پیشنهادی:

نقد کتاب قبول اهل دل آقای موسوی مطلق – بخش چهارم

مدیر سایت
1,351

انحرافات کتاب قبول اهل دل سید عباس موسوی مطلق – بخش چهارم

بخش چهارم از مقاله حجت الاسلام داوودی (از محققین و فضلای حوزه علمیه قم) در نقد محتوای کتاب آقای موسوی مطلق (با ویرایش و کمی اضافات)

۶- نویسنده دوباره به خطا در فتوحات (فتوحات ص/۱۰۳) اعتراف می کند که درباره دعای ختم صحیح بخاری و قبول سه طلاق در یک مجلس و قائل بودن به تصویب است و همگی خلاف حتمی تشیع است. مؤلف برای دفاع از ابن عربی به دَس در کتاب فتوحات استناد می کند. با توجه به اینکه مطالب ابن عربی اعم از اصول و فروع دین مطابق با مبانی اهل سنت است باید بگوییم که اکثر قریب به اتفاق مطالب کتب ابن عربی تحریف شده است!!

۷- نویسنده در ص۱۲۷ با نقل داستانی جعلی به دفاع از دروایش به ویژه قطب فرقه نعمت اللهی(معصومعلیشاه) می پردازد و چنین القا می کند که فوت آیت الله بهبهانی نتیجه تکفیر درویشی به نام معصومعلیشاه و خراب شدن طاق بر سر ایشان است. در حالی که علت فوت ایشان وَبا بوده و پسر آیت الله بهبهانی می گوید: در روز جمعه مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دلیل مرض وبا از دنیا رفته اند.[۱]

۸- مؤلف به شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی حمله می کند که البته این دو انحرافاتی دارند، اما طبق مبنای مؤلف و بزرگان او اشکالی نمی توان به این دو کرد، زیرا این دو در مقام فناء فی الله خودشان را خدا می دانستند، و به وسیله کشف و شهود به این امور دست پیدا کرده اند لذا نمی توان به آنها اشکال کرد.

۹- مؤلف برای دفاع از ابن عربی به علماء شیعه تاخته و ایشان را حواله به آخرت می دهد در حالی که مرادهایشان اعتراف به سنی بودن ابن عربی کرده اند و او را خصم اَلد شیعه و سنی متعصب و ناصبی می دانند.

برای نمونه سید جلال الدین آشتیانی می گوید: «ابن عربی خصم اَلد شیعه امامیه است و به طور کلی با شیعه خصوصاً فرقه امامیه سر سازش ندارد او گویا مطلقاً آثار ائمه شیعه را ندیده»[۲]. استاد مطهری نیز می گوید ابن عربی سنی متعصب است.[۳]

نویسنده کتاب می گوید: «محدث نوری نسبت ناروا به ابن عربی می دهد که شیعه را قبول ندارد و باید نمونه می آورد»

در پاسخ به ذکر یک نمونه بسنده می کنیم. ابن عربی در فتوحات با توهین به شیعیان علی الخصوص شیعیان ۱۲ امامی می نویسد:

«راه و روش اهل بدعت و نفسانیّات بدین ترتیب است که شیاطین در ابتدا اصل صحیحی را که در آن شک نمی نمایند به آنان (شیعیان) القاء می نماید. سپس گمراهی ها از عدم فهم صحیح به وجود می آید و گمراه می شوند. این امر همچون یک امر صحیح به شیطان نسبت داده می شود. کاش می دانستند که در این مسائل، شیطان شاگرد ایشان است. (شیطان از صاحبان بدعت و نفسانیّات درس می گیرد). بیشترین مصداق چنین امری مربوط به شیعه مخصوصا امامیه (شیعیان ۱۲ امامی) است. شیاطین جنّی بر آنان وارد می شوند. محبت اهل البیت (علیهم السلام) و افراط بر آن را بر آنان القا می کنند و شیعیان این علاقه شدید را مؤثرترین وسیله قرب الهی تلقّی می کنند. همینطور است اگر در این حدّ توقّف کنند و چیزی نیفزایند ولی آنها (شیعیان) از حد محبت اهل البیت (علیهم السلام) به دو صورت تجاوز می کنند. الف: بعضی از آنها به محبت اهل البیت علیهم السلام دشمنی و سبّ صحابه را می افزودند، چون آنان اهل البیت (علیهم السلام) را مقدّم نداشتند و (شیعیان) گمان می کنند که اهل البیت (علیهم السلام) برای این مناصب دنیوی (خلافت) سزاوارتر بوده اند. از آنان کسانی هستند که شناخته شده اند و زیاد هستند. ب – و طایفه ای از آنان علاوه بر سبّ صحابه، نسبت به پیامبر صلی الله علیه (و آله) و سلّم و جبرئیل علیه السلام و الله جلّ جلاله طعنه زدند که چرا نسبت به رتبه ایشان (اهل البیت علیهم السلام) و برتری آنان در خلافت بر مردم، تصریح نکرده اند و حتی برخی از آنان سوگند یاد کرده اند که: ما کان من بعث الأمین أمیناً آن که جبرئیل امین را فرستاده است ، امین نبود.»[۴]

ما نمونه آوردیم برای مؤلف که شیعه را تحت القاء شیطان می داند، و گفتیم که مرادهای خود ایشان هم سنی بودن ابن عربی را قبول دارند. اما مؤلف می گوید که شیعیان مورد توقیر و احترام ابن عربی هستند. و نمونه هایی که مربوط به اهل بیت علیهم السلام است را ذکر می کند. حالا از مؤلف می خواهیم که چند نمونه از توقیرات ابن عربی نسبت به شیعیان را بیاورد .و در ادامه اشکالات به محدث نوری می گوید که در فتوحات گفته سگ و در مسامره گفته خوک!

خوب الحمدلله که در چشم ناپاک رجبیون هم سگ شدیم و هم خوک، این فضاحت مضاعف برای ابن عربی است تا اشکال به محدث نوری.

۱۰- مؤلف برای اینکه دامن ابن عربی را از این نسبت خوک وسگ به شیعیان دادن توسط رجبیون پاک کند می گوید: «منظور از روافض در اینجا خوارج هستند و هرکس در تاریخ سیر کند این را متوجه می شود» و بدون ذکر نمونه ای از این استعمالات (که البته روش ایشان است چون اصلاً مراجعه نکرده اند) از آن می گذرد.

در صورتی که ابن عربی صراحتا از لفظ شیعه و شیعی رافضی استفاده می کند: « و کان هذا الذی رأیته قد أبقى علیه کشف الروافض من أهل الشیعه … تب الی الله فانک شیعی رافضی»[۵] و به وضوح بطلان استدلال آقای موسوی مطلق مشخص می شود.

ضمنا ما هرچه تحقیق کردیم رافضی را از القاب خوراج ندیدیم، برای خوارج القابی چون محکمه، حروریه، مارقه، شراه، ناصبه، مکفره و اهل نهروان ذکر شده و مطلقاً نشانی از رافضی نیافتیم، در حالی که لقب رافضی از القاب مشهور شیعه است ،که به عنوان طعن شیعه به کار برده می شده و در روایات ما[۶] به عنوان مدح شیعیان به کار برده شده است.

۱۱- مؤلف مدعی است : بسیاری از اعاظم و اساطین مذهب ابن عربی را شیعیه می دانند.

وی استناداتی را برای اثبات مدعای خود ارائه می دهد که به عنوان نمونه به اشتباه بودن یکی آنها اشاره می شود. ملا محسن در مورد ابن عربی می گوید: و فی کلامه مخالف شرع الفاضحه و مناقضات العقل الواضحه ما یضحک منه الصبیان و تستهزیُ به النسوان کما لا یخفی علی من تتبع تصانیفه و لا سیما الفتوحات[۷]

آیا نمونه هایی که نویسنده ارائه کرده بیشتر اعاظم شیعه هستند؟ بهتر است انسان در اظهار نظر جانب انصاف را رعایت کند، در حالی که مراد های ایشان مانند سید محمد حسین طهرانی، سید جلال الدین آشتیانی، استاد مطهری، سید محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان او را سنی می دانند.


[۱] مرات الاحوال جهان نما۱/۱۴۷

[۲] مقدمه شرح خصوص قیصری-۴۷-۴۵

[۳] امامت ورهبری/۱۶۳

[۴] فتوحات مکیه، ج ۴، ص ۲۸۰

[۵] الفتوحات المکیه(اربع مجلدات)، ج‏۲، ص: ۸

[۶] بحارالانوار/۴۵/باب۱۷فضل الرافضه و مدح التسمیه بها

[۷] بشارات الشیعه/۱۵۰

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید