پیشنهادی:

نقد کتاب قبول اهل دل آقای موسوی مطلق – بخش سوم

مدیر سایت
1,232

انحرافات کتاب قبول اهل دل سید عباس موسوی مطلق – بخش سوم

بخش سوم از مقاله حجت الاسلام داوودی (از محققین و فضلای حوزه علمیه قم) در نقد محتوای کتاب آقای موسوی مطلق (با ویرایش و کمی اضافات)

شمس تبریزی:

مؤلف او را سید و شیعه می داند، ولی بدون دلیل و مصدری برای این ادعا.

جالب آن که برای اسماعیلی بودن او مصدر نقل می کند. و در مورد اهل بیت علیهم السلام نیز هیچ بیانی از شمس نقل نمی کند، که البته چیز قابل توجهی نیز وجود ندارد که نقل کنند.

اما شمس عارف چه می گوید؟

مرا رساله محمد صلی الله علیه و آله سود ندارد، مرا رساله خود باید اگر هزار سال رساله بخوانم تاریک تر شوم.[۱]

او می گوید: انبیاء اغلب نفاق کرده اند، نفاق آن باشد که آنچه در دل داری خلاف آن ظاهر کنی.[۲]

برحجاج بن یوسف ثقفی رحمت می فرستد.[۳]

او فاطمه سلام الله علیها را زاهده می داند و نه عارفه [۴] و سخنان انحرافی بسیار دیگر…

مطلب واضح است نیاز به بحث بیشتر ندارد.

ابن عربی

مؤلف در این کتاب، بیشتر توان خود را صرف ابن عربی می کند. او را شیعه خالص و عارف کامل می داند و در این راه بر علماء و محدثین نیز به سختی می تازد.

اما دلائل او بر شیعه بودن ابن عربی:

  1. مؤلف به نقل از استادش می گوید او با امام زمان (عج) ملاقات داشته و لختی با او سخن گفته است.

و اعتقاد او در فتوحات درمورد امام زمان را دلیل بر شیعه بودن او می داند، اما بیان استادش بدون ذکر منبع و مصدر است، لذا قابلیت بحث ندارد. و البته این ادعای بدون سند با کلام ابن عربی در فتوحات[۵] در مورد عدم نیازش به معرفت امام زمان تعارض دارد پس یا استاد آقای موسوی مطلق اشتباه کرده اند یا نهیاتا در مورد اعتقاد ابن عربی به امام زمان(عج) باید گفت، که علمای اهل سنت نیز همین اعتقاد را دارا هستند.

مثل شبلنجی و ابن الصباغ و قندوزی و ابن طلحه شافعی حتی ابن حجر هیثمی معاند در صواعق المحرقه… پس این دلیل بر تشیع ابن عربی نیست. بقیه اموری هم که ذکر کرده اند نهاتیش به محبت ابن عربی دلالت دارد نه تشیع وی.

  1. نویسنده مدعی شده که عمل نکردن به قیاس دلیل بر تشیع ابن عربی است؛ در حالی که احمدبن حنبل و اهل ظاهر مثل ابوداود هم به شدت با قیاس در اهل سنت مخالف هستند. و عبارتی که از او نقل کرده اند هم دلیل بر عدم تشیع وی نیست، چرا که پیامبر را عمل کننده به قیاس می داند و به خاطر این مورد عتاب خداوند متعال، در حالیکه شیعه رسول خدا صلی الله علیه وآله را مؤید به روح القدس و عمل و قول و کردارش را به وحی الهی می داند نه قیاس تا مورد عتاب خداوند قرارگیرد.
  2. دیدار باخضر علیه السلام در حالی که در عبارت خود ابن عربی نیامده که آن شخص خضر بوده است نمی دانم مؤلف از کجا متوجه شده؟ و راوی داستان هم خود ابن عربی است که قولش برای ما حجت نیست.
  3. اسامی ۱۴ معصوم که در فتوحات فعلی نیست بنابر نقل قول خود مؤلف، اما بیان او در اعتقاد به امام زمان و فرزند امام حسن عسکری بودن ایشان دارد مختص به شیعیان نیست و بسیاری از علماء اهل سنت معتقد هستند که مهدی زنده و پسر حسن عسکری علیه السلام است و ظهور خواهد کرد، مانند محمد بن یوسف گنجی شافعی[۶]، شعرانی حنفی [۷]، عبدالرحمن جامی حنفی[۸]، بهلول افندی[۹] و …
  4. عبارتهای او در مورد غدیرخم و شعری که او در مورد اوصیاء دلیل بر تشیع او بیان شده توسط مؤلف دقیقاً بر مبنای اهل سنت است چرا که اصلاً نامی و اثری از ولایت نیست، بلکه حمل بر محبت شده است که همان اعتقاد اهل سنت است و معارض کلام خود ابن عربی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله به احدی برای خلافت سفارش نکرده و کسی را جانشین خودش قرار نداده است[۱۰].
  5. مؤلف در ص/۸۱ کتاب او را سنی می داند. ولی در صفحات بعد به هرکس او را سنی می داند می تازد ،و این تناقض و تعارض است.
  6. در پاورقی به گونه ای بیان می کنند که گویا آقا بزرگ تهرانی رساله دوازده امام را از محیی الدین می داند، در حالی که ایشان در این زمینه تشکیک کرده و می گوید که احتمالاً رساله متعلق به عیانی خفری می باشد[۱۱].
  7. عبارت خلیفه داشتن پیامبر ابن عربی هم برطریق اهل سنت است، زیرا او خلیفه را مجتهد می داند و اهل اجتهاد، که خلاف اعتقادات شیعه در مورد خلافت اهل بیت است.

در قسمتی از کتاب نیز توجیهات مولف واستادش درباره مخالفتهای ابن عربی با عقاید شیعه آمده که مختصرا به آن اشاره می شود:

۱- از استادش نقل می کند که گفته؛ ابن عربی رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دیده است، که ابابکر در سمت راست و عمر در سمت چپ و عثمان روبروی حضرت و امیرالمومنین در پشت سر حضرت ایستاده اند. جناب استاد شروع می کنند به توجیه که: « تو را به خدا سوگند که کدام عارفانه تر و مؤدبانه تر است، آن که امیرمومنان پشت سر حضرت ایستاده است من هم باشم در جوار رسول خدا صلی الله علیه وآله همینگونه می ایستم»

باید گفت این توجیه هر زن فرزند مرده ای را به خنده وا می دارد، بحث آنجاست که ابوبکر و عمر وعثمان نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله چه می کنند؟ این خواب جز از یک فرد سنی سر نمی زند. بر مبنای یک شیعه در خواب هم عمر و ابوبکر و عثمان در آتش جهنم هستند، و نه درجوار رسول خدا صلی الله علیه وآله!

۲- توجیهی نقل می کنند، در مورد اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله احدی را به خلافت تعیین نکرده اند، که عدم تعیین خلافت مربوط به خلافت باطنی است. این توجیه به چند دلیل صحیح نیست:

اولا ظاهر عبارت ابن عربی در خلافت ظاهری است، درآنجا که می گوید؛ این در صورتی است که حکمش موافق حکم مشروع باشد. و این اعتقاد اهل سنت در مورد خلیفه ظاهری است ، چرا که در اعتقاد عرفا، علم خلیفه باطنی برهمه چیز احاطه دارد.

دوما در میان اهل عرفان، ولایت باطنی به مراتب اهمیتش بیشتر از ولایت ظاهری است. چگونه است که دراینجا در ولایت ظاهری تعیین صورت گرفته ولی در باطنی نه؟ و در ادامه عالم اسماء و اعیان یا عالم کونیه ذوقیاتی است که با آن نه حجتی، اقامه می شود و نه عذری حادث می شود.

۳- بیان عجیب مؤلف در اینکه( در فتوحات مکیه چیزی که موافق اهل سنت باشد نیست) که ما برای اشتباه بودن این مطلب به چند نمونه اشاره می کنیم:

پیامبر میخواست ابابکر را به عنوان خلیل انتخاب کند، اما ابابکر خلیل الله است. [۱۲]

پیامبر در لحظه احساس وحشت و تنهایی در معراج باصدای ابوبکر مورد خطاب قرار گرفت.[۱۳]

ابوبکر و عمر و عثمان و علی و حسن علیهما السلام و معاویه بن یزید و عمر بن عبد العزیز و متوکل را خلفاء و اقطاب زمان می داند .[۱۴]

۴- تجلیل از ابن فارض که روح انسان را مجرد از زمان و مکان و ابدی و ازلی می داند. در حالیکه ازلیت و ابدیت از صفات ذات باری تعالی است.

۵- در ص۱۰۱ بر خلاف مطالب قبلی اعتراف می کند که در فتوحات مطالب خلاف هست در حالی که گفته بود که هیچ خلافی در فتوحات نیست و ادامه می دهد: «سخنان حق را می گیریم و باطل را رها می کنیم»

آیا به راستی تا وقتی که معیار صحیح را نشناسیم، می توانیم حق را از باطل تشخیص دهیم؟ پس ابتدا باید معارف صحیح را از منبع فیض قدسی یعنی محمد وآل محمد علیهم السلام دریافت کنیم سپس دیگران را با معارف ایشان بسنجیم.

نویسنده در ادامه می گوید: « دأب ما در کتب شیعه هم همین است» که این قیاس مع الفارق است. آن کتبی که با مراجعه به ابواب الله درصدد بیان حقیقت هستند کجا، و کتب صوفیه که اصل و بنیان آنها بر اساس قیاسات ذهنی و خواب و مکاشفه اقطاب متصوفه است کجا؟


[۱] مقالات شمس/تصحیح موحد/۲۷۰ – http://ebnearabi.com/9607/توهین-شمس-تبریزی-به-قرآن-و-پیامبر-ص.html

[۲] مقالات/۲/۱۷۹

[۳] مقالات/۱۳۵/نشر مرکز چاپ۱۵

[۴] مقالات/۱۵۱ – http://ebnearabi.com/10627/اصرار-شمس-تبریزی-به-جسارت-بر-حضرت-فاطمه.html

[۵] فتوحات۴ جلدی، جلد۳ / ۳۳۲

[۶] کفایه الطالب/۳۱۴

[۷] الیواقیت و الجواهر۱۲۷/۲

[۸] شواهد النبوه /۴۰۴

[۹] المحاکمه فی تاریخ آل محمد/۲۴۶

[۱۰] فصوص الحکم، ج‏۱، ص: ۱۶۳

[۱۱] الذریعه /۳۱۷/۲۲

[۱۲] فتوحات/۴۰۴/۴

[۱۳] فتوحات/۳/۵۴

[۱۴] فتوحات/۲۱/۶

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید