پیشنهادی:

نقد کتاب قبول اهل دل آقای موسوی مطلق – بخش پنجم

مدیر سایت
1,300

بخش پنجم از مقاله حجت الاسلام داوودی (از محققین و فضلای حوزه علمیه قم) در نقد محتوای کتاب آقای موسوی مطلق (با ویرایش و کمی اضافات)

ابو علی سینا: مؤلف در مورد بوعلی سینا به دوسه داستان که بیشتر به داستانهایی که مادران برای فرزندانشان می خوانند شبیه است بسنده می کند و جالب است ما نفهمیدیم که اهل بیت در آثار ابوعلی سینا دیگر چه مقوله ای است؟ شعری که می آورد نیز بر فرض صحتش جز ابراز حب چیزی را نمی رساند و این در بین اهل سنت نیز بسیار رایج است تا جایی که برخی از علمای سنی کتبی مستقل در مناقب اهل بیت علیهم السلام تالیف کرده اند.

اما برخی انحرافات ابن سینا از این قرار است که علم خداوند به جزئیات را انکار می کند به نحوی که غزالی او را تکفیر می کند، علامه مجلسی می گوید: «ابوعلی در رساله مبدأ و معاد به روحانی بودن معاد اعتقاد دارد، و در شفاء از ترس علماء معاد جسمانی را به صاحب شریعت حواله می دهد.»[۱] عمر را اعقل از امیرالمومنین می داند.[۲] و سفارش به خوردن شراب می کند.[۳]

ابن فارض: مؤلف برای اثبات تشیع او به داستان بدون منبعی اشاره می کند که در جایی یافت نشد، گویا مولف مطلقا به بحث علمی رایج در حوزه های علیمه آگاهی ندارند، بسیاری از نفی و اثباتهایش را حواله به اموری می دهد که ابدا وجه علمی ندارد. با این حال، نویسنده در ابتدا سنی بودن ابن فارض را تأیید می کند، اما ادعا می کند که وی بعداً شیعه شده، البته دلیل آن چیست نمیدانیم و فقط در توان مولف و مرادهایش است که آن را ثابت کنند. ما هم استصحاب جاری کرده او را سنی صوفی می دانیم مگر دلیلی بیاید و او را از سنی بودن خارج کند که ما نیز به صرف ادعا از دلیل خودمان عدول نمی کنیم و او را سنی صوفی می دانیم، جالب است که در این کتاب مطلبی از ابن فارض درباره اهل بیت علیهم السلام نمی بینیم.

برتری حافظ بر انبیاء الهی!

حافظ: نهایت چیزی که می توان در مورد حافظ گفت این است که او یک صوفی خراباتی است و صوفی بودن حافظ از بدیهیات است و مؤلف نیز در کتاب “خواجه قنبر در دیوان حافظ شیراز” به نقل از یک حافظ شناس این مطلب را نقل می کند. اشعار او هم در نسخ مختلف، متفاوت است، و خود حافظ شناسان درباره آن بحث و جدل دارند.

  • مؤلف به نقل از استادش می گوید: «حافظ در قرآن، تفسیر دارد» البته باز بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی! مؤلف در مقام پرسش هم از استادش نپرسیده که این همه ادعا از کجا آمده است؟ در پاورقی هم به نقل از آقای نجابت شیرازی می گوید که حافظ از طهارت تا دیات کتاب فقهی داشته، که اثبات این مطلب نیز تنها از عهده خود نجابت شیرازی بر می آید و بس.
  • مؤلف می گوید: «تجلیات ذات برای همه انبیاء نبوده بلکه برای مرسلین برجسته بوده» و در ادامه می گوید: «چند نفر از اساتید بنده معتقد بودند که حافظ هم از تجلیات ذات برخوردار بوده»

می گوییم این دو کلام را کنار هم قرار دهید نتیجه می شود که حافظ از انبیاء بالاتر بوده است! چرا مؤلف این کلام را می آورد و اگر قبول ندارد چرا رد و انکار نمی کند؟!

  • مؤلف بحث تجلی صفات و ذات را مطرح می کند و عباراتی را می آورد که در آن، صفات ذات را بر ذات، زیادی و اضافه می داند که بطلان این مسئله بسیار واضح است . وی همچنین در کمال تعجب عباراتی را از بایزید بسطامی و ابوسعید – که از سران بنام صوفیه هستند – نقل می کند که هیچ گونه محمل صحیحی نمی توان برای آنها یافت. عباراتی چون: سبحانی ما اعظم شانی و ما فی الجبه سوی الله .

مؤلف عبارتی را به عنوان مؤید در باب تجلی آورده مانند: «قال نبی صلی الله علیه و آله: ان الله خلق آدم فتجلی فیه» که در هیچ مصدر روایی یافت نشد! و تفسیر آیه “و استغفری لذنبک” به “ای لذنب وجودک” که تفسیر به رأی است.

وی همچنین عباراتی را نقل می کند که بیشتر به بیان جادوگران می ماند و هیچ شباهتی به احادیث زیبای اهل بیت علیهم السلام ندارد، که خود نشان از میزان استحکام استدلال گوینده کلام می باشد: «ارعل ارعا ارعوان ارعی یزنون»


[۱] حق الیقین/۲/۴۶۷ انتشارات اسلامیه

[۲] شفاء/۴۵۲

[۳] قانون/۱/۳۹۳

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید