پیشنهادی:

دکتر سروش: مولوی واقعا مثنوی را قرآن فارسی می دانسته/او عمر و علی (ع) را با هم آمیخته است.

دکتر سروش به نقل از مولوی می گوید که او، اسراری را فاش نموده که اگر حلاج زنده بود، خودش مولوی را بر دار می آویخت! سپس با نقل واقعه ای، نشان … ادامه مطلب

اشعاری درباره جدایی طریق حضرت علی علیه السلام از فلسفه و عرفان

ابیاتی از مثنوی حیدری [۱] (سید محسن طیب نیا) در وصف غربت مکتب امام زمان و اهل البیت علیهم السلام

 

مکتب مولاست، مستور حجاب: —— فلسفه، عرفان، مدرنیسمِ سراب [۲]

این حُجُب نور حقیقت تار کرد —— اهرم عقل بشر ناکار کرد

این سه تا شد دینِ قلاّبیِّ ما —— سفره ی رنگیّ و سیرابیِّ ما [۳]

این کجا و مکتب مولا کجا؟! —— این کجا و مهدی زهرا کجا؟!

بوده آیا این مزخرف‌ها ز دین؟! —— حاشَ لِلَّه یا امیرالمؤمنین!!

مکتب مولاست چیزی مستقل[۴] —— رو شناس آن را و غیرِ آن بِهِل[۵]

هست آیات و حدیث و سیره ها —— مکتبِ ناب حبیب دلربا

هم زیارات، ادعیه، هم معجزات —— جملگی هستند انوار حیات

غیر اینها نیست آئین علی —— گوش دل بسپار بر دین علی

بهر انسان این کفایت می‌کند —— لیک شیطان هم غوایت[۶] می‌کند

تا که راه دیگری پیش آورد —— شخصْ حرفِ تازه از خویش آورد

مکتب مولا نماید منزوی —— مبتلا سازد بشر بر کجروی

در اقالیم سخن یکتاست او[۷] —— خود سخن‌های علی غوغاست او

نور و عشق و شور و مستیّ و صفا —— رَوح و شیرینیّ و شادیّ و بقا

حکمت و لطف و هدایت در هم است —— نسخه دنیا و عُقبی با هم است

هرچه خیر است و سعادت اندر اوست[۸] —— بهر فرهنگ بشر هم آبروست

عشق مولا بر دلت آتش زند —— غیر از او از راهِ حق می‌افکند

بوعلی، عطّار، حافظ، مولوی —— شیخ اکبر[۹]، شیخ صدرا[۱۰]، قونوی

آنچه اینان در معارف گفته اند —— سنگ را جای جواهر سفته اند[۱۱]

دین و عرفان را نگیر از ناصبی —— گر چنین کردی چو

ادامه مطلب

پاسخی به غزل مولوى: هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد؛ دل برد و نهان شد…

ابیاتی از متکلم فقیه، آیت الله شیخ محمد جواد خراسانی (ره) در پاسخ به غزلِ مستزادِ مولوى که می گوید: «هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد؛ دل برد و نهان شد…»

 

ابلیس، پى مکر، به بازار برآمد
مکّار جهان شد

هر لحظه به شکلی بت عیّار برآمد
دین برد و نهان شد

هر روز به شکلى و به زرقى و به دلقى
شد رهزن خلقى‏

تا بیشتر اندر صف کفّار بر آمد
خورسند از آن شد

صد نقشه اضلال ز خود کرد نمودار
از هَر بت و زنّار

تا بر همه اشرار عَلَمدار برآمد
قطب همگان شد

آندم که شد از درگه حق رانده و مطرود
وا مانده و مردود

فکرش به تشکّل شد و مکّار برآمد
أشکال عیان شد

گه شد به بَر آدم و حوّا پى اغوا
آن طاغى مردود

تلبیس‏کنان در دهن مار برآمد
وارد به جنان شد

گه هَمدم قابیل شد و یارى او کرد
بر کشتن هابیل‏

گه بر مَدَد

ادامه مطلب

آیت الله بحرالعلوم: تصوف و عرفان برای جذب مستضعفین فکری بزک شده است

آیت الله بحرالعلوم میردامادی عنوان کردند: یقین قوی و صحت معرفت دو عامل ایستادگی در مسیر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) / دینِ رنگ‌شده فریبی برای استعمار مردم

 

استاد حوزه علمیه نجف اشرف: یکی از مسلک‌هایی که برای جذب مستضعفین فکری آرایش می‌شود، مسلک تصوف است… و یکی از بزک‌هایش این است که به آن عرفان هم می‌گویند. رنگ و آرایش تصوف به واسطه این است که حق نیست و می‌خواهد با ظاهرسازی افراد را به خود جذب کند.

 

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله سید محمود بحرالعلوم در ششمین جلسه از سلسله مباحث «آفاق الولایه فی فقه الامامه» که با حضور جمعی از مستبصرین و طلاب علوم دینی از کشورهای

ادامه مطلب

مولوی: مثنوی هم سنگ قرآن است- شمس تبریزی: مثنوی بالاتر از قرآن است!

مولوی : مثنوی هم سنگ قرآن است – شمس تبریزی : مثنوی بالاتر از قرآن است !!

مولوی دریافت های شخصی خود را در حد وحی الهی بالا برده و مثنوی خود را که آکنده از مطالب خلاف واقع و در تعارض با آموزه های عقلانی و وحیانی است، در مقدمه دفتر اول مثنوی چنین معرفی می کند:

«هذا کِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین!، وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ، یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى‏ عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَهٌ عَلى‏ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى‏ یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً…….. و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لا یمسّه الا المطهرون»

ترجمه : این است کتاب مثنوی و آن، کتابی است دربرگیرنده اصول اصل‌های دین در

ادامه مطلب

نفی مبانی فلسفی و عرفانی در آموزه های توحیدی امام رضا (علیه السلام)

نفی مبانی فلسفی و عرفانی در آموزه های توحیدی امام رضا (علیه السلام)

از جمله اندیشه های فلسفی و عرفانی که توسط امام رضا علیه السلام مورد نفی و رد قرار گرفته است، این مساله است که انسان بر صورت خداوند آفریده شده است و این که انسان مظهر جامع اسماء و صفات الهی است.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، «استاد مهدی نصیری» از منتقدان فلسفه و مدیرمسئول فصلنامه معرفتی – اعتقادی سمات به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت ثامن الحجج(علیه السلام) یادداشتی نوشته و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است:

در سالروز شهادت دهمین حجت معصوم الهی و هشتمین خلیفه الهی پس از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثنا ـ بر مظلومیت آن حضرت که به زهر جفا و کین مامون عباسی مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید، به حق می‌گرییم اما جا دارد در این ایام، مظلومیت و غربت جگرسوز تر آن امام معصوم و دیگر امامان را یه یاد آوریم که عبارت است از کوتاه کردن دست امت از

ادامه مطلب

موضع عارف و صوفی بزرگ عطار نیشابوری در برابر ابن ملجم

موضع عارف و صوفی بزرگ عطار نیشابوری در برابر ابن ملجم

پیش از این گفتیم که مولوی در مثنوی اش بر اساس مذهب و مسلک جبر ، ابن ملجم را از بزرگترین جنایت تاریخ بشری تبرئه می کند و به دروغ از امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به ابن ملجم نقل می کند که:

هيچ بغضي نيست در جانم ز تو زان که اين را من نمي‏دانم ز تو

آلت حقي تو، فاعل دست حق كي زنم بر آلت حق طعن و دق!

و نیز می گوید:

یک سر مو از تو نتواند برید چون قلم بر تو چنین خطی کشید!

یعنی

ادامه مطلب

تجلیل عجیب مولوی از معاویه ( القای عصمت معاویه، امیرالمومنین و خال المومنین بودن وی)

مولوی و القای عصمت معاویه مولوی سراینده مثنوی با جعل داستانی که در هیچ منبعی یافت نمی شود[1]، ارادت ویژه خود را به معاویه بن ابی سفیان یکی از ننگین ترین چهره … ادامه مطلب

آیا مولوی تقیّه کرده است؟ بررسی امکان تقیه در آثار مولوی-۳

مولوی و انکار ضروریّات دینی

مولوی در مقدمه دفتر­ پنجم ­مثنوی بر عبارت خود «­­اذا ­ظهرت ­الحقایق بطلت الشّرایع­» [۱] تاکید نموده است :

شرع بهر زندگان و اغنیا است شرع بر اصحاب گورستان کجا است ؟

آن گروهی کز فقیری بی برند صــد جهت زان مردگـان فانی ترند

مرده از یکسوست فانی درگزند صوفیــان از صد جهت فانی شدند [۲]

به نظر او چون احکام شرع (مانند نماز و روزه) مخصوص زندگان و اغنیا­ست و مردگان از ­انجام آن معاف­ند، صوفیان نیز چون از مردگان فانی ­ترند بطریق اولی تکلیفی به عهده آنان نیست. این سخن مولوی بر اساس قیاس است همان قیاسی که امام­ صادق­ علیه­ السلام در باره ­اش فرمودند اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود و در دین خدا قیاس راه ندارد.

انکار عملی فریضه حج توسط مولوی

مولوی بیان می­دارد که بایزید در مسیر حج به بزرگی رسید که او را از حج باز­داشت و گفت من را طواف کن و بدین ­ترتیب فریضه حج را که از مهم­ترین فرایض است را مورد انکار قرار داده است:[۳]

سوی مکّه شیخ امّت بایزیــد از برای حجّ و عمره می دوید . . .

دید پیری با قدی همچون هلال دید در وی فرّ و گفتار و رجال . . .

گفت عـزم تو کجا ای

ادامه مطلب