فصاحت و سخنان نغز، امیرالمؤمنین علیه السلام یکتای عالمیان است
[۸] نهج البلاغه
[۹] محی الدین عربی
[۱۰] ملاصدرا
[۱۱] یعنی: هر چه این بزرگان معارف بشری در رابطه با خداوند و جهان بینی توحیدی (و معارف دینی) در کتب و رسائلشان گفته اند، در حقیقت سنگ و کلوخ را به بند کشیده اند و جای جواهر به دیگران قالب کرده اند.
[۱۲] خلیفه دوم
[۱۳] حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام در شب نوزده ماه مبارک رمضان، مکرر به آسمان نگاه میکرد و میفرمود: إنّا للَّه وإنّا إلیه راجعون، ولا حول ولا قوه إلاّ باللَّه، اللّهمّ بارک لی فی الموت