در یکی از شبکه های اجتماعی (تلگرام) مطالبی مناظره گونه بین استاد مهدی نصیری و حجت الاسلام خسروپناه پیرامون عبارت انسان کامل و کاربرد آن برای علمای بزرگوار شیعه رد و بدل شد که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم.
استعمال عبارت انسان کامل توسط یعقوبی قائنی برای مقام معظم رهبری
چندی پیش حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه تصویری از دیدار خود با آقای یعقوبی قائنی را به همراه مطلبی با عبارات زیر در فضای مجازی منتشر نمود:
«امشب در محضر حاج آقا یعقوبی قاینی… در مشهدالرضا رسیدیم وی در جمع همگان فرمودند: ایشان (مقام معظم رهبری) یک پارچه نور است وی در جلسات متعدد فرمودند: ایشان انسان کامل است.»
انحرافات سید احمد نجفی (آقا جون) در کتاب شراب طهور
در پست قبلی به مطالب یکی از سران عرفان و تصوف اشاره شد و بیان گردید که وی، ذکر “لا اله الا انا“ را در کتاب خویش چاپ و به آن سفارش نموده است! او با توهین به منتقدین، آنها را تجهیل نموده و با تکبر و منیتی در خور توجه، به تعریف و تمجید از خویش می پردازد و خود را از نوادر آخر الزمان می داند!
در این مطلب به یکی دیگر از مدعیان عرفان خواهیم پرداخت که اذکاری اینچنین را در کتب خود ذکر کرده است!
در ادامه به چند مورد از انحرافات سید احمد نجفی (ملقب به آقاجون) که یکی از به اصطلاح عرفا بود، اشاره می شود:
ادعای الوهیت برای صوفیان و ذکر لا اله الا انا
وی در کتاب شراب طهور، عرفا و صوفیان را در مقام خدایی و الوهیت قرار می دهد و می نویسد:
«… عارف می گوید: لا اله الا انا فاعبدنی… عارف در سیر مراتب توحید، از “لا اله الا الله” آغاز می کند و پس از آن به “لا اله الا هو” می رسد و پس از آن به “لا اله الا انت” و در نهایت به “لا اله الا انا”
شطحیات و ادعاهای عجیب عارفان صوفی مسلک در طول تاریخ
در تاریخ ثبت شده است که بسیاری از سران عرفان و تصوف، ادعاهای عجیب نموده و دعوی الوهیت داشته اند (مانند حلاج و بایزید بسطامی و …). برای نمونه در یکی از مطالب سایت بیان شد که بایزید بسطامی با صراحتی عجیب، خود را از خداوند و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز بالاتر می داند! برای مشاهده این مطالب بر روی لینک های روبرو کلیک کنید:ادعای مضحک برتری بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم – ادعای مضحک برتری بر خداوند متعال
در یکی دیگر از مطالب نیز بیان گردید که شمس تبریزی در کمال بی ادبی و جسارت، به قرآن و ساحت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله توهین می کند و می گوید که خواندن قرآن مرا تاریک می کند و رساله مخلوقات تاریک کننده هستند چه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد چه غیر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (نعوذ بالله)! مشاهده این مطلب در لینک روبرو: اهانت شمس تبریزی به قرآن و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله
در مقابل، برخی از عارفان صوفی مسلک در صدد توجیه این شطحیات برآمده و برای مثال می گویند که این ادعاها در شرایط طبیعی مطرح نشده و عرفا در حالت بی خودی و بدون داشتن اختیار، چنین کلماتی را بر زبان رانده اند.
بیان اذکاری عجیب در کتاب یکی از عرفای معاصر
اما در کمال تعجب یکی از شخصیت های برجسته عرفان و تصوف که در قید حیات نیز می باشد و بسیاری از حوزویان نیز شاگرد وی بوده اند، طی دستور العملی، اذکاری را در کتاب خویش بیان و آن را روانه بازار چاپ نموده که این اذکار در نوع خود کم نظیر و بی سابقه می باشد! طبق تحقیقات به عمل آمده، وی از مشایخ یکی از جریانات تصوف فرقه ای نیز می باشد.
وی با صراحت تمام بیان می کند که هر روز پیش از نماز صبح پس از طی مراحل و بیان اذکار و اورادی خاص، به تعداد مشخصی این ذکر را می گوید: لا اله الا انا !
حال چگونه کسی که ادعای عرفان ناب دارد، چنین اذکاری را در حالتی کاملا طبیعی در قالب یک کتاب ارائه و چاپ می کند و در اختیار عموم مردم نیز قرار می دهد! اذکاری که هیچ گونه توجیه علمی و اعتقادی ندارند و خداوند متعال در جای جای قرآن مجید، ادعای الوهیت را مساوی با کفر و شرک دانسته است. چگونه چنین ذکری می تواند در منظومه معرفتی اسلامی تعریف شود؟
بنا به دلائلی و برای دفع مفاسد احتمالی، نام وی ذکر نمی شود. اما تصویر صفحه ی مذکور از کتاب
سید عباس موسوی مطلق در کتاب خواجه قنبر در دیوان خواجه شیراز می نویسد:
در روز ازل یک قطره سیاهی که شاید مقصود از همان نور ذات، که سیاه است و اتفاقاً قدیمی ها نیز در مثالها گفته اند بالاتر از سیاهی رنگی نیست، چون سیاهی همان نور ذات است. خلاصه یک قطره سیاه از قلم تو بر ماه افتاد که تمام مشکلات عالم ماوراء الطبیعت حل شد. [۱]
جالب است که بحث نور سیاه در هیچ کدام از فرق و مذاهب مختلف اسلامی جز صوفیه، مطرح نشده است! و سران تصوف درباره نور سیاه مطالب بسیاری بیان نموده اند. برای نمونه به چند مورد از این مطالب در آثار سران تصوف اشاره می شود.
لاهیجی قطب بزرگ سلسله نوربخشی می گوید:
دیدم تمام عالم را نور سیاه فراگرفته، چنانچه همه اشیا به رنگ آن نورند، و من مست و شیدا گشته، غرق این نورم، و ریسمانی از نور
علی اکبر خانجانی یکی از مدعیان به اصطلاح عرفان است که مطالب عجیب و غریبی را بیان نموده و انحرافات بسیاری دارد. علی اکبر خانجانی و سلوک عرفانی بی نظیر طاهره قره … ادامه مطلب
ترویج فرقه ی ذهبیه در سایت حوزه علمیه (hawzah.net)
یکی از خطرناک ترین و منحرف ترین فرق صوفیه، فرقه ذهبیه است که توانسته در طی چند دهه اخیر، به صورت مخفیانه و چراغ خاموش، در بسیاری از مراکز فرهنگی-دینی نفوذ کند و به جذب عوام بپردازد.
اخیرا مشاهده شده که مراکز وابسته به حوزه علمیه از جمله سایت حوزه دات نت (www.hawzah.net) نیز خواسته یا ناخواسته به تبلیغ و ترویج این فرقه ضاله دامن زده اند.
در برخی مقالات سایت حوزه دات نت، از فرقه ضاله ذهبیه با الفاظی همچون عرفان “حقیقی” و “علّیه” یاد شده و این فرقه، تافته ی جدا بافته و کاملاً متفاوت از دیگر فرق صوفیه معرفی می شود و عملا ننگ فرقه داری و تساهل و تسامح در شریعت را از دامان ذهبیان پاک می کند. با اینکه تا قرن هفتم، تمام اقطاب فرقه ذهبیه در مذهب اهل سنت بودند این سایت برخلاف تمام گزارشات و شواهد تاریخی متقن، مقالاتی را منتشر می کند که در آنها ادعا شده تمام اقطاب فرقه ذهبیه، شیعه اثنی عشری هستند.
ادعای تشیع اقطاب ذهبیه و نجم الدین کبری!
در یکی از مقالات این سایت به اشتباه چنین نوشته شده است:
از معروفترین اقطاب ذهبیه که به نام او یعنی ذهبیه کبرویه مشهور گشته اند، شیخ نجم الدین کبری (مقتول ۶۱۸ ه . ق) است. مشایخ سلسله ذهبیه به طورکلی
با توجه به پیام های ارسال شده در گروه های مختلف شبکه پیام رسانی تلگرام، مطلع شدیم که مهلت ارسال آثار به هم اندیشی و جشنواره خرقه تزویر – که توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار خواهد شد – تا تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ تمدید شده است.
عشق در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السلام به کار نرفته است. اما، محبت بارها و بارها به کار رفته است… از آنجا که اسلام یک دین عقلانی است، لذا محبت را قبول دارد، ولی عشق را نمیپذیرد!
به صورت متعدد بحث کردهایم که مسائلی مانند ریاضت، فنا و شهود به چه معناست و چه تبعاتی خواهد داشت… و نشان دادهایم که این مکتب یک مکتب زندگیسوز بوده و اسلام به همین دلیل عرفان را اجازه نداده و به آن راه نداده است.
دکتر سید یحیی یثربی، استاد تمام در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی است و پژوهشهای او در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است.
تحصیلات:
از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۳۷ به گذراندن دروس ابتدایی در مدارس سنتی در زادگاه خود در نزد عزیز الله خسروی زنجانی پرداخت. از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۳۷ در حوزه علمیه زنجان به تحصیل علوم مقدماتی علوم اسلامی ( صرف و نحو و منطق ) پرداخت. از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۶ درحوزه علمیّه قم نزد محمد حسین طباطبایی ، حسین علی منتظری و جعفر سبحانی فلسفه خواندو از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۸ دوره کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترای رشته فلسفه و حکمت اسلامی را در دانشگاه تهران گذراند.
اندیشه شناسی
استاد یثربی مهمترین چهره فلسفی و آکادمیک ایران است که به نقد “حکمت متعالیه” و “عرفان اسلامی” پرداخته است . وی با نقدِ مبانی “حکمت متعالیه”، معتقد است که این مکتب فکری، مکتبی اختلاطی بدون سازگاری درونی است (رک به: “عیار نقد”، “حکمت متعالیه”). وی تلاش نموده تا با احترام به تصوف و عرفان اسلامی، آنرا از دیانت اسلامی تفکیک نماید (رک به: “پژوهشی در نسبت دین و عرفان”). وی در “تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی” به روش تحلیلی تمام تاریخ فلسفه اسلامی را نقد می نماید و از اندیشمندان فلسفی می خواهد که اندیشمند روزگار خود باشند. از نظر گرایش فلسفی، وی را می توان یک واقعگرای انتقادی دانست . دکتر یثربی با اسلوبی سنتی، ولی سبکی روان و صریح سخن می گوید. اسلوب سنتی وی موجب شده تا جایگاهش در جامعۀ روشنفکری ایران چندان شناخته نشود. وی دیدگاههای انتقادی خویش پیرامون اوضاع سیاسی، فکری و اجتماعی ایران را صریح اعلام می کند.
کتاب فریب سراب
بنا بر اخبار واصله، آخرین اثر دکتر یحیی یثربی با عنوان «فریب سراب» به زودی منتشر میشود. دکتر یثربی در این اثر به روشنگری در حوزه عرفان پرداخته است. همچنین گفتنی است نگارش این کتاب در ۱۷ فصل تمام شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: عشق در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السلام به کار نرفته است. اما، محبت بارها و بارها به کار رفته است. آیا این دو واژه با هم فرق دارند؟
معنا ندارد [طلبه در] حوزه علمیه، شرح تجرید خوانده، شرح منظومه خوانده، بدایه خوانده، نهایه خوانده، اسفار خوانده، شفا خوانده، اشارات خوانده، حکمت الاشراق خوانده، اما یک دوره توحید صدوق نخوانده!… یک دور کافی نخوانده، یک دور بحار نخوانده. پس چه خواندهای؟! منبع معرفتی ما باید قرآن و روایات باشد.
انتقاد استاد سید محمد مهدی میرباقری از وضعیت اسفناک طلاب در مواجهه با علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام:
«آشنایی با معارف اهلبیت(علیهم السلام) باید محور حوزه علمیه باشد؛ اگر از محور بودن در حوزه بیرون رفت، این حوزه از مدار خودش خارج شده است.
حوزهای که مدار آن در فقه و اخلاق و عرفان، معارف اهلبیت(علیهم السلام) نباشد، شک نکنید که این حوزه، شیعی نیست. میشود: حوزه مدینه یا حوزه الازهر.
معنا ندارد [طلبه در] حوزه علمیه، شرح تجرید خوانده، شرح منظومه خوانده، بدایه خوانده، نهایه خوانده، اسفار خوانده، شفا خوانده، اشارات خوانده، حکمت الاشراق خوانده، اما یک دوره توحید صدوق [و کتب روایی دیگر را] نخوانده! این قابل دفاع نیست.
این به معنی انکار فلسفه نیست؛ من نمیخواهم فلسفه را انکار کنم؛ میگویم اینطرفش چه شد؟ طلبه ممکن است با حساب و کتاب [و در صورت لزوم]، ادبیات معاصر یا روشنفکری را [هم] بخواند و همچنین کتابهای خوب مثل کتب علامه مطهری(ره) و کتب علامه طباطبایی(ره) را بخواند، اما اصول کافی و بحارالانوار چطور؟! [اگر نمیخوانیم] پس چرا اسم خودمان را میگذاریم طلبه؟